یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جمهوری خواهی، همین امروز! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : محسن کوشا

عنوان : غلط تایپی
شاه در آخر نخست وزیر ۱۳ ساله خود را بر کنار و سپس بازداشت نمود
٨۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : محسن کوشا

عنوان : امروز رقابت به نفع حکومت ست
هموطن گرامی با امضای «عاطفه» ، امیدوارم بتوانم چند نکته را از بابت یادآوری برایتان بنویسم.
- نهضت مشروطه حداقل ۱۵۰ سال عمر دارد ؛ در سال ۱۲۸۵ ییش نویس قانون اساسی بامضای مظفرالدین شاه رسید.
- درباریان ، روحانیون و مالکان بزرگ زیر بار پیش نویس قانون اساسی نمی رفتند و پس از حک و اصلاحات و سازش ها فراوان تصویب شد.
- روسیه و انگلیس هم منافع خود را در خطر میدیدند و با دخالت ها و تحریک های فراوان کشور را که فاقد ساختار درست حسابی بود ، بورطه تلاشی کشانده بودند . در گیلان ، آذربایجان و خراسان بخصوص مقاومت اساسی علیه بیگانگان و مرتجعین وجود داشت که در باره ی هرکدام شما بهتر میدانید که کتابهای فراوان وجود دارد. «مشروطه ایرانی» دکتر آجودانی یکی از کتابهائی ست که افراط و تفریط ها ، نارسائی ها و کم تجربگی مردم و رهبران را بررسی کرده ست.
- رضا خان میرپنج از هنگ قزاقان «ماموریت» می یابد که مقاومت مشروطه خواهان را در هم شکند و «افتخار » بنیان گزاری «جزیره ی آرامش » را قبول نماید. تردیدی نیست که این تنها راه رهائی استعمار فرتوت انگلیس از مبارزان مشروطه بود . مشروطه خواهان میخواستند شاهان را بر سر «جای » خود قرار دهند تا مانند مشروطه های اروپا که سلاطین و ملکه ها بعنوان میراث «باستانی » و «آنتیک » مانند موزه ها نگهداری میشدند و هنوز هم برقرار هستند نقش تشریفاتی خود را حفظ کنند.
- رضا خان تاج گذاری نمود و دوباره اختیارات «شاه» را نامحدود نمود و در راس تمام صاحب منصبان قرار گرفت. تمام آمال و آرزوهای متفکران و مجاهدان مشروطه را تعطیل نمود. یک تنه به اصلاحات اساسی روی آورد . شاهدوستان مسحور «اقتدار » او هستند. ولی در بحبوحه جنگ دوم جهانی علیرغم پشتوانه ی تمام حمایت هائی که از انگلیس کسب کرده بود تا به قدرت برسد. با عده ای از امرا و صاحب منصبان خود به همکاری با فاشیسم هیتلری روی آورد که منجر به برکناری او گردید. بحران ۱۳۲۰ از حافظه تاریخی مردم محو نخواهد شد.
بحث :
اگر مملکت سر و سامانی داشت و مصالح و امور مملکت از طریق مجلس و قانون اساسی مشروطه پیش رفته بود. شاه مملکت چنان اختیاراتی را نمی یافت ، که راسا وارد معاملات خیانت آمیر ، نه تنها علیه مردم ایران بلکه به علیه تمام جهانیان که در آتش جنگ فاشیسم هیتلری میسوخت گردد.

بعداز جنگ دوم در ایران هم مانند تمام جهان نسیم آزادی وزیدن گرفت و مردم امکان یافتند تا فعالیت های اجتماعی خود را ، حول قانون اساسی مشروطه را از سر گیرند . صورت جلسه های مجلس شورای ملی در کتاب خانه ی ملی اسناد معتبر این دوره ی فراموش نشدنی میهن ماست. تصویب قانون ملی شدن صنایع نفت ایران یکی از ارزشمند ترین دستاوردهای جنبش مشروطه می باشد که در این دوره صورت گرفت و مورد ستایش تمام نیروهای آزادیخواه و استقلال طلب جهان قرا گرفت. استعمار انگلیس از این درایت و هوشیاری مردم ایران برهبری دکتر محمد مصدق بخشم آمد. تمام توطئه های بعدی که متاسفانه با تحریکات دربار و روحانیون و سیاست های دنباله روانه حزب توده از شوروی کارگر افتاد .درنهایت با کودتای ضدمردمی ۲۸ مرداد بار دیگر خانه ی مردم و مشروطه «قلعه ی » شاه و استعمار گردید.
دشمنان مردم در نهایت وقاحت بلافاصله با تصویب قانون کنسرسیوم نفت - دکتر علی امینی - خوشخدمتی خود را به اربابان نشان دادند در حالیکه خود را برای محاکمه دکتر محمد مصدق در بیداد گاه «دارسی » ارتش مهیا میکردند. محاکمه دکتر محمد مصدق بمعنی محاکمه ی انقلاب مشروطه و قانون اساسی آن بود.

روز از نو روزی از نو ! شاه جوان دیروز در جلد دیکتاتور تمام عیار با کمک آمریکا و غرب ۲۵ سال با انواع «شگرد های» تجربه شده ی غرب با پول بیکران نفت هر چه خواست مانند «حاتم طائی » بذل و بخشش نمود و در آستانه ی انقلاب بهمن فرهنگی منحط به جای گذاشت که باعث شد مردم از تمام دستاورد های دموکراسی جهان روی بر گردانند. برای سلطنت آبروئی باقی نمانده بود و مردم خواهان برچیدن آن بودند.

هرکس اشاره ای به قانون اساسی میکرد مورد سرزنش قرار می گرفت. چون مجلس شاه همه چیز را بمسخره گرفته بود. سیاستمداران شاه آبروباخته بودند . در بین مردم رواج یافته بود که سیاست پدر مادر ندارد. ! شاه در آخر نخست وزیر ۱۳ ساله هود را بر کنا و سپس بازداشت نمود . فعالیت حزبی وجود نداشت و حزب رستاخیز یعنی خیمه شب بازی ! انتخابات مجلس و نمایندگان آن فقط برای بله قربان گویان شاه بود . وزرا و وکلا همه غلامان خانه زاد «پدر تاجدار» بودند.

در آن خلا تاریخی تمام زمینه ها مهیا شده بود که مرجع تقلید شیعییان «نزول اجلال » کند و خیلی راحت علم «مشروعه » را بر خیمه ی اسلام فرو کند.

آری عاطفه ی گرامی ۵۸ سال مشروطه ستیزی ( باستثنای قبل از ۲۸ مرداد) ، بی توجهی به قانون اساسی ، بی اعتناعی به مشارکت مردم در امور اجتماعی راه را برای سقوط در کام نیروهای سنتی ایران هموار کرد که باید شجاعانه اعتراف کرد که ایران بیش از آن چه فکر می کردیم عقب مانده بود. مگر میشود یک باره میلیونها نفر منکر اصلاحات شاه بشوند. فکر می کنی فریب خوردند ؟

جوک تاریخی :
غلامان خانه زاد و دشمنان مشروطه که ۵۸ سال تن به همدستی و مشارکت در نابود کردن نهال مشروطه نمودند. بعداز انقلاب «خواب نما» شدند و به نهضت مشروطه ی خارج از کشور پیوستند. این خود بیشترین ضربه را به اصل مشروطه خواهی و حرمت قانون اساسی که در تمام جهان پاسداری میشود مینماید مردم تعجب می کنند که چه اتفاق افتاده که رستاخیزی ها طرفدار مشروطه شدند ولی به مصدق فحش میدهند... آیا فکر کرده ای مشروطه خواهان واقعی چه کسانی بوده اند ؟ همه مخالف شاهان بودند !

پس خنده دار ست که طرفداران شاه خود را «مشروطه خواه » بنامند. این موجب ختلاف گروههای شاهدوست و مخالفان شاه میشود.
خوشبختانه «حزب مشروطه خواهان بعداز انقلاب» از جمله داریوش همایون فهمیده که این اسم بی مسما ست و دارند یواش یواش آنرا به حرب لیبرال دموکرات عوض می کنند.

حالا که شاهی غداری وجود ندارد چه دلیلی دارد این آقایان میخواهند پادشاهی را دوباره را باز گردانند آنهم با انتخابات ! مگر پادشاهان ما رئوف بودند ؟ لطفا با آخوند ها مقایسه نکنید خیلی بد ست. بلکه با ملکه الیزابت مقایسه کنید.
بد نیست به سئولات زیر عنایت فرموده و پاسخ دهید.

راستی در جنگ دوم الیزابت مهم تر بود یا چرچیل ؟ چرا ؟ معلومه چرچیل رئیس دولت بود
نخست وزیر زضا شاه در هنگام برکناری که بود ؟ من واقعا نمی دانم نخست وزیر ایران کی بود - چون همه کاره رضا شاه بود !
نتیجه :
ما اگر واقعا میخواهیم کشورمان سرو سامان بگیرد ، باید بدون استثنا علیه نقض حقوق بشر حکومت اسلامی رسما و مصرانه اعلام جرم نمائیم و از حق خود برای شرکت در تعیین سرنوشت خویش دفاع کنینم و بازی های مبتذل «انتخاباتی » جمهوری اسلامی را بهم بریزیم

ما میلیونها ایرانی باید نشان دهیم که ما حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در یک انتخابات آزاد را نداریم
کسانی که به انتخابات آزاد پای بند هستند این پروسه را دنبال می کنند .
کسانی که اعتماد به نفس نداند و مطمئن نیستند که از انتخابات آزاد به موفقیت میرسند منافع فردی و گروهی خود را به مصالح ملی و مردمی ترجیح میدهند.

اگر شاهان و آخوند ها اتنخابات آزاد را حرمت نگذاشتند و به آن پا بند نبوده و نیستند.ما باید نشان دهیم که با این دو جریان تاریخی اساسا فرق داریم. بسیار بچه گانه ست که بجای فشار به حکومت اسلامی تمام انرژی ها را علیه یکدیگر مصرف می کنیم . تا در بر این پاشنه میچرخد
حکومت اسلامی به بقای انگلی خود ادامه خواهد داد.

انتخابات آزاد ، نماییدگان مردم ، دولت گذار منتخب از پیش کسوتان و اشخاص وجیه المله ، تدوین قانون اساسی نوین ، مجلس موسسان ، تصویب قانون اساسی ... صبور ی و تحمل دوران گذار و چند دوره انتخابات ادواری
٨۱۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : علی کبیری

عنوان : تکلیف دمکراسی چی شد؟
این امکانی که اخبار روز دراختیار ما گذاشته، برای تمرین یکی از اصولی ترین اصلهای حقوق بشر یعنی آزادی بیان و دمکراسی است. آزادی بیان یعنی اینکه شما میتوانید عقاید ونظریات خودتان را آزادانه بیان کنید ودمکراسی یعنی اینکه حقوق طرف مقابل راهم رعایت کرده واجازه دهید تا آنها هم آزادانه عقاید ونظریات خودشان را ابراز کنند. دوستان توجه داشته باشند که با فحش وبدوبیراه وانگ زدن به یکدیگر، راه بجائی نخواهند برد. بیائید با منطق ودلیل عقاید خودتان رامطرح کنید واز دیگران نیز همین توقع راداشته باشید. اگر ما مخالف روش حسین شریعتمداریها و کیهانیها هستیم، پس باید منش ماهم با آنها وامثال آنها متفاوت بوده و یا ۱۸۰ درجه باآنها اختلاف زاویه عقیدتی داشته باشیم. در ایران آینده هر کسی و باهر عقیده ودین ومذهبی باید امکان تعیین سرنوشت کشورش را داشته باشد. نه همه چپ ها استالینیست ولنینیست ومائوئیست هستند ونه همه غیر چپها وابسته به آمریکا واسرائیل وحامی استبداد میباشند. توجه داشته باشیم که همه ی ما ایرانی هستیم. میتوانیم مخالف عقاید یکدیگر باشیم ولی دشمن یکدیگر نباشیم. انتقاد بکنیم ول کمر به نابودی یکدیگر نبندیم.
٨۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : سلطنت گندیده بود

عنوان : بازهم به جمهوری خواهان تقلبیعاطفه با ادب شاهنشاهی
بروید دور شاهزاده تان را بگیرید و اگر فکر میکنید که اینهمه مردم دارند سلطنت طلب میشوند دیگر چیکار به چپها دارید.خوب استالینیستها ولنینیستها را بحال خود بگذارید چرا اصرار دارید همه دور شاهزاده تان حلقه بزنند. اخر اون پدر وپسر چه غلطی کردند که این یکی میخواد بکند
٨۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : عاطفه

عنوان : چرا اینقدر عصبی برخورد میکنید.
من نمیدانم این رفقا و یا برادران و خواهران جمهوریخواه ما چرا اینقدر بی ادب و عصبی هستند. هر کس که کوچکترین مخالفتی با آنها کند بلافاصله متهم به دروغگویی و حقه بازی میشود. فردی نوشته که سلطنت طلبها به دروغ میگویند که جمهوریخواهند. آقای محترم، شما فکر میکنید که مردم از شما یا کس دیگری میترسند که بگویند طرفدار چه سیستمی هستند؟ من نظر بسیار مثبتی به نظام جمهوری پارلمانی دارم، ولی بهیچ عنوان حاضر نیستم چشم و گوش بسته بدنبال گروهی که صرفاً بر جمهوریخواهی تاکید میکند راه بیفتم. امروز برای من محتوای نظام کشور اهمیت بسیار بیشتری نسبت به شکل نظام دارد و آنطور که بنظر میآید دوستان به اصطلاح جمهوریخواه ما، جز عصبیت و پرخاشگری، حرفی برای گفتن ندارند. من صریح بگویم که یک نظام پادشاهی مشروطه را به یک جمهوری برخاسته از تفکرات مارکس و لنین صد هزار بار ترجیح میدهم. متاسفانه جنبش جمهوریخواهی ایران در دست دو گروه محدود شده: یکی کمونیستها، که خواستار حکومتی چون دیکتاتوریهای سابق بلوک شرق و یا حکومت کویا هستند، و دیگری مصدقیها، که عملاً هیچ برنامه سیاسی برای کشور ندارند و تمام کارشان محدود شده به کیش شخصیت و ساختن نوعی امام زاده از مرحوم مصدق و متاسفانه بهیچ عنوان حاضر نیستند از حمایت خود در برپایی حکومت اسلامی اظهار پشیمانی و تاسف کنند.
به باور من تا زمانیکه یک جریان سومی در بین جنبش جمهوریخواهی ایران بوجود نیاید، این جنبش ارزش توجه و همکاری را ندارد. دوستان عزیز خارج نشین، این یک واقعیت غیر قابل انکار است که مشروطه خواهی در بین ایرانیان و بویژه جوانان و بانوان کشور پایگاه بسیار محکمی دارد. حتی بسیاری از جمهوریخواهان ایران نیز نظر مساعدی نسبت به همکاری با مشروطه خواهان میانه رو و شخص رضا پهلوی دارند و بهیچ عنوان افراطگرایی های شما را تایید نمیکنند. حال شما هر چه دوست دارید میتوانید فکر کنید.
٨۱٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : برزگر از تهران

عنوان : آخر چرا توهین برادر
دوستانی که حتا با اسم من بازی کرده اند و مرا حقه باز خوانده و فرنموده اند که من خجالت می کشم که بگویم سلطنت طلبم. البته من قضاوت را بخوانندگان محول می کنم ولی از آنها می پرسم که آخر اگر من سلطنت طلب باشم از چه کسی می ترسم که آنرا بر عهده بگیرم؟ مگر در دنیا سلطنت طلب کم است خب اگر من هم باشم یکی بیشتر. دیگر چرا مرا حقه باز می دانید. من فکر می کنم که دور و بر بعضی افراد را چنان حق بازان احاطه کرده اند که غیر از حقه بازی کسی را نمی بینند. آنچه را من نوشته ام از مشاهدات یک دانشجوی ساکن تهران است که یازده سال است که دست کم سه روز در هفته را مسافر کشی می کند. حالا شما را اگر خوش نمی آید مرا هم خوش نمی آید. اما فرق من حقه باز با شما ی فرزند لنین و استالین این است که واقعیت چندین هزار ساله ی تاریخ ایران را امروز می بینم و البته کتمان هم نمی کنم. شما ها واقعیت پاکروان را برسمیت نشناختید و ترجیح دادید که نصیری کودن جایش را بگیرد تا سرمان را لای گیره بگذارد و آنرا چنان تنگ کند که مغز ما بترکد و فریاد بزنیم که وای وای وای. آری برادر بروید داستان پاکروان رییس ساواک را یکبار دیگر بخوانید تا بفهمید که آنها که باعث برکناری او شدند چه خیانتی بر ملت ایران کردند. و بر کناری پاکروان بفرمان شاه البته که بود ولی چپهای ایران فراهم آورنده ی شرایط آن بودند. اگر نمی ترسیدم که پدر و مادرم را حکومت خامنه ای شقه کند نام واقعی خودم را می نوشتم تا باورم کنید که چندان هم که شما فکر می کنید حقه باز نیستم.
٨۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : به جمهوری خواهان دروغین

عنوان : حقه بازی هم حدی دارد
بعضی از سلطنت طلبها اخیرا یاد گرفته اند که بگویند من البته جمهوری خواه هستم ولی سلطنت طلبها را باید بپذیریم و یا مثلا در ایران همه دارند سلطنت طلب میشوند و از اینجور حرفها. اقایان سلطنت طلب شجاعت داشته باشید وبگویید سلطنت طلب هستید و بدروغ خودرا جمهوری خواه جا نزنید و بعد از سلطنت دفاع کنید وبه اقای تابان از موضع جمهوری خواه حمله نکنید.اخه دم خروس را داریم میبینیم
٨۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : آقای مانی فرزانه ،تازه شروع کردید تا قواعد بحث کردن را رعایت نمائید!
تمام شکوفائی و دمکراسی که تا کنون در غرب دیده شده است به شدت به رونق اقتصادی کشورهای مذبور وابستگی داشته است که تاکنون در رابطه از کشورهای عقب نگاه داشته تغذیه کرده اند وگرنه در همین اروپا کشورهائی در گذشته مانند یونان کودتا خیز و پرتقال و اسپانیا فاسیست خیزرا می توان نام برد که در اروپا حضور دارند اما بعلت عدم اقتصاد پر رونق از دمکراسی پیشرفته همسایگان خود برخوردار نبوده اند.در ضمن کشورهای سرمایه داری در یک دوره ائی در رقابت با کشورهای مدعی سوسیالیستی تلاش کرده بودند تا به مردم خود حداکثر رفاه اجتماعی و آزادی را ارائه بدهند تا خود را از کشورهای سوسیالیستی بهتر جلوه بدهند که نمونه بارز آنرا می تواند رقابت آلمان غربی با آلمان شرقی مثال آورد که بعدها همه خدماتی را که به مردم خود داده بودند پس از فروپاشی سوسیالیسم یکی پس از دیگری پس گرفتند!بقول کارل مارکس کشوری نمی تواند به دمکراسی خود افتخار کند اما در خارج از مرزها به استعمار و استثمار دیگر ملت ها دست بزند و از ثروت آن سرزمین ها برای خود تمدن بیافریند و بدان مفتخر باشند.منظور مارکس در باره استعمار انگلستان در هند بود که علیرغم اینها استعمار را از آنجائیکه دست به وجود آوردن سرمایه داری و طبقه کارگر می زند تا اندازه ائی به نفع ممالک عقب مانده ترسیم می کند تا اهالی این کشورها با دمکراسی ومبارزه طبقاتی آشنا گردند.کشورهای سرمایه داری در تمام قرون گذشته از نهضت های ارتجاعی و اسلامی حمایت کرده اند و نگذاشته اند تا کشورهای عقب مانده به دمکراسی دست بیابند.جنبش های اسلامی که در یک دوره ائی بنام کمر بند سبز به دور شوروی ایجاد گردید مانند این هست که امپریالیست ها باد کاشتند و اینک خود را مبتلا به آنها کرده اند ومجبور شده اند که طوفان درو کنند که در همین رابطه سخن بسیار است که آیا انها براستی با ارتجاع اسلامی در تضادند یا اینکه اسلامی ارتجاعی در خدمت آنهاست؟
٨۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : جیج غانی

عنوان : آقای ف. تابان عزیز
سلام و خسته نباشید. مقالهء جدید شما در باب جمهوری خواهی از همین امروز بخاطر عدم پرداختن "بی طرفانه" به جنبش جمهوریخواهان و شخص آقای رضا پهلوی ؛ بویژه ادعاهای امروزی ایشان؛ از نظر من کمکی به برکندن نظام کنونی و استقرار آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی نمی نماید.
افسوس که از نظر من، مقالهء شما درست بر خلاف اهداف من و شما عمل خواهد کرد. افسوس که سال هاست که به خاطر همین اختلاف نظرات از چاپ مقالات من در این زمینه خودداری می کنید!
اگر مقالات من در این زمینه را شما راهی سطل آشغال نمی کردید حداقل در زمینهء بی انصافی های شما در رابطه با جنبش جمهوریخواهان؛ که از روز نخست راه اندازی؛ خاک "گودش" را خورده ام پاسخ می دادم.
به ناچار پاسخ به شما در این زمینه را بر عهدهء آن عزیزانی از جنبش می گذارم که تا کنون مورد بی مهری شما قرار نگرفته اند. در پایان نیز؛ بدون هر گونه رودر بایستی؛ اعلام می کنم که بمثابه یک شهروند ایرانی، کماکان از شما دلگیرم که پایهء استدلالات خود را بر مبنای آنچه آقای باباعلی و پیروانش ادعا می فرمایند می گذارید، به تبلیغ نظرات آنها در جنبش دست می زنید و گوش خود و خوانندگانتان را بر روی نظرات متنوع ادامه دهندگان این حرکت "جنبشی" می بندید.
خیر پیش آقای تابان!
٨۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مانی فرزانه

عنوان : جنابان مستشار و« بزرگره از تهران»
آقای مستشار اگر مردم ما دارای قانون اساسی مورد قبول و احترام بودند با عوض بدل شدن سران حکومت ها مملکت از هم نمی پاشید .متاسفانه این وضع تکرار خواهد شد.و دوباره هم تکرار خواهد شد.ولی به بوش ریشخند زدن دردی را دوا نمی کند . در آمریکا و نظائر آن در تمام تنش های ناشی از بحران های ملی و جهانی توانسته اند جامعه خود را اداره کنند و بحران کنونی هم با وجودیکه بی نطیر ست ولی مردم آمریکا امیدوارند که مشکلات خود را حل کنند. این انتخابات دوره ای کاش در ایران هم «سنت» میشد و مردم جانوران آدمخوار را ۳تا ۴ سال الی ۸ سال تحمل میکردند .
جناب «بزرگراه از تهران» مگر وقتی میلیونها نفر آمدند زیر بلیط «ارتجاع سیاه» شاهدوستان و حامبان خارجکی آنها بروی مبارک آوردند که محصول مشترک دیکتاتوری نعلنگ و عبا شده بود و چنان لیلی به لالای خمینی گذاشتند که نگو و نپرس . در آن روزگار وانفسا که در اثر سرکوبهای رژیم فقط عقب مانده ترین جریانات اجتماعی امکان ابتکار عمل را در دست داشتند.مگر یادتان رفته که شاهی می گفتند ظرف جند هفته بر می گردند.مگر فیلمهای مستند BBC را مشاهده نفرمودید که چگونه دستشان تو دست همه ی این آدمخواران ست ! معلومه آخوند ها هم امروز شرم نمی کنند .بهمین دلیل تا توانستند قتل عام کردند تا کسانی باقی نمانند تا مردم را هماهنگ کنند. و عده ای هم میگویند مردم نمی خواهند مثل ۵۷ عمل کنند تا وضع بدتر شود . این کاملا تاکتیک آخوندند ها می باشد که اشاعه داده اند . قربانت گردم برخلاف عده ای که فکر می کنند مردم نمی خواهند مثل ۵۷ عمل کنند تا وضع از این بد تر شود ، ما باید عاقل باشیم و بگوئیم از این حکومت فاسد تر وجود نخواهد داشت. . باید عرض کنم که اتفاقا از این آدمخواران بدتر در ایران نداشته و نداریم و واقعا هر جریانی بعداز این ها بیاید قطعا از این دم بریده ها بهتر ست.

لطفا استدلال نمائید که کدام جریان اجتماعی از این ها جانی تر ، فاسد تر و عقب مانده تر می باشد. خواهشمند ست به این سئولات اساسی بپردازیم
٨۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست