از : رضوان مزینی
عنوان : نگاه جمهوریخواهان به مردم ست
با عنایت و توجه بسیار به مطلب آقای تابان تحت عنوان « جمهوری خواهی امروز» که در آن به وضعیت اتحاد جمهوریخواهان و جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک اشاره شده ست. متاسفانه ،شرایط سیاسی ، همانطور که آقای تابان تشریح نموده اصلا رضایت بخش نمی باشد.
معلوم نیست که آن عزم راسخ نخستین روزهای اعلام مو جودیت اتحاد جمهوریخواهان ایران برای معرفی و تبلیغ و ترویج بدیل «جمهوری اسلامی» به کجا رخت بر بست.
امروز با مطالعه اعلامیه، اتحاد جمهوری خواهان ایران: برای پیشبرد خواست انتخابات آزاد و ...
• اتحاد جمهوری خواهان خواستار وحدت عمل نیروهای دمکرات پیرامون یک برنامه، سیاست و نامزد مشترک انتخاباتی است
چکیده ی نظرات آقای تابان را در دعوت آجا از سایر نیروها می بینم . اعم از درست یا نادرست بودن این موضع از قبل اعلام شده ، چرا اجا با دیگر نیروهای جمهوریخواه رایزنی نمی کند؟
وظیفه ی جمهوری خواهان در قبال تداوم انقلاب مشروطه و قانون اساسی مشروطه
در باره ی مشروطه ذائی «خاندان جلیل » و کارگزاران داخلی و خارجی آن بسیار گفته شده و هیهات ، تیشه ای که بر ریشه های درخت مشروطه در ۵۸ سال مداوم زده شد ، آن نهال را چنان پژمرده و بیحال نمود که فقط چند صباحی در آستانه ی انقلاب بهمن امیدی به نجات آن میرفت . چون بنا بود که بعداز پیروزی انقلاب با تشکیل مجلس موسسان ، قانون اساسی مناسب شرائط تدوین و تصویب شود. دریغا که «مشروعه خواهان » برهبری خمینی فاتحه آنرا خواندند.
در تمام این ۳۰ سال ناکارائی قانون اساسی جمهوری اسلامی در پاسخگوئی آماج های انقلاب بهمن بکرات خود را نشان داده ست و بخشی از حکومتیان نیز به این موضوع اذعان دارند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سند محکومیت رژیم می باشد که با تکیه به مبانی شرعی و مذهبی حقوق شهروندی مدرن و مطابق منشور حقوق بشر را انکار مینماید.
تمام جمهوریخواهان ایران به جای تکیه بر این نقض اساسی حکومت مذهبی ، که با قانون اساسی تمام جمهوری های متعارف جهان در تضاد میباشد و به تبلیغ آن به بهترین وجه برای جهان آزاد قابل درک خواهد بود و حمایت دنیای آزاد بسود تغییرات بنیادی جلب خواهد کرد . به جای تاکید بر اصلاح قانون اساسی و تحصیل حق شهروندی دگراندیشان و نیروهای سکولار فقط به دیگر جنبه های مبارزاتی می پردازند که آنها هم بدون تردید لازم ست.
کم تو جهی کلیه جمهوری خواهان و عدم تاکید آنها بر قانون اساسی که ستون فقرات تمام کشورهای آزاد میباشد میدان را برای عرضه اندام طرفداران بازگشت حکومت پاشاهی در «خارج از کشور» باز گذاشته، تا در لباس «مشروطه خواهی» ماهیت ارتجاعی خود را مخفی نمایند.
در باره ی عملکردهای ضد مشروطه ی آنها در ۵۸ سال حکومت پهلوی ها نیاز به تکرار مکررات نیست ولی از آن جائیکه هیچوقت توجهی به نقش مردم نداشته و ندارند حتی در همین امروز در «برنامه ی سیاسی » خود با ناشی گری کامل ماهیت ضد دمکراتیک و برتری جویانه ی خود را بی پروا با «صادقانه» در اصل دوم اعلام کرده اند:
ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران میدانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد.
البته این آقایان بگوششان نخورده یا متوجه نشده اند یا بروی خود نمی آورند ، که در تمام جهان «مشروطه سلطنتی یا پادشاهی» شکلی از حکومت ست که الهام بخش و آماج اصلی مردم در صدر انقلاب مشروطه نیز بوده که از ستم شاهان و شیوخ جانشان به لب رسیده بود. این مردم بودند که شاهان را سر جایشان نشاندند.
حالا کارها «برعکس » شده ، در حالیکه پادشاهی منقرض شده ، شاهپرستان و طرفداران حکومت پادشاهی از «هیچ» گونه تلاشی «قانونی» و «دموکراتیک» برای برقراری دوباره ی نظام «پادشاهی مشروطه » ک آنهم به پادشاهی رضا شاه دوم فروگزار نخواهند شد.
البته معلوم نیست اولا ؛ «پادشاهی مشروطه » چه صیغه ای ست و ثانیا؛ معلوم نیست که چگونه میخواهند «نظام پادشاهی مشروطه» را «قانونی » و «دموکراتیک» برقرار کنند. اصلا مردم در این میان چه نقشی دارند . آقایان همیشه از بالا به ضحنه نگاه میکنند.
امیدوارم جمهوری خواهان ایران که ادامه دهندگان راستین مشروطه و معتقد به حکومت قانون مبتنی بر قانون اساسی می باشند.
بیش از این به طرفداران بازگشت پادشاهی امکان فرصت طلبی برای دامن زدن به اختشاش سیاسی ندهند.
بدیهی ست که طرفداران بازگشت حکومت پادشاهی مانند تمام شهروندان حق طبیعی دارند که برای تحقق «آرمان» خود فعایت نمایند.
اما دلیلی ندارد که بعداز انقلاب و پس ۵۸ سال مشروطه زدائی بدون توضیحی خود را « حزب مشروطه خواهان ایران » معرفی نمایند تو گوئی دیگر نیروهای سیاسی مشروطه خواه نیستند.
جمهوریخواهان این کم کاری را جبران خواهند کرد
٨۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ه اسدی سوادکوهی
عنوان : آسانترین راه برای دیالوگ
با درود
خوبه که تابان از بیخبری در میان چب سنتی (جمهوری خواهان) پرده بر میدارد. ریشه درد بحث جمهوری خواهی یا نگرانی از نفوذ بیشتره طرفدارن پادشاهی در ایران نیست . بر همه آشکار است که مردم و جوانان در تلاش و برای نجات روان باقیمانده خویش از تنگنای خفه کننده به کمک تاریخ خویش و چنگ زدن به امیدها و آرزوها نیاز دارند. چرا چشم میبندید و نمیخواهید ببینید که دیگر این عادی شده است که دسته دسته جوانان ایرانزمین به آیین زرتشتی باور میاورند. اینرا از زبان آخوندها در یوتوب میتوانید بشنوید. البته میتوان اینرا از دیدگاه چپ سنتی با اکره نگاه کرد و عصبانی از نفوذ طرف دارن پادشاهی شد. میشود اینطور هم دید که مشروطه خواهان هم بدون زحمت یارگیری میکنند. ولی در تاریخ ما ۱۴۰۰ سال مردم ما مشابه همین کار را کردند . آیا بهتر نیست از کپی برداری کلیشهای در بررسی ایران و ایرانی "چپ سنتی " کمی خارج شود و فرهنگ رفتاری ایرانی را بشناسد ...؟ شاید دیگر بحثها زاید باشد؟ به باور من که به حکومت موروثی اعتقاد ندارم ، دلیلی ندارم که الان رای خود رو به جمهوری خواهی از قبل بدهم که راه را میبندد. رای من به یک پارلمان است .. به دموکراسی است .. در یک پارلمان دمکراتیک .. در یک پریود ۳-۵ ساله ...کاره پایهای کارشناسانه لازم است و مردم ایران به این نوع دیالوگ ملی احتیاج دارند تا بخاطر خودشان هم شد با این مساله آشتی کنند. حتا در فردای جمهوری ایران .. این وظیفه به عهده همه است از جمهوریخواه گرفته تا مشروطه خواه .. که این موضوعات باید بحث شود . شما الان هیچی نشده اتهام فریبکاری راحت زدید .. تر و خشک را سوزاندید .. نمیگیم دیدنه تاکتیک رقیبان اشتباه است ..برعکس میتواند خوب هم باشد .. ولی شما از دربی شکسته وارد شدید ... دربه شناخت فرهنگ رفتار ایرانی ..آسانترین راه برای دیالوگ .. همزیستی .. دوستی .. و همکاری است ..
پاسخ دوستی در زیر از طرف مشروطه خواهان بسیار وزین بود
٨۱۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : زنگنه
عنوان : اتحاد جمهوری خواهان می تواند خود را از تک صدایی نجات دهد.
با درود بر شما آقای تابان،
شما از اختلافات درون دوطیف جمهوری خواه سخن گفتیدو به این نکته اشاره کردید که بیشترین کسانی که در آن شرکت کردند،افراد منفرد بودند .من این گفته شما را تائید می کنم واضافه کنم که حتی برخی از این افراد منفرد به سازمان های سیاسی مشخصی وابسته بودند که ازنام بردن آن دوری می جویم.
اتحاد جمهوری خواهان نمی توانست نیز موفق شود چرا که نه به شکل جبهه بود ونه به شکل حزب.اولی میتواند از اشخاص و احزاب تشکیل شود ودومی بر پایه یک حزب جدیدودرهمان آغاز با شفافیت باید اعلام می کردندکه چه هدفی دارند. آنان که اتحاد جمهوری خواهان را راه انداختند میتوان گفت از یک شیوه غیر منطقی بهره بردند.ابتدا نامه ای را برای امضا منتشرکردندوهنگامی که دیدند بسیاری با متن نامه موافقند. با دستچین کردن عده ای در تدارک کنگره ای نیز بر آمدند.وقصدداشتند تا تنورداغ است نان را بچسبانند. دراین میان کسانی دوندگی میکردند تا همکاری میان اتحاد جمهوری خواهان را قوت بخشند که قبلا"امتحان خود را در میان سازمان های خویش داده بودند. آنها حتی تا به حال نتوانسته اند به خواست خود که معرفی "کاندیدای رئیس جمهوری" باشد جامه عمل بپوشانند و از میان خود کسی را انتخاب کننداین در حالی است که از دیگران می خواهند تا کاندیدای مشترکی را معرفی کنند.
اتحاد جمهوری خواهان هنوزهم در همان شکل ابتداییش معنا پیدا می کند و راه پیشرفتش محدود است .مگراینکه در جبهه ای فرا گیرتر همانگونه که شما قید کرده اید شرکت کنندبا مجموعه ای از احزاب سراسری و منطقه ای و شخصیت های سیاسی ومبارز نه تنهاحول جمهوریخواهی صرف، بلکه برای آزادی ایران ومردم ایران از چنگال بقایای سلطنت طلبان مذهبی که درهمان آغازین انقلاب در شکل ولایت فقیه امروزه آشکار گشته اند.برای تقسیم حکومت ،برای دمکراسی وحقوق بشرو برای احیای قانون و ارزش انسان
٨۱۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : چرا هنوز باید هاشمی رفسنجانی در میان مردم هوادار داشته باشد اما نیروهای سیاسی از خود یک آلترناتیوی «جامع و مانع« که بر برگیرنده خواسته های اساسی و مرحله ائی و اصلی نباشد؟
درد بسیار عمیق کنونی ما در این هست که نیروهای سیاسی در طی ۳۰ سال گذشته در تضاد با یکدیگر آنقدر انرژی صرف کرده اند که موقعیت رژیم را تحکیم و وضعیت خود را نامتحد و غیر متشکل کرده اند تا آنجائیکه دیگر نزدمردم اعتباری ندارند و به سختی اعتماد بدست می آورند.رفسنجانی به عنوان نماد رژیم سرکوب گر که باعث اعدام ها و طولانی شدن جنگ و عامل قتلهای زنجیره ائی در داخل و خارج است وتوسط دادگاه برلین تحت تعقیب قرار دارد اما با وجود همه این گذشته خونبار توانست در سال ۸۴ در مقابل احمدی نژاد ۱۰ میلیون از آرای مردم را بخود جلب نماید.اگر آرای احمدی نژاد توسط ماموران او تقلبی بود اما آرای رفسنجانی حقیقی بود و پشتوانه روشنفکران و نویسندگان و هنر مندانی مانند عباس کیارستمی و محمد دولت آبادی و خشایار دیهیم را پشت سرخود داشت. در فقدان یک آلترناتیو فراگیر و سراسری ،مردم ایران همچنان در انتخاب بد و بدتر و بدترین گیر کرده اند چون شانسی دیگری در مقابل خود نمی بینند!در این حال و هوا هنوز سازمان راه کارگر تسویه و حساب های ۲۸ سال پیش را از طریق اسماعیل خوئی با سازمان اکثریت پیش کشیده است که اصلا مورد علاقه مردمی نیست که حاضرند در تضاد با احمدی نژاد حتی از رفسنجانی جنایتکار پشتیانی نمایند.سرنگون کردن رژیم اسلامی به آسانی شاه نخواهد بود چون نفرت از شاه همه را بطور یکسان متحد کرد اما اینک در درون جنبش مبارزه بارژیم اسلامی ده ها شاخه وجود دارد که نمی خواهند لااقل برای سرنگونی با حفظ و تبلیغ برنامه خود بایک دیگر به آشتی موقت تنها برای براندازی رژیم به اتحاد برسند و اگر از حالا به آرای مردم اعتقاد دارند ،مسئله انتخاب حکومت آتی را به عهده آن مردمی بگذارند که قرار است رژیم را نیز سرنگون نماید!
٨۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : رفیق سابق
عنوان : ادامه ی آخوندگرائی
آقای تابان عزیز
مردم ایران در همین ۳۰ سال اخیر، شلاق آخوندی را هم از دست تندروها و هم از دست «اصلاح طلبان» خورده اند و اما شما هنوز بفکر اتحاد با «اصلاح طلبان» هستید. یعنی همان خط سابق اکثریت که از «نبرد که بر که» سخن می گفت و از «جبهه ی انقلاب» خمینی، و جبهه ی ضدانقلاب.
گذشت ۳۰ سال، هیچگونه تحولی در شما بوجود نیاورده است. نظرات شما نشان می دهد چرا ایرانیان ۱۴۰۰ سال است زیر سیطره ی عرب و فرهنگ عربی درجا می زنند. چون همیشه بخشی از جامعه به امید «رافت اسلامی» ماندند. درست مانند امروز و مانند شما.
٨۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : صا بر
عنوان : دمکراسی با سلطنت چه از نوع ولایتی آن یا شاهی آن در تضاد است!
طرفدار حکومت فردی نمی تواند دم از دمکراسی بزند. این ها اگر واقعا به دمکراسی معتقدند یکبار برای همیشه به خرد جمهور مردم احترام بگذارند.
٨۱۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : فقط راه من درست است
آقای تابان، توده ایها هم می گویند«............ ما اعتقاد داریم که میان حزب توده ایران و موضع سلطنت طلب ها موضع میانهای وجود ندارد. هر نوع فاصله گرفتن از یکی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، به نزدیکی به دیگری میانجامد............»
http://www.rahetudeh.com/rahetude/Sarmaghaleh-vasat/HTML/۲۰۰۹/mars/sarmaghaleh-۰۹-۰۳.html
با این حساب هرکسی می گو ید فقط راه من درسته و بقیه ول معطلند ! این نشانی از دموکراسی ندارد.
٨۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : یک مشروطه خواه
عنوان : دمکراسی، نه یک کلمه کم نه کلمه بیش
آقای تابان، نخست اینکه اختلاف های درون طیفی جمهوری خواهان، اختلاف هایی ست که برایند فرهنگ سیاسی جامعه ی ایران است، که شامل هوادران پادشاهی هم می شود و این یک معضل ملی ست دوست گرامی. دست کم در این مورد یک ملت واحد هستیم یا خیر؟ باری، من فکر نمی کنم هیچ پادشاهی خواه خردمندی وجود داشته باشد که از همبستگی میان جمهوری خواهان ناخرسند باشد، تا زمانی که این همبستگی به بال ملائک و تقاضا برای ریختن رای ها به صندوق آقای کروبی و امثالهم ختم نشود. بنابراین، یک اتحاد دمکراتیک میان جمهوری خواهان که خواهان برچیدن بی قید و شرط، اما غیر خشونت آمیز جمهوری جهل و جنون باشد، به سود همه است، از جمله هواداران شهریاری.
دوست گرامی، شما طوری از ارتباط گوهری میان جمهوریت و دمکراسی سخن می گوئید که تو گویی هم جمهوری و هم دمکراسی را دوستان چپ ما اختراع کرده اند. خیر قربان، دیگرانی هم هستند که نظرات دیگری دارند. میان جمهوری و دمکراسی هیچ ارتباط الزامی ای وجود ندارد. اتفاقا این بحث شما است که یک بحث انحرافی ست، و در نهایت، البته بدون آنکه خواست قلبی شما باشد، به سود جانیان مستقر در تهران تمام می شود و دنبالچه های خارج از کشوری شان که به دنبال این یا آن فرد معتدل در درون ولایت مطلقه ی فقیه می گردند.
بی شک فصل مشترک دمکرات ها باید دمکراسی، سکولاریسم، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و مبارزه ی غیر خشونت آمیز باشد. جمهوری خواهی و یا پادشاهی خواهی زیرمجموعه ای از این اهداف مشترک بباید اشند و نه برعکس.
مثالی بزنم، در مورد مثلا عدم تمرکز و فدرالیسم، میان حزب مشروطه ی ایران و شاهزاده به مراتب اختلاف بیشتر است تا میان شاهزاده و بسیار از جمهوری خواهان دمکرات. از آن سو، میان برخی از جمهوری خواهان و ناسیونالیست های تندروی هوادار پادشاهی اشتراکات بسیار زیادی وجود دارد. این ها را نمی شود انکار کرد دوست گرامی. بنابراین، فصل مشترک باید دمکراسی باشد.
از تبلیغ پنهان هواداران پادشاهی سخن می گوئید. مگر کسی جلوی دوستان جمهوری خواه را گرفته است که تبلیغ نکنند. مگر کار دیگری هم می کنند دوستان؟ از بام تا شام دارید بر مرجح بودن جمهوری بر هر چیز دیگر می کوبید. از شما می پرسم جناب تابان، آیا در عرض این سی سال یک بار رضا پهلوی را دیده اید که برای شهریاری تبلیغ کرده باشد؟ بیاید از این پادشاه و یا آن پادشاه ایران به سود خود اش استفاده کند؟ خیر. به خاطر چی؟ بخاطر اینکه مهم برای اش دمکراسی است و نه شکل حکومت. ما باید بیاموزیم که نکات مثبت رقبای سیاسی مان را در نظر بگیریم و ارج نهیم. از این موج نوستالژی بزرگی که به سبب نکبت جمهوری اسلامی نسبت به حکومت پیشین به وجود آمده است (و مقداری هم به خاطر نکات مثبت خود اش)، آقای پهلوی هرگز کوچکترین استفاده ای نکرده است، آگاهانه نکرده است. نه تنها نکرده است، بلکه در کتاب جدید اش که ماه پیش بیرون آمده است، به شدت هم از حکومت پیشین انتقاد کرده است. از ساواک گرفته تا شیوه ی آتوریتر فرمانرانی پدر اش. دوست گرامی، باور بفرمائید طور دیگر هم می شود سیاست کرد: استوار بر دورنگی، سو استفاده از موج های احساسی جامعه، نان به نرخ روز خوردن و غیره. در حالی که احمدی نژاد می گوید در ایران هم جنس گرا نداریم، آقای پهلوی سینه اش را سپر می کند و در کتاب اش از حقوق همجنس گرایان در میهن اش دفاع می کند. بدون هراس از تبلیغات منفی، بدون هراس از از دست دادن هواخواه میان بخش های سنتی جامعه. این یعنی شرافت سیاسی، که باید ارج اش نهاد، حتا اگر از سوی رقیب ما باشد. به راستی کدام سیاست ورز مطرح خاورمیانه ای را می شناسید که چنین افکاری داشته باشد، و حتا اگر داشته باشد دلیری مطرح کردن اش را داشته باشد؟
نه دوست گرامی، نه تنها فریبی در کار نیست، بلکه بیشترین میزان از فروتنی در کار است. آقای پهلوی بیش از این نمی تواند با جوانمردی و fairness برخورد کند.
امید که دوستان جمهوری خواه به توافق میان خود برسند، ولی نباید فراموش کنند که مهم ترین چیز ایران است و مردمی که تا خرخره در چنگ مافیای اسلامی گرفتار شده اند. برای نجات ایران دوستان جمهوری خواه به کمک ما هواداران پادشاهی نیاز دارند، همانگونه که ما به یاری شما. موضوع ملی است، درک کنید.
٨۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣٨۷
|