یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گلسرخی‌؛ گل سرخ همیشه جاوید - خسرو صادقی بروجنی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بیایید گرنه زیاد کمی انصاف داشته باشیم

عنوان : خسرو آیینه بود
خسرو”کرامت”انسان است
که هر لحظه با یادش
دامون” دل می گشایم”
تا “عاطفه” ی عشق بنمایم
۷٣۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : بیایید گرنه زیاد ، کمی انصاف داشته باشیم

عنوان : خسرو آیینه ی زمانه ی ما بود
آقای شروین ، من از زمانی که خود را شناخته ام ، تلاش کرده ام حق هیچ انسانی حتی دشمن من به وسیله ی من زیر پا انداخته نشود. پس این حق شماست که با هر عقیده ای که نمی پسندید مخالف باشید. تا اینجا من متحد شما هستم. اما شما حق ندارید به بهانه ی مخالفت با فلان عقیده ، انسانی را زیر علامت سئوال ببرید که پشت تاریخ زمان را با آذرخش حضور خود لرزانده. حق خسروی جاودان را زیر پا انداختن کمال بی انصافی و ناجوانی است.
اگر او امروز حضور داشت که از خود دفاع کند بحثی دیگر بود. خسروی پاک باخته دامون را یتیم کرد تا شاید صدایش پرچم شود و در نتیجه کودکان میهنش سرپناهی داشته باشند. مردی که انسان را سعدی گونه می دید و چیزی برای خود نمی خواست و حتی برای جان خود نیز چانه نزد و چنان بزرگی نمود که امروز حتی بسیاری از سلطنت طلب ها به خود اجازه نمی دهند به خسروی بزرگ بتازند.
به این مرد جاودان تاریخ ایران و جهان نباید تاخت ، او در هر سطحی که بود عاشق انسان و عدالت و زیبایی بود. تاخت و تاز امروز شمایان بی انصافی بزرگی است. شاید کینه ورزی ، این اجازه را به شما نداده تا اندکی بیندیشید و جایگاه سقراط ایران زمین را در یابید.
خشم و خروش من از این بابت است ، وگرنه من نه اهل خشمم و نه کینه. من عاشقم ، من شیفته ی آیینه ام ، و خسرو آیینه ی زمانه ی ما گشت به روزگاری که قحط آدم بود.

خسرو آیینه بود

آن روز ها
که عجوزه ی تاریخ
در الک خود
خون می بیخت
گل ِ سرخ ما
غنچه زد ،
پرپر شد و
در پای شاخسار
ریخت
بعد از آن
در بهار یاد ها
پیوسته
غنچه غنچه
شکفته می شود
در سرود ها
ترانه ها
چون شعله ها
گل گل
گفته می شود
گفته می شود
گفته می شود
………..
۷٣۷٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : لطفاً کمی انصاف داشته باشید ...

عنوان : کینه توزی هنری نیست ، برو کمی از فرزندان بزرگ تاریخ بیاموز
آن رفته و این مظهر کین آمده
پس "لیبرال" با نام شروین آمده

آقای شروین انصافزادگان ، بلاخره ما نفهمیدیم که کُشنده مقصر است یا رنج کِشنده.
خسروی گلسرخی اقتصاددان نبود در حد توان خود از بی عدالتی ها گفت.و من کمتر کسی را دیده ام که با صداقت او سخن بگوید. همه ی چپ های ایران بلاخره پروسه ای را طی کرده اند. یکشبه به امروز نرسیده اند. خیلی ها تمایلات مذهبی داشتند و می رفتند مجاهد می شدند ، ولی به هر حال عدالتخواه بودند ، و بعضی ها به مرور راه دیگری را انتخاب می کردند. خسرو صادقانه از تمایلات گوناگون ایدئولوژیک خود در لحظات مختلف زندگی خود تا آن لحظه را مانند یک انسان بسیار شریف و راستگو بیان کرد. برای حکومت اسلامی ای که هیچ تصور دقیقی روشنفکر ایرانی از آن نداشت ، توی سرشار از انصاف در موضع امروز نشسته ای و داری سی سال پیش را محاکمه می کنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
موضوع پر سواد یا کم سواد بودن نبود ، موضوع اعتراض به بی عدالتی بود. یکی از دلایل شکست و سقوط رژیم قبلی آدم هایی مثل تو بودند ، هر که حرف زد گفتند: دهانش را ببندید و مگذارید حرف بزند ، و گفتند شهنشاها او دشمن تو است بکش او را. گزارش های بسیار ناجوانمردانه ای ، مثل همین تحلیل امروز تو نه فقط ملت ایران را به روز سیاه نشاند ، بلکه ترفند زنندگان را نیز به دام خود کشاند و به جایی رساند که دروغگویان به شاه و ملت ، با دستپاچگی ناگهان گفتند ، شهنشاها ، ما تا به حال به تو دروغ نگفته ایم ، مملکت در امن و امان است. شب ها که می خواهی بخوابی با خیال راحت بخواب ، این صدا ها که گاهی حتی تا کاخ شاهی می رسند ، نوار است. این نوار ها را در خارج از کشور دشمنان ایران زمین پر کرده و به ایران می فرستند و شب ها در خیابان ها پخش می کنند! بیچاره آن شاه که فکر می کرد چنین موجود غریبی می تواند او را از بحران و بن بست به بیرون بکشد!!!!!!!!!!!!!
سیستم ضد مردمی ، نه فقط به مردم ، بلکه به شاهی هم که ظاهراً آن سیستم طرفدارش بود خیانت می کرد. سیستم نا راستی بود با همه کس و همه چیز. بی عدالتی مطلق بود در رفتارش. خسروی شاعر و بزرگوار و انساندوست از کجا می توانست دانش مدرن را آنطور که باید بیاموزد. اگر نصیری کاپیتال را از خانه اش بدست می آورد ، یک پنج ، شش سالی می توانست برود و آب خنک بخورد.
بچه جان تو یک دروغ گوی بزرگ هستی ، من مخالف نیستم میل داری برو اصلاً ساواکی شو ، ولی اگر ساواکی و زندانبان شدی ، منوچهری خونخوار نشو ، برو استوار ساقی شو. به نظر من در بین شما آدمکشان او بزرگترین دوست شاه بود و کم آزار دهنده ترین به ملت. بعد از انقلاب شنیدم فقط یک نفر برایش شکایت کرد و او هم در تنهایی خود نشست و شرم کشید و شکایت خود را آنطور که شنیده ام پس گرفت.

خسروی گلسرخی یک حق طلب بزرگ و تاریخی بود و چه تو و امثال تو بخواهند و چه نه ، او مرد جاودان تاریخ ایران به خون نشسته است. من هرگز حتی از یک سلطنت طلب نشنیده ام که به خسرو ی بزرگ بتوپند ، به جوانمردانی چون خسرو حتی ساقی های زندان بان نمی توپیدند ، تو فرزند خلف منوچهری ها و ازهاری ها هستی ، آن ها نه فقط دشمن آزادیخواهان و عدالتخواهان ، بلکه بزرگترین دشمن خود آن سیستم و شاهش هم بودند. این ره کهنه که می روی به ترکستان است. همین راه دیروز ترا سرنگون کرد ، تو اما به جای اینکه به خود بیایی و علت ها را جستجو کنی ، داری خودت را به کوچه علی چپ می زنی.
به توی بی چیز کینه ورز چه می توان گفت!؟
برو کمی از پسر مختاری بزرگ ، سهراب خردمند بیاموز ، که می گوید ، پدرم را کشتید اما من هیچ علاقه ای ندارم ، پدر کسی را بکشم. پس بگذار آن لحظه بیاید که هیچ کس اعدام نگردد.
چپی ها و ملی ها ، اگر به قول تو هیچ چیز ندارند این اخلاق و وجود لبریز از انسانیت و انسان دوستی و طبیعت دوستی را فراوان دارند. برو اندکی از آن ها بیاموز ، گرچه:
"تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است"

برو اندگی از بچه های فروهر بیاموز. کسانی که پدر و مادرشان را شرحه شرحه کرده بودند ، مورد بخشش شان قرار گرفتند. کینه توزی که هنری نیست ، بزرگی کردن هنر است و کار هر کس هم نیست.
برو یقه ی هر کسی از رهبران احزاب و گرو های چپ را که می خواهی بگیر سئوال پیچشان کن ، یقه درانی کن ، چاقو بکش ، خودشان اگر خواستند و توانستند جوابت را می دهند. به من ربطی ندارد. در هیچ حزب و گروهی هم نیستم. اما خسروی شاعر و اهل دل و قلم و بزرگوار و فداکار و مهربان و دوستدار زحمتکشان و کل انسان ، امروز نیست که از خود دفاع کند ، من به عنوان یک انسان عدالتخواه که اگر تمام دنیا را به من بدهند حاضر نمی شوم حق موری را زیر پا بیندازم ، به توی دروغگوی دروغزن تاریخ اجازه نخواهم داد ، که به آن شیفته ی انسان و دلسوز رنجبران جهان بتازی. ترا اینجا جایی نیست ، آدرس را سخت عوضی مده ای.
۷٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست