یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جمهوری خواهی، همین امروز! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : برزگر از تهران

عنوان : فرزند شاه باید در مسائل ایران دخالت کند، بار معنوی و تاریخی او هم خرد و انصاف این حکم را می کند و ...
من یک جمهوریخواهم. ولی در بستر بیماری و در این جنوب شهر تهران و با استناد به دیده ها و شنیدهای خودم در این یازده سال گذشته که شغل دومم مسفر کشی بوده اعلام می کنم که هرگز جمهوریخواهان بدون کمک مشروطه خواهان در ایران موفق به کسب آرا و حتا کسب تظاهرات و رهپیمایی نخواهند شد. البته برای من به عنوان یک جمهوریخواه نا خوشایند است ولی واقعیت این است. اما آقای ف تابان که این مقاله را نوشته بخودی خود وجود عظیم مشروطه خواهان را برسمیت شناخته است. من از اینجا به دوستان گوشزد می کنم که اگر حکومت اسلامی بتواند رضا پهلوی را ترور کند بهر قیمت او را ترور خواهد کرد. زیرا امروز چنان وسعت بزرگی از مشروطه خواهان در ایران وجود دارند که واقعا برای حکومت اسلامی شرمآور است و هم برای من جمهوریخواه مایوس کننده. یکی از شانس های حکومت اسلامی به نظر من عدم کاریسما و جذابیت فیزیکی و بیانی رضا پهلوی ست. ولی این مسئله نیز کم کم دارد حل می شود. مرذدمی که روزی به یک پیرمرد خوشچهره و جذاب و خوشحرف اما آدمکش و رزل و پیرو علی که آدمهایی که خودش با دست خودش کشت از شماره بدر است لبیک گفتند اینبار اگر اپوزیسیون ایرانی گرد یک جوان چهل و پنج شش ساله جمع شوند و در واقع او را رهبری کنند تا او سخن گو شود می توان امیدوار بود که بجایی رسید اما اگر نه، اگر هم اتفاقی در ایران بیفتد در اولین قدم تجزیه ی ایران نیز حتمی ست. و در پایان با محکوم کردن تمامی جنایات در دوران پهلوی باید بگویم که اولا پدر و مادر من که چپی بودند نیز مقصرند زیرا خود پدر مادر من می گویند که وقتی پاکروان رییس ساواک شد و همه را آزاد کرد و واقعا هم شخصیت فرهیخته و با فرهنگی بود ما چپها از ان دوران نهایت سو استفاده را کردیم تا یک حیوان درنده بنام نصیری جانشین او شد. اما با همه ی اینها در تمامی دوران پنجاه و هفت سال سلطنت دو پهلوی ما به اندازه ی یک هفته ی حکومت اسلامی نه کشته دادیم و نه شکنجه شدیم و نه سنگسار داشتیم و نه و نه و نه... مرا ببخشید بیمارم و از هم گسیخته نوشتم ولی از دل بود و صادقانه آنچه را نوشتم.
٨۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : آقای مانی فرزانه اگر دمکرات هستید برای افراد تعیین نکنید که به کدام بحث وارد بشوند یا نشوند وحرف خودتان را بزنید و بحران های سرمایه داری را چه ساختاری و سیاسی بدرستی دقت نمائید .تقلب بوش در برابر ال اگور بماند!
از : مانی فرزانه

عنوان : قیاس مع الفارق
آقای مستشار جان هر کس دوست داری وارد هر بحثی نشو یا بهتر ست یک کمی دور و بر خود را با بصیرت مشاهده فرمائید
٨۱۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : امیر /

عنوان : نبش قبر تاریخ
"غمگین " -شاه اللهی -و "شرمگین" - مشروطه خواه-، نام دو عقب مانده ذهنی تاریخ معاصر ایران است ، که در آرزوی باز گرداندن نظام به خاک سپرده ، چنگ حماقت بر صورت میگیرند و نوحه کسالت سر میدهند.
هر کودک خردسالی این را میداند که شکل ابتدایی تقریبا تمام نظام های حکومتی ، پادشاهی بوده است . ولی امروزه در هیچ کشوری ، که یک بار با این شکل حکومت خداحافظی کرده است ، کسی نمیگوید که هر از چند سال رای بگیریم تا ببینیم نسل امروز شاید دوباره سلطنت بخواهد . همه میدانند که در همین انگلستان بر سر هزینه خاندان سلطنتی چه جنجالی بر پاست و بحث وداع با تاج و تخت هم بسیار جدی است.

" بزرگان " این نمایش ، مثل آقای داریوش همایون ، که ماموریت گره زدن "دامن جمهوری خواهی " به "زیر شلواری پاره پادشاهی " ، را به روی دوش خود احساس میکند ، خود از این امر غافل نیست که سلطنت تنها به اعتبار صلاحدید آمریکا ، و به کمک تنفس مصنوعی و سرم ، نه به خاطر احتمال سکانداری دوباره ، بلکه جهت اعمال فشار به ج.ا.ا گاه و بیگاه مطرح میشود. این عالیجناب که خود تا دیروز به عنوان وزیر ، امضای خود در پای تمام جنایات و خودکامگی های شاه گذاشته است، خوب میداند که نظام سلطنت از جمله با اراده همین آمریکا به زباله دان سقوط کرد و اگر با نقشی که آمریکا برای حکمرانی بر جهان برای خود قائل است ، اصولا نظام پادشاهی ساز گار بود، "ظاهر شاه " ، نیز اینچنین " غمگین " در افغانستان ، دار فانی وداع نمیکرد.

همایون بار " مسئولیت " به دوش میکشد ، این مرده ولی به این شیون نمی ارزد.
٨۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مانی فرزانه

عنوان : قیاس مع الفارق
آقای مستشار جان هر کس دوست داری وارد هر بحثی نشو یا بهتر ست یک کمی دور و بر خود را با بصیرت مشاهده فرمائید که چگونه در آلمان، فرانسه و جمهوری های آزاد اروپاو آمریکا اس واساس جامعه بر مشارکت مردم در امور از طریق قانون اساسی Constitution (مشروطه ) و پارلمان نهاده شده ست و احزاب با هم برای راه یافتن به مچلس رقابت میکنند.همین چند روز پیش اوباما سوگند خورد که به قانون اساسی آمریکا پای بند باشد.

در انگلستان،سوئد و نروژ هم همین طور ست بازهم مردم و احزاب و قانون اساسی و ملکه و شاه هم یک مقام واقعا تشریفاتی ست .

نتیجه: ما حکومت پادشاهی مطلقه ضد مشروطه داشتیم و امروز همه حکومت فقاهتی مطلقه ضد قانون داریم .

ما هیچوقت نتوانستیم انتخابات دوره ای و مداوم داشته باشیم تا قانون اساسی و جامعه مدنی بر سرنوشت ما حاکم باشد.

در هر کشوری هم که فقط اسمش حکومت سلطنتی یا جمهوری ست ولی مردم هیچ کاره اند فرق نمی کند باید بروند پی کارشان.

امیدوارم با شفافیت برای فشار به حکومت ضد قانون موفق شویم
٨۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : رحیم یاوری

عنوان : قانون هرگز حاکم نشد
اگر در زمان شاه مادارای انتخابات آزاد میبودیم وهمه جریانات سیاسی از جمله چپ میتوانست در مجلس وقانونگذاری شرکت کند بدون شک نیازی به نکبت اسلامی در ایران نداشتیم ونظام پادشاهی با افتخار میتوانست پرچم مشروطه را در دست داشته باشد.واقیعت این است که چپ و جریانات اسلامی در ایران هرگز خواهان دمکراسی وتمامیت ارضی ایران نیستند.حطای بزرگ چپ در ایران وهمدستی انان با نظام دینی راه را برای باز گشت سلطنت به ایران در ذهن مردم بوجود اورد ه است.
باید بدانیم گه بخشی از مسلمانان در ایران وآخوند ها هرگز وهر گز علاقه ای به این گشور نداشتند.وروزگا ر کنونی وسیاست های رژیم ایران ستیزی ملایان را تائید میکند.
چپ در ایران نه طرفدار دمکراسی بود ونه مدافع تمامیت ارضی.اکنون این پرسش است که چه جریانی جز ملی گرائی ونظام سلطنت از تمامیت ارضی ایران دفاع میکنند.دشمنی با دمکراسی و ملی گرائی در حقیقت راه را برای نظام سلطنتی باز کرده است.در ۳۰ سال گذشته جریان چپ موفق به داد ن برنامه ای قابل قبول به جامعه ایرانی نشد.مردم ایران نمیتوانند ونباید به دنبال سراب دیکری بروند.شعاری که در تهران من به گوش خود شنیدم..دمکراسی وملی هر دو فریب خلق اند.
مردم ایران در برابر این مشگل قرار دارند جنگ داخلی بین ترک وکورد ویا پذیرش نظام سلطنتی برای رهائی از تفرقه و اشوب.این در حقیقت رهائی از بی نظمی اجتماعی میباشد وربطی به بر قراری دمکراسی در ایران ندارد.در دو نظام انچه بی اهمیت بود احترام به قانون بود واین قانون شکنی ادامه خواهد داشت اکر سلطنت در ایران آینده در جهار چوب قانون نباشد.مخالفان نظام سلطنت اگر میخواهند نظام پادشاهی حاکم نشود بایداز تمامیت ارضی ایران دفاع بدون قید وشرط کنند
باید نظام سوسیال دمکراسی را بجای سوسیالیسم انتخاب کنند. وباید آزادی را
واستقلال ایران را سرلوحه برنامه خود قرا دهند.
٨۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : جمهوری خواهی به گوشت قربانی تبدیل شده است که هرکس سهم خود را از آن می طلبد.
جمهوری خواهی سوسیالیستی که از جمهوریت تنها قرائت وبرداشت مصنوعی داشت ودر عمل هیچگاه به جمهوری وآرای مستقیم مردم بها داده نشد و بجای آن حزب کمونیست همه سرنوشت سیاسی کشورها و مردم را تعین می کرد!!جمهوری خواهی لیبرالی که تنها موقعیت را برای سرمایه داران و احزاب پرقدرت آنها باز گذاشته است و هیچ شانسی برای نظارت واقعی مردم باقی نگذاشته است و تنها هر چند سال یک بار سرنوشت ممالک مذکور از دست این حزب سرمایه داری به آن حزب سرمایه داری تحویل و تحول می شود و در ممالکی مانند سوریه لیبی و کره شمالی و غیره خیلی بهتر بود که همان نظام های سلطنتی باقی می ماندند چرا که با جمهوریت توخالی آنها تنها نظام های سلطنتی آبرو گرفته اند و جمهوری خواهی اصیل و واقعی بی آبرو شده اند.در کنار همه اینها جمهوری خواهی اسلامی نیز از کشورهای ایران پاکستان و افغانستان و عراق به میدان آمده اند که فقط آبروی جمهوری خواهی رابرده اند.جمهوریت را تنها می توان یک وسیله خوب دانست که برای رساندن مردم به آزادی ودمکراسی و سعادت ورفاه بکار گرفته می شود و به عنوان هدف نمی توان از آن یاد کرد اما در کشور های ایران که سایه غول های شیوخ و شاهان بر سرمردم سنگینی می کند ،جمهوری خواهی واقعی و اصیل می تواند مفری از استبداد به سوی آزادی باشد! به قسمت های زیر که نمونه بارز ازجمهوری خواهی اسلامی هست توجه نمائید!

تحلیل عبدالله ناصری از شعار «جمهوری اسلامی آزاد باید گردد»

یاری: عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت:«توجه به برخی شعارهای مردم در جریان سفر خاتمی به استان‌های فارس، کهکیلویه و بویراحمد و بوشهر نشان می دهد که مطالبات واقعی مردم و طرز نگاه آنها به وضعیت فعلی کشور چیست.»

عبدالله ناصری با اشاره به شعار جمهوری اسلامی آزاد باید گردد که در جریان سفر خاتمی از سوی مردم عنوان شد، اظهار داشت:«مردم با این شعار نشان دادند که در عین اعتقاد راسخی که به نظام دارند معتقدند هم اکنون بخش‌ها و افرادی بر مدیریت کشور تکیه زدند که هم جمهوریت و هم اسلامیت نظام را مخدوش می کنند.»

وی افزود:«از این روت که مردم به خاتمی به عنوان یک نجات دهنده می‌نگرند که باید میراث گرانقدر امام را نجات دهد و مانع از آسیب دیدن آن شود.»

ناصری با بیان اینکه سفر خاتمی به شیراز تداعی گر سفر سال ۷۵ وی به این شهر به عنوان اولین سفر انتخاباتی بود، گفت:«استقبال گسترده مردم از خاتمی روند عمومی دارد و این تحریم‌ها ممانعت‌ها شرایط را به نفع اصلاح‌طلبان می‌کند.»

وی به جناح رقیب که همه قدرت را در اختیار دارند توصیه کرد که زمینه‌هایی فراهم کنند که همه نامزدها بتوانند از امکانات متعارف در کشور استفاده کنند.

عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اختلافات در جبهه اصولگرایان را رو به تزاید ذکر کرد و افزود:«بعید است اعضای برجسته اصولگرا بتوانند اعضای این جناح را به انسجام برسانند مگر اینکه نیروی فوق العاده و برجسته تری فعال شود.»

وی تصریح کرد:«در جبهه اصلاح طلبان چهره های مصلحت اندیشی که مصالح عمومی را دنبال می کنند اجازه نخواهند داد خاطره تلخ سال ۸۴ تکرار شود. این انتظار بحق مردم نیز است و معتقدم اصلاح طلبان با نامزد واحد در انتخابات حضور می‌یابند.»
٨۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : چوخ بیلمز

عنوان : نظام شاهنشاهی تمام شد دیگر برگشتنی نیست
نظام ستم شاهی یا پادشاهی یا هر اسم دیگری را رویش بگذارند دیگر به ایران برگشتنی نیست حرف زدن با بقایای رژیم سابق مسخره و وقت تلف کردن است.تشکل اتحاد جمهوری خواهان هم کاری بغیر از حرف زدن بلد نیست و اعتباری هم نه در خارج و نه در ایران به نظر نمی رسد که داشته باشد. احزاب سیاسی که جمهوری خواه باشند و با شجاعت باشند شانس موفقیت در آینده ایران دارند اما آنهای که یک دل پیش ملاهای مصلحت طلب یا اصلاح شده دارند و یک دل نزد وزرای رژیم جان نثاران و غلامهای خانگی خاندان پهلوی مگر خواب به قدرت رسیدن را ببینند.
٨۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : شهروند معمولی

عنوان : رشد جنبش مشروطه خواهی
با درود فراوان به جناب "یک مشروطه خواه". مطالب شما بسیار مستدل، منطقی و متین نوشته شده بود. بی دلیل نیست که جنبش مشروطه خواهی چنین باسرعت بین مردم داخل کشور رشد میکند.
٨۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : علی کبیری

عنوان : آینده ایران ازآن چه کسانیست؟
من بعنوان یک فرد مستقل، از پیشنهاد تشکیل جمعیتی برای حکومت جمهوری درایران به هیجان آمده ودراولین جلسه هیأت مدعواتحاد جمهوریخواهان نیز شرکت کردم. ولی تنها همان یک بار بود وبس. وقتی به آن جلسه مقدماتی وارد شدم با عده ای از میانسالان مواجه شدم که ناگاه نگاههای کنجکاوانه شان بسوی من برگشت وتا مادامی که در عقب سالن درجستجوی یک صندلی برای نشستن بودم، سرهای جلوئیها به عقب برگشته ونگاههائی کنجکاو از اطراف تعقیبم میکرد. البته معلوم است بخاطر اینکه درمیان آن جمع ناشناس بودم. مدتی که از این جریان گذشت، پی بردم که افراد آن جمع همدیگر را به اسامی کوچکشان صداکرده وهمدیگر را از قبل میشناخته اند. چنانکه از حرفهائی که پشت تریبون میزدند، مشخص شد که آن جمع متعلق به جناح چپ قدیم هستند چون حرفهایشان همان حرفهائی بود که سالها شنیده بودم. بعدها با پیگیری ومطالعه بیشتر متوجه شدم که آنها متعلق به فدائیان خلق اکثریت وتعدادی هم از توده ایهای قدیمی بودند. درآن جلسه میخواستند رابطهائی با هیأت موسس جمهوریخواهان در آلمان برگزینند که چند نفری را از میان خودشان انتخاب کردند. نه کسی به معرفی خودش پرداخت ونه رأی گیری بعمل آمد تا ملاحظه شود آنها چه کسانی هستند. تصورم برآنست که درجاهای دیگر هم همین وضع برقرار بود چون از ترکیب اعضای هیأت رهبری جمهوریخواهان هم چنین واقعیتی مشاهده میشد. خب، این از دمکراسی که بعضیها ازآن مدام دم میزنند. یا بیا بایزید بیعت کن/ یابرو کندوان زراعت کن. بگذریم...
حال آقای تابان پیشنهاد میکنند که «....طبیعی است که احزاب بهتر از روشنفکران و فعالین سیاسی مستقل می توانند روند تشکیل ائتلاف جمهوری خواهان را مدیریت و هدایت کنند...» باتوجه به جوهر پیشنهاد ایشان، آیا باید دوباره سر نخ را به فدائیان خلق اکثریت وحزب توده داد یا احزاب دیگری نیز مدنظرشان هست؟ بهتر نیست تامشخص کنند که این جمعیت جمهوریخواهان مورد نظر ایشان چه نوع سازمان سیاسی باید باشد؟ آیا جبهه یا حزب یا جمعیت یا اتحادیه یا کنفدراسیون وغیره است؟
ولی این بنده مستقل مطرود و برسمیت شناخته نشده از جانب جناب آقای تابان، با ملاحظه دسته بندیهای داخل ایران وبا توجه به نقاط ضعف حکومت جمهوری اسلامی، بنظرم میرسد که مدافعان حقوق بشر زودتر از هر جمعیت وگروه دیگری به حکومت خواهند رسید چون حقوق بشر دارای زیر مجموعه های بسیاریست که برقراری دمکراسی وانتخابات آزاد وبرابری حقوق زن ومرد و عدم تبعیضهای قومی ودینی وجنسیتی وبرسمیت شناختن حقوق کودکان وکارگران و غیره...درش مستتربوده واین همان چیزهائیست که مردم میخواهند و درحال حاضر برای تحققش مشغول پیکارند. امیدوارم دوباره یک عده ای به بنده حمله ور نشده وازمن نخواهند تا جای خودم رادرجغرافیای سیاسی نشانشان دهم که بااین تغییرات جغرافیائی سریعی که درجهان درجریان است، بنده هم دچار سرگردانی جغرافیائی شده ام.
٨۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

    از : محمدعلی مهرآسا

عنوان : دونوع بیشتر نظام سیاسی از هرنوعش وجود ندارد
عزیزان جمهوریخواه!
من زمانی که تشکل اتحاد جهوریخواهان آغاز به کار کرد، از تعجب شاخ درآوردم. زیرا باور نمیکردم که هوادارن جمهوریّّت نیاز به اتحاد داشته باشند؛ و باید خود به خود متحد و هماهنگ باشند. خواهش میکنم با الفاظ بازی نکنیم و آرزوهائی را که برای خویشتن خویش داریم به سرنوشت وطن گره نزنیم. مگر نه این است که دوگونه بیشتر نظام حکومتی وجود ندارد. پس اگر کسی سلطنت طلب- ازهرنوعش- نباشد، خود به خود در طیف جمهوریخواه قرار خواهد گرفت. از این رو اگر شما هوادار پادشاهی نباشید گزیری دیگر غیر از جمهوری خواهی نخواهید داشت. البته نوع جمهوری ها را ممکن است احزاب تعیین کنند؛ اما نوع رژیم مشخص است. شما یا باید سلطنتطلب باشید یا جمهوریخواه؛ وشق دیگری وجود ندارد. ضمناً نظام حاکم کنونی ایران جمهوری نیست. حکومت اسلامی است و رهبر دارد...
٨۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست