سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به مناسبت ۱۹ اردیبهشت، روز دانشجو در آذربایجان
تاریخ نانوشته
نگاهی به "حرکت دانشجویان آذربایجانی..." نوشتهء آقای علیرضا صرافی


یونس شاملی


• "حرکت دانشجویان آذربایجانی در دهه پنجاه" که اخیر به قلم مهندس علیرضا صرافی به رشته تحریر درآمده است، در واقع انعکاس بخشی از وقایع تاریخی جنبش ملی دمکراتیک اخیر آذربایجان به قلم فرزندان خود آذربایجان است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۱۴ می ۲۰۰۷


تاریخ عقب ماندگی و وارفتگی در صد سالهء اخیر ایران، و بویژه بخش آذربایجان آن، اگر چه در گذشته نیز ریشه داشته باشد، ابداً با هارمونی تحولات ترقی خواهانهء تاریخی در جهان پیش نرفته است. بویژه سیاست تاریخ سازی دولتی و در آن راستا تک فرهنگ سازی (فارسیزه کردن) از سوی خاندان پهلوی که بنای حکومتشان بر ویرانه های کاخ انقلاب مشروطیت ایران برپا شده بود، به بیگانگی با پیشرفتهای جهان، و ازخود بیگانگی مردمان ایران سرعت بیشتری بخشید. دولت برآمده از کودتای رضا شاه با استفاده از سیستم جدید آموزشی و وسایل ارتباط جمعی حاصل از تحولات صنعتی از نوع رادیو و سپس تلویزیون، با تئوری عجایب الخلقه برای به اصطلاح حفظ وحدت ملی که در واقع بهانهء نابودی فرهنگها و زبان های دیگر ملیتهای غیر فارس ساکن ایران بود، تلاش کرد سرزمین پربار ادب، هنر و تاریخ آنان را با تراکتور به اصلاح تجدد بکوبد و تخم کین بکارد و با داس تبعض و سرکوب آنان را درو کند. باید اعتراف کرد که تاحدودی نیز در اعمال این برنامه و نهادینه کردن آقایی این بر آن موفق بود.

امروز مردمی بتدریج از سیاهی و تاریکی تاریخی که برآنها رفته است سر بر میدارند و خود را در مقابل خیل پرسشهایی می یابند که تا کنون پاسخ درخوری نیافته است. یکی از این پرسشهای مهم؛ چگونگی نگارش تاریخ این ملیتهاست. تاریخی که می بایست به دست توانای خود این ملیتها نوشته می شد، با دستان ناپاکِ فریب، تبعض و جنایت برای مردم ما سرهم کرده اند. تاریخی که با کنار هم چیدن بخش های مختلف پازول آن، موجود عجیب الخلقه ایی جلو گر میشود که هر انسان عاقلی را به بهت و حیرت می اندازد.

"حرکت دانشجویان آذربایجانی در دهه پنجاه" که اخیر به قلم مهندس علیرضا صرافی به رشته تحریر درآمده است، در واقع انعکاس بخشی از وقایع تاریخی جنبش ملی دمکراتیک اخیر آذربایجان به قلم فرزندان خود آذربایجان است. این نوشته در واقع نوری است که در تاریکی دهه های گذشته به جنبش دانشجویان آذربایجانی افکنده شده و گوشه ایی از چالش دانشجویانی را که از خلاء فرهنگی، تاریخی و هنری آذربایجان در سرزمینشان رنج می بردند، برجسته می کند. بخش جالبتر این نوشته برجسته کردن بالندگی فرهنگی آذربایجان است که در "حرکت دانشجویان آذربایجانی..." تاثیرات مثبت آن را نه تنها در میان دانشجویان ترک بلکه در نزد دانشجویان غیر ترک نیز به روشنی نشان می دهد. در خصوص صحت توجه دانشجویان غیر ترک به هنر وموسیقی آذربایجان من خود، شخصاً، دوست گیله مردی دارم که در طی تاریخ مذکور بدون اینکه به زبان ترکی تسلطی داشته باشد، ترانه های کلاسیک آذربایجان و حتی اشعار اپرای کوراوغلو را هم اینک نیز بعداز گذشت نزدیک به 30 سال می تواند با آوای خویش زمزمه کند.

"حرکت دانشجویان آذربایجانی در دهه پنجاه" در واقع تک ضربهایی هستند که مسیر رود تاریخ نگاری آذربایجان را در راستای رسیدن به دریای آن هموارتر می کنند. از دیگر سو اهمیت این نوشته جدا از برجسته کردن بخشی از تاریخ جنبش دانشجویی آذربایجانی، بصورت وقایع نگاری و از زبان اول شخص مفرد به رشته تحریر درآمده و از آن جهت از اهمیت زیادی برخورد است. البته پیش از این در چند سال قبل آقای شیوا فرهمند راد، یکی از فعالین "اتاق موسیقی"، که در این نوشته به فعالیتهای ایشان اشاره شده است نیز حوادث آن سالها را آنطوری که در این نوشته آمده است طی مقاله ایی در یکی از نشریات داخل کشور منتشر کرده است. مقاله ایی که به صحت و سقم "حرکت دانشجویان آذربایجانی..." صحه می گذارد.

بیداری و آگاهی خلق آذربایجان و ترکان ایران در آشنایی آنان با تاریخ شان نفهته است. تاریخی که نه به روایت بیگانگان، بلکه به قلم فرزانگان خود این خلق به تحریر درآمده باشد. در واقع نوشته هایی از نوع "حرکت دانشجویان آذربایجانی در دهه پنجاه"، گامی است در آن راستا.

اللرینیز وار اولسون

برای خواندن مقاله آقای صرافی به این نشانی مراجعه کنید:

www.achiq.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست