سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کردستان در جنبش انقلابی مردم ایران


ارسلان عزیزی


• رویارویی و نبرد، در برخی از نقاط کشور به نسبت دخالت و تداوم بی وقفه آن، و شیوه و شدت خشونت و سرکوب، دارای تفاوت و پیچیدگی بیشتری است. آمار قربانیان و شهدا در بلوچستان و کردستان به شیوهی نگران کنندهای رو به افزایش است. کشتار بی پروای مردم و توسل به خشونت لجام گسیخته در شهرها و روستاهای کردستان که توسط سرکوبگران رژیم اعمال می شود، می تواند آستانه تحمل مردم را تا اندازهی زیادی پائین آورد و راه را برای گزینههای زیانبار دیگری هموار سازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٨ آبان ۱۴۰۱ -  ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲


 بیش از دو ماه از جنبش اعتراضی مردم ایران، علیه جمهوری اسلامی می گذرد. جنبشی که با مرگ تراژیک ژینا(مهسا) امینی، در کوردستان شعله ور شد و سریعن حوزه ی جغرافیایی آن، به گسترده گی همه ی ایران، وسعت پیدا کرد. گرانیگاه و نقطه ثقل همه ی رویدادهای ترقی خواهانه ی جاری و برآیند دامنه ی حوادث و اتفاقات ثبت شده در جنبش کنونی مردم، نشان از تداوم، پویایی و ناایستایی دارد. اکنون با گذشت بیش از دو ماه از آغاز این جنبش، می توان اطمینان حاصل کرد که جنبش مردم، به نوعی از بلوغ و پختگی انقلابی فرارویده است. این جنبش برای اولین بار در تاریخ اعتراضات سیاسی بعد از انقلاب، توانست علاوه بر گذشتن از همه ی خط قرمزهای رژیم، از بسیاری از تابوها و هنجارهای معتبر عمومی نیز عبور کند و کاری را که صدها سال است ایرانیان در پشت خاکریزهای آن سنگر گرفته بودند؛ به فرجام برساند.

در ابتدای خیزش کنونی و حتا در یکی و دو هفته نخست اعتراضات، که هنوز محدود به برخی از شهرهای ایران شده بود، گمان عمومی بر آن بود که حکومت با اتکاء به نیروی کارآزموده و بی رحم قهری، خواهد توانست؛ همچون خیزش های گذشته، با ستاندن جان عده ای دیگر، این بار نیز بر بحران کنونی فائق آید. در جبهه ی اصلاح طلبان و همه ی دست اندرکاران و کارگزاران رژیم هم، ابدا، چشم انداز خیزش و جنبش مردم را، در حجم و اندازهی کنونی آن پیش بینی نکرده بودند. ژینا دختری بود از کوردستان، که در تهران به قتل رسیده بود. حاکمیت با توجه به سنت مبارزاتی و سابقه ی تاریخی آن دیار، نهایتا خود را برای یک سلسله واکنش اعتراضی در کوردستان مهیا کرده بود و آگاهانه آماده بود؛ تا با تکیه بر خشونت و بیرحمی همیشگی اش، جنبش مردم را سرکوب و بدینگونه برای مدتی از شر کوردستان خلاصی یابد. تجربه ای که در سرکوب آبان ۹٨ در خوزستان بکار گرفته شد و تا حدودی پاسخ داد. روند حوادث در دو ماه گذشته، چیزی سوای گمانهزنی های اولیه تحلیلگران و تحلیل حاکمیت از خیزش مردم را به نمایش گذاشت. اکنون همه ی تحلیلگران و ناظران سیاسی داخل و خارج، با حساسیت خاص، ناظر ثبت لحظه به لحظه ی رویدادهای ایران هستند. بر کسی پوشیده نیست، که جنبش و خیزش عمومی مردم ایران، نتیجه ایجابی تراکم. و انباشت، مجموعه ای از بحران های عمیق حل نشده ی چهل و سه سال گذشته است. ایران، درچهل و سه سال گذشته، به ویژه بعد از پایان جنگ ایران و عراق، شاهد خیزش های اجتماعی بسیاری بوده است که هر بار، با عکس العمل خشن حاکمیت به شدت سرکوب شده است. رژیم با استفاده از تجارب کشورهای بسته و توتالیتر، مخصوصا تجارب کشورهای موسوم به “اردوگاه سوسیالیستی” و با تجهیز و به روزرسانی دستگاه سرکوب، به مدرنترین ابزارهای مراقبت و سرکوب، توانسته بود اطمینان حاصل کند که می تواند بر هر بحرانی فائق آید. امروز متفاوت از هر زمان دیگر، خیزش مردم وارد مرحله کاملا متفاوتی شده است. ادامه جنبش اعتراضی مردم که بر بستر دگرگونی و انقلاب، همه ی پرده های حائل میان مردم و حاکمیت را کنار زده است؛ به چیزی کمتر از پایان عمر حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد. در این رویاروی و آوردگاه، اگر چه تقریبا همه جای ایران، به صحنه ی رویاروی و تقابل مردم و نیروهای سرکوبگر رژیم بدل شده است؛ اما این رویارویی و نبرد، در برخی از نقاط کشور، به نسبت دخالت و تداوم بی وقفه آن، و شیوه و شدت خشونت و سرکوب، دارای تفاوت و پیچیدگی بیشتری است. آمار قربانیان و شهدا در بلوچستان و کردستان، به شیوه ی نگران کننده ای رو به افزایش است. مردم کوردستان از ابتدای خیزش، با توسل به ابزارهای غیر خشونت، پیشرو جنبش کنونی بوده اند. از تجمع و اعتراض متشکل و اعتصاب یکپارچه و فراگیر بازاریان گرفته، تا طرح شعارهای فراگیر ترقی خواهانه، خالق و مبتکر طرحی نو در پهنه ی خیزش انقلابی مردم، در راستای به زیرکشیدن و پایان عمر رژیم بوده اند. اما کشتار بی پروای مردم، و توسل به خشونت لجام گسیخته، در شهرها و روستاهای کردستان که توسط سرکوبگران رژیم اعمال می شود، می تواند آستانه تحمل مردم را تا اندازه ی زیادی پائین آورد و راه را برای گزینه های زیانبار دیگری هموار سازد. بی گمان حضور و نفوذ احزاب ریشه دار سیاسی، در کنار نهادهای صنفی و مدنی توانمند در کردستان، توانسته و می تواند رژیم را در اجرای برنامه هایش با چالش و مشکل روبرو سازند. تردیدی وجود ندارد که سردمداران رژیم و اتاق فکر آن، که در بیت رهبری خیمه زده است همه تلاش خود را خواهد کرد تا رژیم را با هر روش ممکن، از سقوط حتمی نجات دهد.

در کوردستان اگر چه فاکتورهای محکم و توانمندی برای گذار از مرحله ی پیچیده و بغرنج کنونی، در رویارویی و تقابل با توطئه های رژیم وجود دارد؛ اما نباید از امکان کارکرد و کاربرد، نیروهای نیابتی و متحدین منطقه ای رژیم، حتا در به اجرا درآوردن برخی از جوانب پروژه های منتهی به ماندگاری اسد در سوریه غافل بود. رژیم در منطقه بازوهای متنوع و مختلفی دارد که ممکن است؛ از آنها بخواهد به کمک رژیم بشتابند. به یاری آمدن این نیروها الزاما تنها به معنی یاری جستن از این گروه ها، درسرکوب مردم نیست. آنچه احتمالن سردمداران رژیم از آن غافل نخواهند بود، از یک طرف فلج کردن حوزه نفوذ احزاب سیاسی ریشه دار کوردستان، با اتکاء بر دو عامل نفوذ در دستگاه رهبری حکومت عراق و برخی از رهبری اقلیم کردستان و شدت بمباران های بی وقفه خواهد بود. تا بدینگونه گشایش راه برای واگذاری این حوزه به رقبای منطقه ای آنها فراهم شود. البته این گزینه چندان آسان نیست. فاکتورها و عناصری که در سوریه، راه را بر گزینش این راهکار هموار کردند، الزامن نمی تواند، عینا در کردستان ایران کارایی داشته باشند. اما در صورت گزینش این راهکرد خطرناک. از یک طرف می تواند راه را بر گشایش جنگ بی فرجام داخلی بگشاید و از جانب دیگر این خطر را به همراه خواهد آورد، تا از پیوستن بخش های بیشتری از مردم ایران به جنبش انقلابی جلوگیری کند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست