از : Arie Artiman
عنوان : جدایی نادر از سیمین برای من فیلم نبود: اثر هومن شریفی
جدایی نادر از سیمین برای من فیلم نبود ...
مادر های نگران را در لیلا حاتمی میدیدم ...
که میفهمیدند کوپن ها برای فرزندش آینده نمی آورند
...
پدرهای تک بعدی را در پیمان معادی ...
که بر سر هر دو راهی از قدرتش استفاده میکرد ...
کودکی هایم را در ترمه ... که باهوش بود و ساکت .... درد را می فهمید ...
اما آنقدر صلح طلب بود که چیزی به رویش نمی آورد
به مادرش احتیــــــــــــاج داشت اما عاشق پدرش بود ...
و تازه ، چپ های زندگی را از راست تشخیص میداد
و از پدر نیاموخته بود ، سر دوراهی که رسیدی، راه راست ، همیشه راست نیست !
گاهی باید به چپ زد ...
در چشم های ساره بیات ، شوش و راه آهن را واضح میدیدم ...
در شهاب حسینی یک سنتی ِ سرخورده میشدم ...
یک مرد که هنوز پیاز ِ آبگوشتش را با مشت له میکند
یک نفر که تمام دنیا حقش را خورده اند اما دستش به حق کسی نمی رسید
تا ببیند از پس خوردنش بر می آید یا نه
جدایی نادر از سیمین ، تقابل سنت و مدرنیته خواهی در نقطه ای به اسم تقدیر بود
وقتی که یک چالش ، سیاه را به روی سفید می آورد ...
زنی در اعتقادتش آنقدر گم بود که عقلش برای شستن یک پیر مرد
بهانه ی شرعی می خواست ...
پدری آنقدر در پدرش گم بود که از زنش تنها کاست های شجریان به جا مانده بود
دختری آنقدر در فاصله ی پدر و مادر گم شده بود
که نمیدانست برای پیدا شدن باید دست کدام را بگیرد ...
و کارگری ، آنقدر سر خورده بود که کسی باور نمی کرد او هم به قران اعتقاد
دارد ......
جدایی نادر از سیمین ... تصویری حقیقی از اجتماعی بود
که در سنت دست و پا میزند مبادا
مدرنیته تمام دلبستگی هایش را انکار کند ....
به این فیلم ، ایستاده احترام میگذارم ...
بابت ظرافتی که در بیان حقیقت های ظریف اجتماع من داشت ...
و دردم آمد...
دردم آمد وقتی فهمیدم
دیدن این فیلم در آمریکا برای بچه های زیر ۱۳ سال ممنوع شده ...
حق دارند ...
حق دارند نخواهند کودکی های آزادی خواهشان مفهوم دو راهی را بفهمند
حق دارند نگذارند فرزندانشان در تختخواب بترسد از آن روی پدر
میخواهند کودکانشان ، کودکی کنند ، نه اینکه شبیه نسل ما
در تنهاییشان به درد های پدر و مادر فکر کنند
حق دارند برای اجتماعشان آزاده تربیت کنند ......
حق دارند ...
هر جای این قصه را نگاه میکنم میبینم
کودکی هایمان نسبت به آنچه حقمان بود ادا نشد
آقای فرهادی
این فیلم ، اسکار ِ نمایش فرهنگ ِ ایرانی در عصر آدمم کوکی ها را گرفته
آن اسکار را هم نگیرد ،اتفاقی نمی افتد
بگذار به پای درد هایمان خودمان بسوزیم ...
آنها تا بخواهند نسل ِ ما را درک کنند باید هزار ترس ِ نابالغ را بگذرانند
سیمین را بیاور همین حوالی ...
ما خوب فهمیده ایم دو راهی ها هیچوقت از عدالت بویی نمی برند .....
ما خوب فهمیده ایم جهان سومی بودن یعنی شب و روزت پر از اتفاق باشد
اتفاقی که محکوم است از یکی ظالم بسازد حتی اگر آزارش به مورچه هم نرسیده
و از یکی مظلوم....
سیمین را بیاور ...
ایران پر از " ترمه " هاییست که ترجیح می دهند مادرشان آزاد باشد
حتی اگر شب کسی برایشان لالایی محبوبشان را نخواند
ایران پر از بچه هاییست که پا در کفش بزرگان کردن ، لذت بچگیشان بود...........
اثر هومن شریفی
۴٣۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : مهتاب صدیق
عنوان : تعصب و ذهنیت مخدوش
بعضی ها به قدری روی یک نظریه فیکس شده اند که مهم نیست درباره چه موضوعی صحبت می کنند. از دستور آشپزی تا بحث سیاسی تا سینما یا شیمی و فیزیک مسئله باید به آن نظریه مربوط شود. فمینیسم وقتی ایدئولوژی شود همین می شود. فیلم بد است چون از مشکلات قوانین ضد زن جمهوری اسلامی حرف نزده است. این فیلم دارد نشان می دهد همه آدم های واقعی نه آدم های نوشته های خیالی در جامعه ای دور از واقعیت آن جامعه می توانند همان قدر که اشتباه می کنند درست باشند. تقصیر مطلق و سیاه و سفید محض وجودندارد. جامعه واقعی قهرمان و ضد قهرمان و ایده آل و بد مطلق ندارد. یعنی درست همان چیزی که خانم نوری علا دنبال آن است و وجود ندارد. شاید کارگردان پیامی جز پیام ذهن شما داشته است. شما ساخت فیلم و بازی خوب و داستان را نمی بینید. پیام خودتان را یعنی موضوع کار هنری را تعیین می کنید.
۴٣۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : پویا ت
عنوان : ضعف مرضیه و قدرت سیمین
ایشان صحیح می فرمایند. سیمین باید مشت محکمی به دهان شوهرش می زد و با صدای بلند نابودی جمهوری اسلامی را تنها ره رهایی اعلام می کرد! گذشته از شوخی، جالب اینجاست که فرهادی هیچگاه در فیلم مطالبات سیمین را ناچیز و از سر و هوا و هوس نشان نداد. به نظرم خانم نوری علا خود دچار مرد سالاری قدیمی جامعه ایرانی هستند. این موضوع بویژه زمانی بیشتر نمایان می شود که ایشان ضعف مرضیه را با پراحساسی و قاطعیت سیمین را با بی احساسی تعبیر می کنند. زمانی که مرضیه ها به قاطعیت سیمین برسند می توان امیدوار بود که زنان ما سرنوشت خود را به دست بگیرند وگرنه همان ضعیفه باقی خواهند ماند که مرضیه هست و خانم نوری علا انرا ترجیح می دهند.
۴٣۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : مریم نادر
عنوان : فیلمی مصلحت اندیش و آلوده به قدرت
بسیار مظلب خواندنی بود و بسیار از شما ممنون هستم خانم نوری علا گرامی.
۴٣۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۰
|
از : ساره بطحایی
عنوان : سوپر من یا جدایی نادر از سیمین
شاید این خدشه که از آن صحبت می کنند را همین آدم هایی به فیلم وارد می کنند که برای نقد هر اثر هنری و هر حرکت فردی با سلاح گرم تحلیل سیاسی وارد معرکه می شوند. بسیاری از فیلمسازان ایرانی ترجیح می دهند به دور از هر نوع سیاست زدگی فقط فیلمشان را بسازند و بر اساس اصول تکنیکی فیلمسازی و داستان نویسی نقد شوند. منطقا اگر با تحلیل و راهکار این مقاله شروع به نوشتن داستان کنید خودبخود داستانی خلق نمی شود چرا که پیش از نوشتن هر گره داستانی خالق داستان میتواند آن را از هم بگشاید ! آدم های این فیلم خیلی بیشتر به آدم های واقعی جامعه نزدیکند همان هایی که حرفشان را میخورند و یا موجودات بی احساس و فلاکت زده ای هستند. به نظر من برای پیدا کردن شخصیت های کامل و دوست داشتنی که مثل زورو و سوپرمن هیچ جای کار کم نمی آورند و برای هر مشکلی راه حلی دز آستین دارند باید سراغ فیلم هایی بروید که اصولا همین دست منتقدان آن ها را زرد و گیشه ای می نامند. با توجه به اینکه این فیلم ادعایی در حمایت از حقوق زنان ندارد و تنها و تنها داستانی را روایت می کند که اتفاقابرای ما ایرانی ها خیلی ملموس است. متهم کردن فیلم به اینکه چرا دفاعی از حقوق زنان نمیکند تنها کم لطفی نویسنده مقاله را نمایان می کند.
۴٣۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۰
|
از : ابو میم
عنوان : سکوت را همه نمی شنوند
انتقاد اصلی خانم نوری علا به این فیلم این است که چرا سمین در صحنه های مختلف فیلم سکوت کرده است. سکوت هم بعضی وقت ها بسیار گویاست. اما همه این گونه سکوت را نمی شنوند. اگر فرهادی می خواست باب طبع خانم نوری علا باشد بایست با رژیم مستقیم شاخ به شاخ می شد و آن موقع فیلمی ساخته نمی شد. فرهادی می خواسته فیلمی بسازد که بشود ساخت. این بمعنی آلوده شدن به قدرت نیست. این بمعنی بودن در صحنه است.
۴٣۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۰
|
از : Aria raziei
عنوان : کنار گود نشستن
یاد ضرب المثل کنار گود نشستن و لنگش کن افتادم.
شرایطی که شما برشمردید در یک جامعه سکولار نیز آرمانی به نظر میرسد و با زندگی در ایران کنونی و زیر سانسور شدید فیلم ساختن بسیار فاصله دارد.
۴٣۰٣۷ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۰
|
از : Jahan
عنوان : لطفآ فیلم را "تماشا " کنید!
خانوم نوری علا با نوشتن همین یک جمله.
"چرا سیمین برای ترک خانه، بی توجه به اندوه دخترش و پدر شوهری که سیمین سیمین کنان، دست او را در دست گرفته، چنین با قساوت عمل می کند؟"
نشان دادند که فیلم را فقط نگا کرده ا ند نه تماشا !!
۴٣۰٣۶ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۰
|