یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامه سرگشاده ی شاهزاده ی قجر به شاهزاده رضا پهلوی - علاءالدین فتح راضی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : peerooz

عنوان : لینک
اینهم نوارسفراسکاندیناوی برای آدم های عجول و کم حوصله. نمیدانم ایشان واقعا به
اسکاندیناوی رفتند و یا فقط وصف العیش میکنند.

http://www.youtube.com/watch?feature=endscreen&v=JSsUUKCgTHY&NR=۱
۴۲۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : یکی را بده راه نمیدادند سراغ خانه کدخدا را میگرفت.
بقول شهریار دیشب از دولت می ( اخوان ثالث ) رفع ملالی کردیم. داستان آنکه وبگردی مرا به ویدئوی جناب مهدی در سفر " اسکاندیناوی " رساند و شرح شنیدنی "کتیبه " و کسی که از آن فیلم تمام رنگی ( لابد سینماسکوپ ) تهیه کرده ولی جهت چرخش را عوضی گرفته و حتی حق تالیفی هم به مهدی خان نداده است. دیدنیست اگر ندیده اید.

بهرحال شاهکار بسیار زیبای " کتیبه " و چرخاندن سنگ مرا به یاد شاهنشاهی و بدیل آن جمهوری اسلامی و تقلای جناب شاهزاده انداخت.

فتاده تخته سنگ آن سوی تر ، انگار کوهی بود
و ما این سو نشسته ، خسته انبوهی،
زن و مرد و جوان و پیر،
همه با یکدگر پیوسته ، لیک از پای
و با زنجیر.

.......

و رفتیم وخزان رفتیم تا جایی که تخته سنگ آنجا بود
یکی از ما که زنجیرش رها تر بود،بالا رفت آنگه خواند،
((کسی راز مرا داند

که ازین رو بر آن رویم بگرداند))

و ما با لذتی بیگانه این راز غبار آلود را
مثل دعا زیر لب تکرار می کریم
و شب شط جلیلی بود پر مهتاب

....

هلا،یک..دو..سه،زینسان بارها بسیار
چه سنگین بود اما سخت شیرین بود پیروزی

....

یکی از ما که زنجیرش سبکتر بود،
به جهد مادرودی گفت و بالا رفت
خط پوشیده از خاک وگل را بسترد و با خود خواند

(و ما بی تاب)

لبش را با زبان تر کرد
و ساکت ماند
نگاهی کرد سوی ما و ساکت ماند
دوباره خواند،خیره ماند،پنداری زبانش مرد
نگاهش را ربوده بود نا پیدای دوری،وما خروشیدیم
و او هم چنان خاموش

برای ما بخوان،خیره به ما ساکت نگاه می کرد
پس از لختی
در اثنایی که زنجیرش صدا می کرد
فرو آمد،گرفتیمش که پنداری که می افتاد
نشاندیمش
به دست ما و دست خویش لعنت کرد

چه خواندی هان؟
مکید آب دهانش را و گفت آرام
نوشته بود همان
((کسی راز مرا داند

که از این رو به آن رویم بگرداند))

نشستیم و بر مهتاب شب روشن نگه کردیم
وشب شط علیلی بود

جناب اخوان تمام قصیده را در این ویدیو میخوانند.
۴۲۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۰       

    از : الف افراسیابی

عنوان : پرسش رضا شاه از همه مدعیان
معروف است که رضا شاه روزی در باغ کاخ از یکی از نزدیکان میپرسد..
بنظر تو من بالاتر هستم یا نادرشاه؟
بدون درنگ پاسخ داده شد که البته رضا شاه.
رضا شاه که از این صراحت نابخردانه عصبانی شده بود با عصبانیت گفت خاص خود گفت ... نادرشاه با افرادی کمتر از افراد من توانست بر ایران حاکم شود
ولی من با داشتن افرادی مانند تو نمیتوانیم کار ی انجام دهیم.

اکنون رضا شاه زنده نیست ولی میتوان این پرسش را از همین دیگاه رضا شاه طرح کرد که با داشتن این همه سازمانهای چپ تا راست مذهبی تا ماتریالیست
با داشتن این همه پایگاه توده ای و در امد سرشار نفت و این همه باسواد دکتر و مهندس مدعی و ناجی برای ملت خود و کشورتان چه کرده اید؟

رضا شاه میپرسد من اگر بد بودم و اگر بد کردم و اگر ۵۳ نفر را زندانی کردم در دوران حکومت من امنیت بود زنها ازاد بودند و اخوند و بساط روضه خوانی نبود.
اکنون به فرزندان این سرزمین در خیابان و زندان به یک صورت تجاوز میشود.

رضا شاه میپرسد شما من را به استبداد متهم میکننید حرف شما درست است.
اما خود شما چرا تا کنون از مجاهد و فدائی توده ای و ملی مذهبی نتوانستید
اتحادی تشکیل دهید تا کشور خود را از چنگ اخوند بیرون بیاورید بر عکس هر کسی میخواهد ایران را از اساس جدا ونابود کند؟
ایا غیر این است که شما نیز بدنبال استبداد دینی و حزبی میدوید؟

نه تنها رضا شاه بلکه شاهان قاجار و شاهان زندیه و افشار چشم انتظار این هستند که بدانند همه این سازمانهای رنگارنگ چه افتخار ی برای ایران میاورند.
۴۲۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : ملی‌ گرایی ما ملی‌ گرایان !
ما ملی‌گرایان دمکراتی هستیم که انقلاب بهمن ما ه ۵۷ را مصیبتی بزرگ می‌دانیم! ما ملی‌ گرایان دمکرات هستیم ولی‌ از مردمی که قیام کرده و حکومت گذشته را سرنگون کرده اند نفرت داریم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که تمام مصیبت‌های کنونی‌ را فقط در مذهب و صد البته در اسلام می‌دانیم ، چون ماهم معتقدیم که اقتصاد زیر بنای خر هم میتواند باشد ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که اگر بجای قران "شاه نامه" و بجای اهریمن بزرگ یکی‌ از نوادگان کورش کبیر ، وارث صیانت و عظمت تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران را جایگزین کنند، ما به افتخارات گذشته خود دست خواهیم یافت ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که حکومت‌های خاندان پهلوی را وابسته،دست نشانده و حافظ منافع بیگانگان نمیدانیم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که در سیاست‌های خارجی‌ طرفدار کشورهای "آزاد" بوده و دست غارتگرانه آنان را در غارت ثروت‌های ملی‌ در گذشته و حال پنهان و یا انکار می‌کنیم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که ویرانه‌ها و تمام فلاکت‌های ملی‌ اجتمایی، اقتصادی و فرهنگی‌ را فقط از ملایان دانسته و حکومت ‌های شاهنشاهی گذشته مخصوصا خاندان جلیل پهلوی را عاری از هر عیب و نقصی می‌دانیم و نسل جدید را به دوران طلایی از دست رفته ترغیب و تشویق می‌‌کنیم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که به آزادی بیان،اندیشه،ادیان و غیره , و غیره... احترام گذاشته ولی‌ اگر کسی‌جرات کرده و کوچکترین انتقادی به دیدگاهای"شاه دوستانه و شاه پرستانه"ما بکند، ما نیز به تمام فلاسفه مرده قرن نوزدهم و بیستم اروپا،مردم روسیه،چین،اروپای شرقی‌، کره شمالی،کوبا، سوریه،جنوب لبنان و نوار غزه و رهبران جانی و دیکتاتور آنها حمله می‌کنیم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که حکومت مردم سالاری و یا حکومت مردم بر مردم را که اهرم قدرت در دست مردم باشد شعاری واهی و خیال پردازانه می‌دانیم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که نقش مردم را برای سیاهی لشگر برای حفظ نظام و مقاصد سیاسی آن می‌دانیم و در باطن به شعار "خدا،شاه ، میهن،تاریخ و جغرافی" معتقدیم و به تضاد طبقاتی میلیاردها دلاری بین خاندان هزار فامیل رضا شاهنشاهان و یا سلسله جبال ولایت فقیه ثروتمندان و سرمایه داران و اکثریت مردم محروم ایران اهمیتی نمیدهیم ! کاخ‌های سلطنتی را در کنار حلبی آباد‌ها و ویرانه‌های کشور امری طبیعی منطبق بر اصول نظام آفرینش می‌دانیم ! ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که ایران را " میهن اشغال شده توسط تازیان" می‌دانیم و راه نجات مردم را مبارزه با تازیان مذهب فروش خرافه گو ،حول محور میهن پرستی‌" چو ایران نباشد تن‌ من مباد" می‌دانیم ، فقط میهن خود را همانگونه که قبل از انقلاب آزاد بود میخواهیم!ما ملی‌ گرایان دمکراتی هستیم که خواستها و نیاز‌های دمکراتیک مردم را به ظهور امام زمان دیگری زنده نه‌ از ته چاه و نه‌ از مشرق بلکه از مغرب آنطرف آبها فراوان فراوان وعده و بشارت میدهیم !...این عقاید ما ملی‌ گرایان سلطنت طلب "پهلوی خواهان" است...
۴۲۹۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست