سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زبان های گفتاری و عقب ماندگی های زبانی
بخش اول: قوانین حاکم بر زبان های گفتاری


رباب محب


• من در این متن به زبان گفتاری یا محاوره ای و تأثیر روابط انسانی بر زبان یا بالعکس می پردازم. تلاش من پاسخ به پرسش «زبان گفتاری چیست و گویش یا تلفظ ما چه نقشی در رابطه های انسانی بازی می کند» می باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۱۶ می ۲۰۰۷


زبان چیست و از چه قوانینی پیروی می کند؟ زبان های گفتاری کدامند؟ تفاوت میان زبان های صوتی و زبان های اشاره چیست؟ عقب ماندگی های زبانی چگونه تعریف می شوند؟
زبان پدید ه ای پیچیده و چند بعدی است و پرداختن به همه ابعا د آن در یک و همان مقاله امکان پذیر نیست. بدین لحاظ من در این متن به زبان گفتاری یا محاوره ای و تأثیر روابط انسانی بر زبان یا بالعکس می پردازم. تلاش من پاسخ به پرسش « زبان گفتاری چیست و گویش یا تلفظ ما چه نقشی در رابطه های انسانی بازی می کند» می باشد.
زبان پدید ه ای انتزاعی و وابسته به شرایط و پیش فرضیه های خود است. زبان گفتاری در مقایسه با زبان نوشتاری بیشتر از شرایط و موقعیت پیرامونی خود تأثیر می پذیرد. شرایط نیز به نوبه خود از هم تأثیر پذیرند و زمینه و شرایط موقعیت بعدی را فراهم می آورند. فاکتورهای متعددی در شکل و فرم زبان گفتاری فرد نقش بازی می کند. راوبط انسانی و موقعیتی که زبان در آن رخ می دهد دو فاکتور بسیار با اهمیت است که چگونگی و کیفیت زبان فرد را تعین می کند. لحن صدای فرد و انتخاب جملات و واژگان او وابسته به مکان و زمان او است. ساده تر بگویم ما با کارمند بانک از همان صدا و زبان استفاده نمی کنیم که هنگام حرف زدن با همسایه. لحن ما هنگام حرف زدن با کودک همان لحنی نیست که ما در تماس با سالمندان بکار می بریم.
هرگاه کلام ما حاوی ابژه های مبهمی باشد که ذهن شنونده را مخدوش کند ، به تلاش می افتیم تا با تغییر و ساده کردن ابژه های خود به شنونده در فهم کلام خود کمک کنیم. در زبان شناسی از دو ترم ِ درون فردی « اینترپرسنونلی » و فرا فردی « اینترا پرسنونلی » استفاده می شوند. ایندو ترم توسط بلوم و لاهی مطرح شده است و منظور آنها از طرح ایندو ترم، تعریف دو فنکسیون یا عملکرد که فرد هنگام گفتگو با دیگری بکار می گیرد : عمل درون فردی « اینترپرسنونلی » حالتی پراگاتیسم (یا عملی) است ، در حالی که فنکسیون فرا فردی « اینترا پرسنونلی » حالتی حساب شده است و آن یعنی ایستادن روبروی دیگری و بلند فکر کردن و توضیح دادن اعمال خود. و از این روی رشد و تعالی اندیشه فرد به حالت فرا فرد ی وابسته می شود.در این حالت است که شرایط حل مشکلات و پاسخ به پرسش های فرد فراهم می آید.
اندیشمندان و محققان از زوایای مختلفی به زبان گفتاری پرداخته اند ، از این میان اوستین و سرله را باید نام برد. حرف زدن و گفتگو کردن از نظر ایندو محقق یک عمل است که آنها آنرا « عمل گویش » نامیده اند و به عقیده اوستین و سرله اهداف و مقاصد فرد گوینده منشأ این عمل است. یعنی فرد بنا به خواسته های فردی خود ، فرد مقابل را وسیله قرار می دهد تا به اهداف فرا فردی خود که همان حل مسائل اوست دست یابد. عمل گویش از نظر آستین و سرله دارای سه وجه مختلف می باشد :
1- عمل « لوکوت » که به شکل و فرم زبان برمی گردد.
2- عمل « ایلو کوت» که به معنای هدف و منظور گوینده از گفته اش است.
3- عمل « پر لوکوت » به معنای تفسیر کلام توسط شنونده و اثری است که گفته بر شنونده می گذارد.
اینجا برای ساده کردن گفته بالا مثالی می آورم: فرض کنید دور سفره غذا نشسته اید. روی سفره غذا اثری از فلفل نیست و مهمان شما از شما می پرسد « آیا فلفل در خانه دارید؟» جمله مهمان شما یک جمله پرسشی است (یعنی فرم زبان؟ عمل « لوکوت »/) . فرم زبان و شرایط بر هم تأثیرمتقابل دارند، بدین معنا که فرم زبان در عین تأثیر پذیرفتن از شرایط و موقعیت ها ، به نوبه خود می تواند بر شرا یط و موقعیت ها اثر گذاشته و شرا یط را تغییر دهد.
مهمان شما برای رسیدن به یک هدف یا مقصود از راه پرسش حرکت می کند (یعنی پرسش هدفمند است/هدف گوینده/ عمل « ایلو کوت»). اما چگونگی تعبیر شنونده یعنی شما ، از این پرسش مقوله دیگری است و به شرایط و موقعیت و رابطه میان مهمان شما ( گوینده ) و شمای ِ شنونده وابسته است. شما ی ِشنونده می توانید پرسش را دال بر بی مزه بودن غذا بکنید یا اینکه مهمانتان غذای تند دوست دارد. و یا شاید پرسش اورا یک طعنه تلقی کنید و تصور کنید که منظور
مهمانتان تندی و ادویه داربودن ِ غذا باشد(عمل « پر لوکوت » ).
پس کلام گوینده همیشه حاوی یک پیام است. اما این پیام لزومأ وبه صرف شنیده شدن، به برآورده شدن خواسته گوینده نمی انجامد. چه بسا کلام از نظرفرم و محتواقاصر باشدو پیام را نرساند یا فاصله تجارب زبانی گوینده و شنونده امکان درک پیام را کم کند یا حتا به صفر برساند. کلام / عمل گویش تنها حاوی یک پیام نیست ، بلکه شیوه گفتن ، آهنگ کلام ، حالات دست و صورت و چشم و ابروان جزء لاینفک آن است. به نظر اوستین (1962) شنونده مالک پیامد گفته هاست و ما باید میان پیامد های هدفمند و پیامد های بی منظور تفاوت قائل شویم. پیش می آید که گوینده هدفمند و آگاهانه سخن می گوید ، اما نتایج سخنان او آنی نمی شود که او انتظار داشته است.   اوستین از عمل « ایلو کوت» به عنوان یک وزنه یاد می کند ، زیراکه درجه رسیدن پیام در گرو فاکتورهائی است که گاه از حیطه قدرت گوینده خارج است.
سرله (1983) با استفاده از ترم یا واژه هدفمندی « اینتنشنلی » به تکامل تئوری«عمل گویش » می پردازد. اواز هدفمندی نهادینی« پرایه این تنشن » سخن می گوید که هم بخشی از عمل است و هم درون خود عمل ، عمل می کند ( این تنشن این اکشن). منظور سرله اینست که هدف فرد از «حرف زدن » هدفی آگاهانه است. فرد برای رسیدن به اهداف آگاهانه اش دست به یکسری اعمال زبانی و غیر زبانی پایه ای یا تشکیل دهنده ، می زند . «هدف / اهداف » نزد گوینده و شنونده یکسان نیست. اگر به رابطه فرد بزرگسال و کودک نگاه کنیم،می بینیم که چگونه هم فرد بزرگسال و هم کودک از« اعما ل زبانی و غیر زبانی پایه ای یا تشکیل دهنده » برای رساندن مقصود خود استفاده می کنند. ما می دانیم که بسیاری از اعمال فرد (اینجا منظور عمل گویش است) نا آگانه صورت می پذیرد اما با کمی دقت درمی یابیم که سمت و سوی این اعمال بظاهر ناآگاهانه هدفمند است، چرا که زبان جدا از تجارب فرد و پیشینه فرد نیست.
پس از   اوستین و سرله   لوِلت (1989) « عمل گویش » را مورد بررسی قرار داده و به آن صفت « کارائی و سودمندی » را اضافه می کند. در واقع آنچه لوِلت مطرح می کند همانی است که دیگران نیز کمابیش گفته اند با این تفاوت که او دامنه عوامل تأثیر گذار را گسترده و معتقد است که « اینکه گوینده چه می تواند بگوید یا می گوید » را یکسری فاکتورهای مهم و ریشه ای
شکل می دهد: : لحن صدا ، حالات دست و صورت و چشمان و ابروان و سطح سواد شنونده. شنونده تنها صدا را نمی شنود و فهم زبان تنها یک بعد قضیه است. او بایستی رابطه های نهفته
زبان رانیز دریابد. چنانچه شنونده قادر به فهم زبان گوینده نباشد ، اهداف گوینده را نیز نمی فهمد. طبعأ گوینده از لحن صدا و حالات دست و صورت و چشمان و ابروان برای تکمیل گفته هایش استفاده می کند ، در حالی که شنونده با استفاده از حالات فوق تأیید ، تکذیب یا فهمیدن و نفهمیدن خود را به گوینده انتقال می دهد و با این ترتیب سمت و سوو کیفیت زبان گوینده را تعیین می کند.

ویت گنشتین ( 1992) هنگام تعریف زبان و روابط انسانی از واژه مرکب « بازی زبانی » استفاده می کند. عمل گویش رابطه ای انسانی است متشکل از داد و ستد های زبانی و غیر زبانی.
ویت گنشتین برای ملوس تر کردن نظراتش به زبان اموزی کودکان و چگونگی گسترده شدن خزانه لغت کودک می پردازد. کلمه به خلق یا آموزش ِ کلمه تازه می انجامد ( وُرد تو وُرد یا نالیج ورد تو نالیج ورد). کودک می آموزد از کلمات آموخته اش ترکیبات تازه بسازد. ما می دانیم در همه زبان ها کلمات چند معنائی (کلماتی که دارای چند معنا هستند) ، فراوان یافت می شود.علاوه براین افراد شرکت کننده در گفتگو هر یک به سهم خود در تغییر معنا ها می توانند نقش بازی کنند و اینگونه است که معنای کلمات ابعاد گسترده به خود می گیرد و بی نهایت می شود. درون هر مرز جغرافیائی یک یا چند زبان مشترک برای ارتباط گیری وجود دارد. زبان ها حامل محتوا و معنائی هستند که به فهم و درک متقابل گوینده و شنونده کمک می کند، یعنی ابزاری هستندکه ما برای تفهیم خود بکار می گیریم اما از آنجائی که فاکتور های دیگری در این میانه وجود دارد ، تنها و تنها به صرف همزبان بودن ما نمی توانیم همدیگر را بفهمیم. به عبارت دیگر ما تنها به حکم فارسی زبان بودن قادر به فهم هم نیستیم ، بلکه ما برای فهم هم به یکسری پیش فرضیه های مشترک و شرایط نسبتأ یکسان نیاز داریم.

سا سور (1960) معتقد است که رابطه میان محتوا و گفته شده با یک « سمبل یا نشانه » مشخص می شود. هر « سمبل یا نشانه » دارای دو وجه بارز است. وجه اول خود « کلمه » است که بعنوان یک سمبل فی نفسه دارای یک یا چند معنا ست. و وجه دوم حالت سمبل/ نشانه است. حالتی که سمبل یا نشانه را زبانی یا از آن ِ زبان می کند. اینجا برای ارائه یک مثال واژه « کتاب » را از زبان نوشتاری وام می گیرم. « کتاب » به عنوان یک سمبل یا علامت دارای یک محتوا است . ما می دانیم کتا ب چگونه شیئ است و کاربرد آن چیست و به محض شنیدن این سمبل شکل و معنای « کتاب » در ذهن ما تداعی می شود. مجموعه سمبل ها و نشانه ها زبان گفتاری ما را تشکیل می دهند. بلوم و لاهی معتقدند که سمبل ها دارای « کد» هستند و ما از طریق «کد» هاست که آنها را باز می شناسیم. درطی هر گفتگو سمبل ها و در نتیجه کد های آنها بنا به تجارب فردی
تغییر می کنند و از همین روست که تعد اد سمبل ها بی نهایت است. سمبل های تازه رابطه میان سمبل های قبلی را تحت تأثیر و نفوذ خود می آورد.به عبارت دیگر سمبل ها به تنهائی معنا ندارند و عاری از خاصیتند و چون در رابطه های خاصی کنار هم قرار بگیرند دارای هویت می شوند. و چون هویت پیدا کنند عمل « محاوره یا گفتگو » قابل اجرا می شود. این حکم شامل زبان های اشاره نیز هست، چرا که زبان های اشاره نیز از بی نهایت سمبل یا نشانه ساخته می شوندوازهمان قوانینی پیروی می کنند که زبانهای گفتاری یا بهتر بگویم زبان صوتی و هنگام استفاده از زبان اشاره رابطه های بینابینی افراد به همان شکل عمل می کند که در زبان های صوتی. در واقع نوع زبان یا سمبل ها نیست که تعیین کننده است ، بلکه رابطه میانی سمبل هاست که نقش اصلی را بازی می کند. زبان های صوتی شنوایان متشکل از سمبل های صوتی و صدائی است و زبان های اشاره از سمبل های حرکتی/اشاره ای ساخته می شود. فراموش نشود که زبان اشاره یک زبان گفتاری است در حالی که زبان های صوتی دارای دو بخش یا دو صورتند: زبان گفتاری و زبان نوشتاری.

ادامه دارد.
استکهلم مارس دو زاروهفت

واژه نامه به لاتین:

Interpersonality – Intrapersonality – Pragmatism – Lokut – illokut - perlokut – intention in action – the prior intention – intentionally – Word Knowledge to Word Knowledge -

اسامی :
Bloom & Lahey – Austin & Searle – Levelt - Wittgenstein – Saussure


مأخذ :
Bloom, L. ^ Lahey (1978): Language development and language disorders. New York : John Wiley& Sons.
Levelt, W. J. M. (1989): Speaking: From intention to articulation. Cambridge Mass: M. I . T . Press.
Saussure. F. de (196).: Kurs I allmän lingvistik. Lund: Cavefors.
Searle. J. R. (1969 ): Speech acts: An essay in the philosophy of language. Cambridge University Press.
Wittgenstein. L. (1992) : Filosofiska undersökningar. Stockholm: Thales.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست