سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گوش ندهید به آوای جغد پیر؛ برای خشم از رمه خواندن این شیران


برزویه طبیب


• حال که جوشش انقلاب سرزمین ما را به خروش درآورده است، حال که معلوم شده است این بیشرفان نه با خواهش و تمنا، بلکه با نثارخون جوانان ما رفتنی هستند، همه آنهایی که دلشان تهی از ایمان به انقلاب بود، و هست، سر برآورده و‌ مرتب هشدار می‌دهند که ای رمه گوسفندان، گوش دهید به حرف ما ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۰ آبان ۱۴۰۱ -  ۱ نوامبر ۲۰۲۲


قلم را کنار گذاشته بودم، چرا که فکرمی کردم آنچه را که باید گفت، قبلا گفته ام و دیگر چیزی در چنته من نیست؛ تا برآنچه گفته ام اضافه کنم. زمانی که صحبت از مرور ی بر جمهوری اسلامی به نام عبور از جمهوری اسلامی بود زمانی که الفاظ من درآورده اصقلاب، مد روز بود، زمانی که امکان انقلاب نفی می‌شد، زمانی که اصلا موجودیت طبقه کارگر به عنوان واقعیتی اجتماعی انکار می شد، وزمانی که … نوشته بودم ولی …

حال که جوشش انقلاب سرزمین ما را به خروش درآورده است، حال که معلوم شده است این بیشرفان نه با خواهش و تمنا، بلکه با نثارخون جوانان ما رفتنی هستند، همه آنهایی که دلشان تهی از ایمان به انقلاب بود، و هست، سر برآورده و‌ مرتب هشدار می‌دهند که ای رمه گوسفندان، گوش دهید به حرف ما.

یکی می خواهد به تن مراسم خاکسپاری لباس کردی بپوشاند، دیگری می‌گوید اگر شعار دانشجویان تبریز به ترکی نباشد، مقبول نیست،

آن یکی چنان ذوب جلال چکمه های پوتین است، که این انقلاب را چیزی جز انقلاب مخملی نمی بیند،

دیگری هوار می‌کند که در همه جا گفتم و به خامنه ای نوشتم که کوتاه بیا، نیامد، و‌جالا چنین مرض عصیانگری جوان های ما را گرفتار کرده است،

آن یکی دست به دامن سپاه شده است تا تاج و تخت خود را باز ستاند.

ولی همه هشدار می‌دهند، توگویی در سال ۵۷ به اندازه کافی هشدار نداده اند حالا می خواهد جبران مافات کنند.

آری هشدار دادند که اگر شاه برود حزب توده می آید، که اگر به خمینی لبیک نگویید، امریکا کودتا می‌کند، هشدار دادند که اگر همین الان سلاح برندارید و در جنگی نابرابر درگیر نشده و‌ خود را به کشتن ندهید، خمینی غالب می‌شود. از این قبیل زیاد بود.

اکنون که خرد جمعی جوانان، بی توجه به این و‌ یا آن هشدار پیران فرزانه ای که چهل سال از همدیگر قهر بودند، انقلاب را پیش می برد، همه و‌ همه تابلو قرمز به دست گرفته اند.

سوال اینها این است که چطور شده است که برای من فاضل کسی تره خرد نمی کند ولی اکسیون های سیاسی به صورت خودجوش درفلان خیابان برگزار می‌شود و چه رشادت ها را به تماشا می گذارند. فلان آدم گمنام ترانه ای می‌خواند که از تمام پیش و پس نویس های برنامه های چای خوران بعد از ظهر این محفل ها جامع‌تر و کامل تر است و هر روز و هر روز بر لبان و دل های این مردم بپاخاسته جاری است.

چهل سال دیگر لازم است که این فضلا این معما را دریاببند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست