سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دهن کجی بیلبوردهای تبلیغاتی به مردم - آرش سلحشور



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ آذر ۱۴۰۱ -  ۱۰ دسامبر ۲۰۲۲


آرش سلحشور: به تازه گی بیلبوردهای تبلیغاتی در بزرگ راه های تهران چهره عوض کرده اند، از تصاویر عظیم قاسم سلیمانی خبری نیست: قاسم سلیمانی در میدان جنگ، سلیمانی کبوتری سفید در دست در حرم فلان امام یا سلیمانی شانه به شانه خامنه ای.

    تصاویر بزرگ خامنه ای هم محو شده اند: خامنه ای در حال بوسیدن پیشانی سلیمانی، رئیسی، دختر ی از خانواده ای شهید یا لب در گوش کسی یا مقامی.

      از دیگر نگاره های ناپدید شده باید به تصاویر بسیج و سپاه و پلیس یا پیام های پیشرفت و جهان گشایی اسلام و تهدید جنبش مردم و “دشمنان” منطقه ای، غربی و جهانی اشاره کرد.

همه آن ها از تسخیر فضای آمد و شد میلیون ها تهرانی رخت بر بسته، دست خوش آتش انقلاب شده و دود شده و به هوا رفته اند.

پدیده های چشم و روان آزار که کم نبودند و به فاصله هر چند صدمتری خودنمایی و حکومت می کردند: از ارتفاعی بلند بر سطح خیابان، نوعی نمایش قدرت. و برخی هم که ویژه تبلیغات تجاری بودند، پول ساز برای دستگاه چپاول شهرداری و شرکت های واسطه و وابسته به مقامات و وابستگان و خانواده های شان از راه تبلیغات کالا و خدمات شرکت ها و موسساتی که فاش شد اغلب رانت خواراند.

    در مواردی آن هیولاهای سیاسی تجدید نصب شدند ولی خیلی زود معلوم شد که اقدامی عبث بود. شعله های جنبش مردمی فروزان تر از آن بود که چند روز بیشتر دوام بیاورند.

    اغلب شرکت های بزرگ تولید کننده مواد غذایی و یا توزیع کننده های زنجیره ای و استارتاپ ها به سبب تحریم انقلابی از سوی مردم از عرصه تبلیغات کنار کشیدند چون واهمه داشتند که خشم مردم بیش از پیش دامن گیرشان شود.

       اما رخداد نو در این میدان گاه نمایشی که کم اهمیت هم ندارد چه بود؟

بالا بردن نقش و نگاره های بزرگ در بر گیرنده جلوه های چشم نواز از جاذبه های معروف از چهار گوشه کشور: بیلبورد قله دماوند بالا بلند و سپید پوش با دامنه های فراخش، صخره های ستبر بیستون و سنگ نبشته های باستانی اش، ستون های سرکش تخت جمشید و بازدید کننده هایش با لباس محلی بختیاری یا جنگل های سرسبز گیلان و مازندران و آبشارهای زیبا و کرانه های کاسپین و خلیج فارس و دریای عمان و… البته با نقشه ای کوچک از ایران و عبارتی مشترک در گوشه های همه آن ها: “ایران ما‌‌، قاب های سرزمین زیبایی ها”.

      اتاق فکری لابد دست به کار شده است که دو پیام را به بیننده القا کند. انتساب دولت و حکومت به عظمت ایران باستان و قله های مغرور و جاذبه های تاریخی و طبیعی و ارایه چهره ای میهن دوست و لطیف از حاکمان. همان ها که در ماه های اخیر خیابان ها و دانشگاه ها و و مدارس را با خون کودکان و جوانان رنگ سرخ زدند.

    رهگذران و شهروندان بیدار و هوشیار چهره های زیبا و خندان مهساها و نیماها و اسراها و مهر شادها را با دیدن لباس های رنگارنگ کودکان عشایر در بیلبوردهای شهرداری از یاد نخواهند برد.

      پیام دیگر شاید ایجاد وسوسه سفر و پناه بردن به جنگل و کوه و دریا و رها سازی حضور اعتراضی در خیابان است. “ایران سرزمین زیبایی هاست” بروید لذت ببرید مویی در باد افشان کنید عجالتا هم که ما مانع نمی شویم!

          اما با وجود امواج پیش رونده خروش خلق، معجزه نجات بخشی برای کند مغزان به هم ریخته کاخ نشین در کار نیست. همان گونه که بیلبوردهای مشاهیر ادبی، فرهنگی و ورزشی گشایشی به همراه نداشت و اعتراض بستگان مشاهیر را موجب شد و سراسیمه و سرافکنده به زیر کشیده شدند.

همان گونه که تصاویر و ویدیوهای مامورین بزک کرده اعزامی به جام جهانی قطر با صورت های رنگ آمیزی شده و تسلط به الفبای انگلیسی جز افتضاح دستاورد دیگری نداشت. پناه بردن به عظمت ایران باستان و جاذبه های توریستی هم اعجازی نخواهد کرد.

    زن مسافری با اشاره به بیلبوردهایی که رژه می رفتند گفت: ” کارون و زاینده رود خشک را فراموش کرده اند” دیگری گفت: “سپید رود و تالاب گاوخونی را هم فراموش کرده اند” و راننده هم آهی کشیده گفت: “دریاچه خشک شده ارومیه چی؟”.

خبرهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز بخوانید


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست