سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گزارش یک معلم از ۱۲ آبان افتخارآمیز کرج



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٣ آبان ۱۴۰۱ -  ۴ نوامبر ۲۰۲۲


روز پنج شنبه مورخ ١٢ آبان ١۴٠١ اشتباه محاسباتی عمله های سرکوب و وحوش لباس شخصی مزدور در کرج بزرگ و قهرمان، پیروزی و افتخار را برای مردم و انقلاب قرن نو ایران کوچک، رقم زد.

اتوبان تهران-رشت:
از پل فردیس به سمت بهشت سکینه، تا جایی که چشم کار می کرد شاهکاری بی نظیر از اتومبیل های مراسم چهلم جوانان مان بود.
یک نقاشی باشکوه جاده ای، سرشار از شور و شعور.

با اینکه به دلیل ترافیک سنگین اتوبان، حرکت اتومبیل ها به کندی صورت می گرفت اما دیدن نگاههای آشنا و هم قسم سرنشین های اتومبیل های کناری مارا مصمم تر می کرد.

همزمان خودروی ون تشریفات سفیدرنگ بدون پلاکی که در لاین اول، در حال حرکت بود، کنارمان قرار گرفت.
از آنجایی که استفاده از این خودروهای تشریفات متعلق به شرکت های متعددی چون میهن و طبیعت (زیرمجموعه میهن) برای انتقال انقلابیون به زندان توسط عوامل سرکوب، مسبوق به سابقه است. بنابراین توجه من و دوستانم و ملت هوشیاری که با خودروهای شان از کنارش می گذشتند جلب شد. عده ای با داد و فریاد، راننده را از این عمل زشتش، نهی میکردند. اما راننده، بی توجه به همه فریادها به راه خود تا میدان حصارک ادامه داد.(به این موضوع برمیگردیم.)

اتوبان به سمت بهشت سکینه کاملا قفل شده بود و البته از دور مشخص بود که مسیر شهری حصارک به کمالشهر هم قفل است اما به امیداینکه بتوانیم از کوچه ها و خیابانهای فرعی خود را به بهشت سکینه برسانیم. ناگزیر از خروجی کنارشهرک رازی وارد پل حصارک شدیم.
فاصله زمانی پل حصارک تا بریدگی خرمدشت که کمتر از دو دقیقه است در عرض چهل و پنج دقیقه طی شد! پل حصارک (رابط بین محله حصارک کرج و خرمدشت و کمالشهر در دو طرف اتوبان تهران-رشت است).

شنیده ها همه حاکی از این بود که ماموران سرکوب، درب های ورود و خروج به بهشت سکینه را بسته اند.
در این لحظه، عده ای از مردم انقلابی که در این پنجاه روز انقلاب، به حق نشان داده اند که استاد خلق فرصت از هزار توی تهدیدهای سرکوبگران هستند، از مسیر برگشت بهشت سکینه به سمت میدان حصارک به راه افتادند و همزمان اتومبیل ها را تشویق به زدن بوق اعتراضی معروف انقلاب میکردند.
و الحق که مردم هم سنگ تمام گذاشتند. ما و بعضی از مردم نیز، اتومبیل ها را در گوشه ای از خیابان پارک کرده و همراه این سیل خروشان، راهی میدان حصارک شدیم.

میدان حصارک مملو از سرکوبگران انتظامی و لباس شخصی های نقاب زده بود. برخی از جوانها قبل از رسیدن به نیروهای سرکوبگر، از کف خیابان سنگ جمع کردند. با هجوم عمال سرکوبگر تا بن دندان مسلح به مردم انقلابی بدون سلاح، کیوسک نیروی انتظامی و همان ون تشریفات، به آتش کشیده شد و همان راننده این دستگاه سرکوب، با چشمان خویش، از رده خارج شدن این خودروی به اصطلاح تشریفاتی را از نزدیک مشاهده کرد.

در مجموع اتفاقات غرورآفرین دیروز، یک آخوند و دو عمله سرکوبگر با ضربات سنگ مردم انقلابی ایران، آسیب دیدند که با فرود یک فروند هلی کوپتر، صحنه خیابان، از لوث وجودشان پاک شد.

بارها در این پنجاه روز، به انتفاضه مردم فلسطین اندیشیده ام که تفاوت مردم فلسطین و ملت ستمدیده و انقلابی و بدون سلاح ایران در استفاده از سنگ برای محافظت از خودشان در برابر سردارهای سرکوبگر لباس شخصی در چیست که آن یکی در بوق و کرنای «سدا و صیمای میلی» زده می شود، و این دیگری حتی توسط شاهدان عینی رژیم سرکوبگر، ایزوله شده و وقعی به آن نهاده نمی شود؟!

بخش کوچکی از مشاهدات میدانی یک معلم – کرج
جمعه ١٣ آبان ١۴٠١

منبع: شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان



خبرهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز بخوانید


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست