سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به بهانه اجلاس ایران و آمریکا


• عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب منطقه میلیاردها دلار هزینه کردند که اسلام ایرانی و تفکر شیعی ولایت فقیه به دیگر کشورها رخنه نکند اما آمریکا با حدود ۱۷۰۰۰۰ نفر سرباز در عراق توانست انقلاب شیعی ایران را صادر کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۱ خرداد ۱٣٨۶ -  ۱ ژوئن ۲۰۰۷


نگ ٣٣ روزه اسرائیل و لبناننان بهانه ای شد، برای بسیاری از تغییرات لازم در خاورمیانه، و بدنبال آن وضعیت فعلی عراق و لبنان بهانه شروع شکل جدیدی از مذاکرات و ارتباطات سیاسی را پی ریخته اند.
جنگ لبنان که درست در وقت تعیین شده خود شروع شد در همان روندی حرکت کرد که برنامه ریزی شده بود و به هیچ وجه مهار آن از دست طراحانش خارج نشد. در تمام طول دوران جنگ نه حزب الله قصد نابودی کامل اسرائیل را داشت و نه اسرائیل قصد معدوم کردن حزب الله را. چون بسیاری از منافع جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ برای بار دیگر باید تکرار می شد.
در زمانی که جنگ سرد در ۱۹۹۰ به پایان رسید باید دشمن جدیدی خلق میشد تا وجود این دشمن خیالی بتواند سوددهی را تضمین کند. در ۲٨ فوریه ۱۹۹۱ در عملیات طوفان صحرا ارتش صدام حسین شکست خورد و حمله همه جانبه امریکا و متحدین در سال ۹۲ به عراق و بالاخره حمله سرتاسری در سال ۲۰۰٣ به عراق نهایتا منجر به انهدام همه جانبه ارتش عراق گردید. در سال ۲۰۰۰ ظاهراً حزب الله لبنان طی یک عملیات وسیع اسرائیل را از لبنان بیرون کرد. و در تابستان سال ۲۰۰۶ به بهانه ۲ اسیر، جنگ ٣٣ روزه لبنان شروع شد.
جنگ خلیج فارس علیه عراق با ۴ میلیارد دلار پول عربستان سعودی راه اندازی شد تا با افزایش قیمت نفت در اثر جنگ، سود شرکتهای دخیل در امر اکتشاف و استخراج و پالایش و کشورهای مالک نفت و بانکهای سرمایه گذار بالا رود تا بدهی عراق به بانکها تامین گردد. با توجه به اینکه خانواده بوش و بیکر درگیر تجارت نفت و سودهای حاصله بودند و هستند روند کار جالبتر جلوه می کند. در نتیجه جنگ لبنان قیمت نفت خام تا بالای ۶۰ دلار در هر بشکه رسید که سود اولیه آن به ظاهر به کشورهای صاحب نفت رسید. خصوصاً ایران و عربستان، و در مرحله بعدی شرکتهای نفتی و سهامداران آنها صاحبان منافع بودند.
در طی جنگ تعدادی از روزنامه های لبنان می نوشتند که این جنگ ایران و آمریکا است که در خاک لبنان در جریان است. و در دوران جنگ تلویزیونهای اسرائیل تبلیغ میکردند که تمام اسلحه ها و موشکهایی که توسط حزب الله، اسرائیل را هدف قرار داده اند ساخت جمهوری اسلامی ایران است. موشکهای دوربرد که از حصار امنیتی و الکترونیکی اسرائیل گذشتند و هواپیماهای بدون سرنشین شناسایی و موشکهای ضدرادار و شناسایی که علیه تانکهای مرکاوای تولید مشترک آمریکا و اسراییل که نقش یک لشکر زرهی را داشت عمل کردند و یا موشکهای ضدناو حزب الله و غیره. و از نظر استراتژی نظامی شهرها و جاده های زیر زمینی و تونلهای زیرزمینی بین شهری و کانالهای ارتباطی حزب الله و همه همه گفته شد که تولید و ساخت و تکنولوژی ایران است. و گفتند که حزب الله با پول و سلاح و علم و تکنولوژی ایران با اسراییل و در واقع با آمریکا جنگید.
طی جنگ لبنان، ایران پشتیبانی تسلیحاتی مستمر خود را از حزب الله ادامه داد، پیچیده ترین ادوات الکترونیکی و کامپیوتری تسلیحاتی که حزب الله در این جنگ به کار گرفت ساخت ایران بود و از طریق ایران به دست حزب الله رسیده بود. و در تمام لبنان و کشور های عربی و آفریقا مطرح شد که ایران تنها ابرقدرتیست که توانست در برابر ابرقدرت آمریکا بایستد. و در همان ایام رئیس جمهور ایران بعنوان یک فرد نظامی با مانورهای نظامی مثل ذوالفقار نمایش قدرت داد و مساله هسته ای ایران بیشتر کش داده شد.
در واقع نتیجه جنگ برای ایران عبارت است از:
سود ناشی از افزایش قیمت نفت
تجربه و آزمایش محصولات و سلاحهای تولید ایران
افزایش خودباوری در ایران در مقابله های بزرگ
افزایش نفوذ ایران در کشورهای منطقه و اعراب و آفریقا
و اما سود آمریکا:
افزایش درآمد شرکتهای نفتی
توجیه حضور در منطقه و مقابله با دشمن بزرگ یعنی ایران
تثبیت اسلام و شیعه بعنوان دشمن اصلی آمریکا در اذهان
تایید نظر عمومی جهت افزایش بودجه تولید سلاحها
در نتیجه همه اینها و منابع انرژی موجود و برنامه های هسته ای و تحولات سیاسی خاورمیانه و جهان خودباوری ایران را در بین ایرانیان و ایران باوری را در بین اعراب منطقه تا سوریه و لبنان و کشورهای منفک از شوروی سابق و حتی تا آفریقا بعنوان یک ابرقدرت تاریخی قوت بخشید.
عراق درزمان جنگ خلیج فارس بعنوان یک کشور عرب ضدشیعه، و دومین صادر کننده نفت جهان با یک ارتش مقتدر و مجهز بود، و با ادعای قیومیت اعراب، از جنبشهای آزادیبخش ملی فلسطین نیز حمایت جدی میکرد، و در منطقه تهدید برای اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران به حساب می آمد. صدام آخرین کلامی را که در وقت اعدامش گفت این بود که فلسطین عرب است و ما از او حمایت کردیم. و تلویحاً همه چیز اعدام خود را با این حرف به اسرائیل وصل کرد. اما سرنگونی صدام حسین، و اعدام او که منجر به ورودش به دایره شخصیتهای آزادیبخش و اسطوره ای اعراب شد پرده بر بسیاری از واقعیتها کشید و توانمندیهای ایران را در خاورمیانه و منطقه افزایش داد. و ایران به دلیل روابطی که با دولت شیعه بغداد دارد توانایی اعمال نفوذ پیدا کرد. رسانه هائی مثل شبکه الجزیره و روزنامه القدس العربی و سایتهای اینترنتی وابسته به بعث و طرفداران صدام حسین تبلیغات گسترده داشتند که ایران به علت ارتباط مستقیم و جدی با احزابی مثل الدعوه و مجلس اعلا و جیش المهدی نقش اساسی در اعدام صدام حسین داشته است.
و اما ظاهراً اسراییل و لبنان در این میان ضرر کردند، ولی آنها هم سود بردند. آقای سینیورا در اجلاس پاریس ٣ موفق شد مبالغ کثیری وام با باز پرداخت دراز مدت بگیرد و قسمتی از بدیهی های گذشته لبنان بخشوده شد. در لبنان ایشان که مشاور و متفکر اقتصادی رفیق حریری بود بعنوان بزرگترین متخصص اقتصادی شناخته و معرفی شده است و جنگ زرگری سینیورا و نصرالله پولهای فراوانی را از کانال های مختلف رسمی و غیررسمی به سمت لبنان و احزاب آنها سرازیر کرد.
حزب الله با پولهای ایران تقویت شد و جناح سینیورا و المستقبل با پولهای عربستان سعودی. در تمام ایام که تظاهرات و اعتصابات منجر به تعطیلی مراکز تجاری لبنان بود درآمد تمام مراکز تعطیل شده از طریق دو کشور مربوطه به هواداران نقداً پرداخت میشد و تمام شرکت کنندگان روزانه از ۲۵ تا ۱۰۰ دلار به ازای هر نفر از ٨ تا ۱۰ ساعت حضور در شبانه روز با صرف غذا و پذیرایی و محل اسکان و استراحت دریافتی داشتند.
عربستان از درآمدهای افزوده ناشی از ارزش افزوده نفت جناحهای طرفدار خود و خصوصاً المستقبل را تقویت کرد. و پس از جنگ مسابقه اعطای کمکهای مالی به لبنان بین کشورهای مختلف براه افتاد. و در این میان اعطای وامهای بانکی به لبنان، بانک فدرال رزرو و مالکیت حدود ٣۲ درصدی چیس منهتن در آن و اینکه این بانک در مالکیت خانواده راکفلر است را به خاطر می آورد و همین بانک بزرگترین وام دهنده به عراق و صدام بود. و بانکها نقش پشت پرده را در تحولات بگونه ای دارند که هر اقدام بانکی یعنی سود.
دولت آمریکا از دیدگاه رسمی جمهوریخواهان و دموکرات ها به اوضاع عراق و منطقه مینگرد. دمکراتها در آمریکا اهل میز مذاکره وراه حلهای سیاسی هستند و میدانند با کمک جمهوری اسلامی حکومت بر منطقه از افغانستان تا لبنان و همچنین نفت عراق را خواهند داشت در مقابل آنها جناح بوش و بخشی از جمهوریخواهان علی الظاهر منافعشان از طریق جنگ و تولید و فروش سلاح و شرکت های نفتی تحت پوشش تأمین می شود. جناح دولتی حاکم بر ایران بعنوان یک ساختار نظامی حاکم از نظر عمل مشابه جمهوریخواهان و بوش عمل میکند. اما در مجموع، نگرش روابط با ایران در نهان به سمت و سوی علنی کردن همکاریها و حفظ تئوری دشمنی ظاهری با طرف مقابل و جنگ سرد و ملایم پیش می رود.
بر همین اساس انتشار گزارش گروه تحقیق کمیته بیکر در عراق و ارایه توصیه هایی به دولت بوش برای حل بحران این کشور در بین محافل داخلی و شخصیت های سیاسی عراق بازتابهای متفاوتی داشته است. برخی آن را تایید و برخی آنرا رد کردند و برخی دیگر نیز موضعی محتاطانه گرفتند یا ابراز نگرانی نمودند. گروه تحقیق آمریکا در عراق به ریاست جیمز بیکر وزیر امور خارجه اسبق آمریکا و لی همیلتون نماینده سابق کنگره آمریکا روز چهارشنبه ۱۵ آذر گزارش خود را بالغ بر ۷۰۰ صفحه به جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا تقدیم کرد که در این گزارش ظاهراً به شکست سیاستهای آمریکا در عراق و همچنین لزوم همکاری آمریکا با برخی بازیگران مهم منطقه ای به ویژه ایران و سوریه برای حل مشکلات عراق اشاره شده است.
بوش و احمدی نژاد هر دو به ظاهر جنگ طلبند در یک راستا و هماهنگ. مانورهای کلامی و سیاسی هر دو در مقابل هم نمود همین مساله است و وقتی خانم رایس علی رغم ادعاهای متعدد مبنی بر لزوم توقف غنی سازی اورانیوم در ایران بطور یکجانبه شرکت خود در مذاکره با جمهوری اسلامی ایران در عراق را اعلام میکند. در واقع این سیاست در تضاد ظاهری با تبلیغات رسانه های غربی و اعلان تهدیدات آنها مبتنی بر خطر جنگ نشانگر یک توافق پشت پرده است. و شاید بر همین اساس بیکر به اهمیت دعوت به بازشدن باب گفتگوی مستقیم با سوریه و ایران اشاره کرد.
به گزارش خبرگزاریها در بیانیه ارتش آمریکا منتشره در بغداد طرح اتهام ارتباط پنج کارمند دستگیر و یا ربوده شده ایرانی در طی یک عملیات، با سپاه ‌قدس ایران مطرح شده بود، و ظاهراً آنها کارمندان دفتر نمایندگی ایران در کردستان عراق بودند. نظامیان آمریکایی این ادعا را مطرح کردند و دولت عراق و شخص نوری المالکی با محکوم کردن بازداشت دیپلماتهای ایرانی از تلاش خود برای آزادی آنان خبر می دادند. جمهوری اسلامی ایران اتهامات وارده از سوی ارتش آمریکا را قویاً تکذیب نمود و دولت عراق نیز بر این موضوع که افراد دستگیر‌شده به خاطر انجام خدمات کنسولی در این دفتر حضور داشته‌اند‌ تاکید نمود و خانم رایس هم اعلام کرده بود که دستگیری دیپلمات‌ها بر اساس دستور مستقیم جرج بوش صورت گرفته است.
و اما هیچ مقامی از ارتباط این افراد با اسرائیل هیچ چیز نگفت و گفته نشد که آنها همزمان با نماینده ویژه سردار قاسم سلیمانی در بازگشت از اسرائیل و لبنان و سوریه در ترکیه مفقود شدند و به هیچ وجه ارتباط آنها با حزب الله لبنان مطرح نگردید. واینها همه نمودهایی، از همان توافقهای پشت پرده است.
بر اساس وقایع رخ داده و گزارشات تیمهای تحقیق آمریکایی، ظاهراً خروج آمریکا از عراق دیر یا زود صورت خواهد گرفت چون هزینه های حضور و جو سیاسی حاکم و مردم آمریکا خصوصاً و منطقه، ادامه وضعیت را به همین منوال نمی پذیرند و این خروج یا در سال ۲۰۰٨ یا مدتی بعد از آن صورت خواهد گرفت اما عقب نشینی تدریجی باید همزمان با تشکیل نیروهای عراقی و قادر شدن آنها به برقراری امنیت شیعی در این کشور باشد. و بدیهی است که آمریکا نمیخواهد از تمامی منافع مالی فعلی و آینده چشم بپوشید و لذا ایران در این تفاهم تأمین کننده آن خواهد بود ولی تبلیغات در رسانه ها این اشتراک منافع را نادیده می انگارند و آن را کم اهمیت میدانند.
گزارش گروه تحقیق بیکر درباره عراق چیزی به عراقی ها ارایه نکرده است و بر چگونگی حل مشکلات اشغالگران عراق تمرکز داشته است. و به ظاهر آمریکا از نقش خود در عراق کنار نمی کشد و حمایت نظامی خود را تا پایان ماموریت خویش قطع نمی کند و طرحهای آشتی ملی، ایجاد دولت ملی و سازمانهای قانونی، بهبود شرایط امنیتی و شعار مقابله با تروریسم با همکاری ایران صورت خواهد گرفت وبه ظاهر اینگونه نشان داده و گفته می شود که نباید مساله عراق را با مسائل دیگر منطقه مرتبط کرد چرا که پرونده عراق را پیچیده تر می کند.
این ادعا که طراحی پیمان همکاری و نوعی قرارداد شراکت بین آمریکا و ایران بزرگترین مساله قرن بیست و یک است گزاف نیست. این پیمان نوشته و یا نانوشته بین دو دولت ایران و آمریکا با تبلیغات معکوس، از نظر عموم ظاهراً دور نگه داشته شده است.
در نتیجه این تفاهم آمریکا برای ایران تأمین منافع زیادی انجام داده است، از آن جمله اشغال عراق و برقراری عظمت شیعیان در این کشور و کمک به توسعه امپراطوری شیعه با مرکزیت تهران و قم و تبدیل نجف به عنوان یک شعبه و نمایندگی از آن. پس از جنگ خلیج فارس و اشغال عراق توسط آمریکا شیعیان در عراق پس از ٨۰ سال قدرت را بدست گرفتند. ایران با همکاری و کمک آمریکا حتی در دولت عراق نیز دست دارد و مهره های خود را در مقام های کلیدی قرار داده است و حتی کمک های آمریکا برای پیروزی این مهره ها در جریان انتخابات اعضای پارلمان عراق نیز مخفی نماند و رهبران شیعه در پست های مهم جاگیر شدند، بی جهت نبود که با به قدرت رسیدن خانواده حکیم دنیا شاهد پیام تبریک آقای بوش به خانواده آیت الله حکیم بود و در اواخر سال میلادی گذشته آقای حکیم به کاخ سفید دعوت شد و با بوش ملاقات کرد. یعنی چند ماه پس از جنگ ٣٣ روزه لبنان و اسرائیل، و در زمان بحران داخلی لبنان، حکیم با بوش در آمریکا ملاقات کرد و مهمان او شد و و ظاهر سخنان بوش پس از این ملاقات نشان می داد که حکیم می تواند سفیر آشتی ایران و آمریکا باشد. محمدباقر و عبدالعزیز الحکیم درسال ۱۹٨۲ در ایران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را پایه گذاری کردند. حکیم که حزبش صاحب ٣۰ کرسی در پارلمان عراق است، به تازگی به رهبری دوباره مجلس اعلای اسلامی عراق برگزیده شد. همزمان با این انتخاب، واژه انقلاب از عنوان رسمی این حزب حذف شد. عبدالعزیز الحکیم بعلت بیماری سرطان ریه و وجود تومور سرطانی در ریه در بیمارستانی در هوستون آمریکا بستری شده بود و چند روز مانده به اجلاس ایران و آمریکا در عراق به ایران بازگشت و در تهران بستری شد. در تهران ابتدا رییس‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس مجلس و سپس خامنه‌ای از عبدالعزیز الحکیم عیادت کردند.
همچنین در مقابل، اگر ایران نبود حمله امریکا به افغانستان و عراق امکان پذیر نبود. در واقع آمریکا قرن بیست و یکم را با این پیمان آغاز کرده است و دنیای فردا نتیجه آنرا خواهد دید. حمله امریکا به عراق با علم به اینکه رهبران دینی در عراق از همقطاران خود در ایران رهنمود و خط مشی می گیرند انجام گرفت. براحتی میتوان از وقایع رخ داده نتیجه گیری کرد که اگر ایران موافق جنگ و حمله نظامی آمریکا به عراق نبود، چه بسا نیروهای اشغالگر با فتاوی و اعلام جهاد رهبران پرنفوذ شیعه عراق نیز مواجه بودند. اما همه چیز نشان از همکاری و اشتراک منافع دو کشور ایران و آمریکا است. ایران در تلاش استیلای حوزه علمیه قم بر حوزه نجف در خفا، از حضور آمریکا در عراق استقبال کرد. با توجه به دست یابی گروه های تندرو شیعه به امکانات حکومتی و مالی و تسلیحاتی فراوان در عراق و منافع مالی کلانی که از این تعرضات نصیب شرکت های آمریکائی میشود، این امر کاملاً روشن است.
ظاهراً سعودیها از پیمان نادیده ایران و آمریکا از پیش خبردار بودند بخصوص که ایران برعکس کشورهای عربی هیچ پایگاه و مقری برای آمریکا در خاک خود باز نکرده است و تمام این معاملات را در خاک عراق با آمریکا انجام داده و میدهد. عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب منطقه میلیاردها دلار هزینه کردند که اسلام ایرانی و تفکر شیعی ولایت فقیه به دیگر کشورها رخنه نکند اما آمریکا با حدود ۱۷۰۰۰۰ نفر سرباز در عراق توانست انقلاب شیعی ایران را صادر کند.
در لبنان حدود ۴۵% از مردم از شیعیان هستند و میزان مشارکت در قدرت متناسب با جمعیت شیعیان نیست و حزب الله به پشتوانه ایران تقاضای اصلاحات یک سومی در کابینه را ضروری میداند. به هر حال هر پیروزی نسبی برای حزب الله جنبش امل و جریان مسیحی ملی آزاد، استراتژی طرح خاورمیانه جدید را میتواند تحت تاثیر قرار دهد. و ایران بزرگترین تربیت کننده حزب الله لبنان از نظر مالی سیاسی نظامی فرهنگی حامی آن بوده و میباشد، و آنرا بعنوان اهرم سیاسی و امنیتی خود در اختیار دارد. هر چند اخیراً با محدود کردن پیشرفت و حمایت از حزب الله ظاهراً اینگونه نشان داده میشود که قصد ایران در توسعه حزب الله تا همین اندازه بوده نه بیشتر و یا اینکه قرار است توسعه بیشتر حزب الله قربانی یک توافق قرار گیرد. خطاب کردن دولتمردان شیعه عراق در لبنان و در مطبوعات آنها و حتی گاهاً در گفتار بعضی از اعضا و رهبران حزب الله با عباراتی چون مجوسهای فُرس کافر، یا مجوسهای صفوی و غیره نشانگر ریشه هایی در باورهای لبنانی میباشد، و همه اینها مقابله به ظاهر با تبلیغاتی بود که احمدی نژاد با تهدید اسرائیل و انکار هولوکاست به نفع ایران بین عربها و مسلمانان به راه انداخته بود. البته عملکرد حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین نیز به گسترش جو ضد ایرانی و شیعی بسیار کمک کرده است. به نحوی که اتخاذ تدابیر امنیتی برای ایرانیان مامور در لبنان شکل ویژه ای را بخود گرفت. وقتی ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست پیشرو و دروزیهای لبنان که در ریشه از صوفیان اکراد ایران بودند صراحتاً از تلاشهای جمهوری اسلامی برای ایجاد جزیره های فارسی مجوسی در لبنان با خرید زمین زارعان لبنانی شیعه به قیمت گزاف یاد میکند باز نوعی نگرش صهیونیستی حکومت شیعه ایران در گسترش امپراطوری ولایت فقیه شیعی را نشان میدهد. در نظر داشتن این امر که هنوز هم جناب جنبلاط دریافتی ماهانه از جمهوری اسلامی ایران دارد که رسماً به او پرداخت می شود معنای این حرف و ارتباط بهتر و بیشتر روشن می گردد.
در مورد فلسطین ایران تنها کشوری است که در منطقه با هر راه حلی در آن مورد مخالف است، و بزرگترین تامین کننده مالی و تسلیحاتی و ارائه دهنده تکنولوژی تولید موشک سبک به گروه های مسلح فلسطینی محسوب می شود و ممکن است که تمامی مرکز ثقل خود را برای جلوگیری از شکل گیری دولت وحدت ملی قرار داده باشد.
در افغانستان، سقوط طالبان به قدرت رژیمی که ایران با آن مخالف بود پایان داد، ایران از زمان سقوط طالبان برای طرح های مختلف همچون کشاورزی، آموزش و پرورش و انرژی در افغانستان امکانات، پول و متخصص اعزام داشته است. و ایران در این منطقه با گروه های مخالف غرب در تماس مستقیم و علنی است.
گیت وزیر دفاع آمریکا اعلام کرده است که سیاست مقابله با ایران نه سیاست خصمانه بلکه سیاستی با ملایمت اما از موضع بالا و قدرت خواهد بود و این نیز طی چند ماهه گذشته بخوبی دیده شده است و این همه نشاندهنده این واقعیت است که علنی شدن نزدیکی دیپلماتیک بین دو کشور زیاد دور نیست. ایرانی ها شاهد تغییر لهجه ایالات متحده در قبال خود هستند، از آن جمله پیامی است که بوش برای ملت آمریکا فرستاد که در نتیجه رویکرد تبلیغات آمریکا در مورد دخالت ایران در عراق هم خصمانه تر شد و اینها بدون اشاره به این همه اشتراک منافع استراتژیک فی مایین دولت های ایران و آمریکا درمنطقه حساس خلیج فارس با مرکزیت ایران در میان کشورهای منطقه است و همه اینها و این جنگ زرگری به نفع دو طرف رژیم ایران و آمریکا است. و اکنون قرار است که ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره بنشینند .

ابو یاسر - استاد دانشگاه در بیروت


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست