سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جمهوری اسلامی به دنبال ایجاد حباب کاذبی دیگر


مارال سعید


• یک بررسی ساده از چهل سال تعامل جمهوری اسلامی با جهان، هر نگاهی را بدین سو می کشاند که سردمداران حکومت از آنجا که اخلاق سیاسی را از دروازه منافع ملی نمی گذرانند همیشه و در هر گره با دول منطقه ای و جهانی، آنگاه تن به مذاکره و مصالحه داده اند که مجبور بوده اند از بسیاری از منافع ملی در پشت میز مذاکره بگذرند. نتیجه-ی ساده: اینگونه حکومتداری نه ملیست و نه اخلاقی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ شهريور ۱٣۹٨ -  ۲۷ اوت ۲۰۱۹


مردم رنجدیده و به ستوه آمده از آوار هزینه-ی معیشت، آماده اند تا به هر دروغی دل بندند، شاید که فرجی حاصل آید. و حاکمان آگاه از استیصال مردم به دنبال چاره ای تا این گردنه را نیز به خیر و سلامت بگذرانند.
صحنه آماده می گردد تا حاکمان با در دست داشتن حُباب کاذب دیگری صحنه گردان خیمه شب بازی انتخابات اسفند ماه گردند.
همه چیز در جلوی چشم مردم در حال وقوع است، اما استیصال عین و ذهن پرده-ی ساتری گشته در مقابل چشمان آنها. چهل سال است که تاوان یک آرزوی نیک را می پردازند، دستگاه استبدا آنچنان هزینه-ی مطالبه گری، عدالتخواهی و آزادیخواهی را افزایش داده که مردم همه روزه با خود می گویند: یا باید عطایش را به لغایش بخشید و رفت، و یا از همه چیز گذشت و جان به کف به نبرد با عفریت استبداد پرداخت.
این تنها حال و روز مردمان آن جغرافیا نیست. جان به در بردگان در سواحل امن نیز حال و روز بهتری ندارند. جمله گی در ماتم گذشته-ی خویش چنان سر در گریبانند که حتا حاضر به نشست بر گرد یک میز نیز نیستند. و گر پرسان علت باشی؛ در بهترین حالت گویندت: گیرم که آب رفته به جوی باز گرداندیم – با آبروی رفته چه کنیم؟
این در خود زمزمه کردنها نشان از آن دارد که ما هنوز و همچنان هیچ نیاموخته ایم. برای باور این مدعا بد نیست دو ماهنامه-ی "میهن" را ورقی بزنیم. استادان، جمله گی در تلاشند تا در زنگ سیاست، از اخلاق چنان شوربایی بپزند که بتوان با خوردن آن آروغهای استقلال طلبانه-ی قرن نوزده و بیستی زد.
بعنوان یک دانش آموز کنجکاو سیاست، هرچه بیشتر جستم دیدم همگی بوی نا میدهند و تاریخ مصرفها گذشته. به جرأت باید بگویم هیچکدام یک تعریف جامع الاشرایط (البته از نوع آسیائی) برای استقلال در حیطه-ی سیاست ارائه ننموده اند. پس جا داشت و دارد، گردانندگان نکته بین "میهن" از حضرات بپرسند: وقتی تعریف مشخصی برای استقلال در حیطه-ی سیاست نیست آیا صحبت از یک اخلاق فراگیر صحیح است؟ در ثانی مگر غیر از این است که اخلاق در سیاست از دروازه-ی منافع ملی می گذرد. پس اگر چنین است، بعنوان مثال؛ دو پا در یک کفش کردن دکتر مصدق اخلاقی و در جهت منافع ملی بود یا توافق با دولت انگلیس؟ شک ندارم آنها که اخلاق را مذهبی – سنتی می فهمند شق اول را انتخاب خواهند کرد. و آنان که دوراندیشترند و اخلاق سیاسی را از دروازه منافع ملی عبور میدهند، شق دوم را.
پرواضح است، امروزه در سیاست برای معنا یابی هر واژه باید آنرا از صافی منافع ملی گذراند. به احتمال عده ای نیز بر این نظرند که، اخلاق در سیاست یک بستگی دیگر نیز دارد، و آن اینکه تو بعنوان یک نیروی سیاسی در موقعیت پوزیسیون قرار داری یا در موقعیت اپوزیسیون. به نظر این قلم این دیدگاه را نیز در گذر از دروازه-ی منافع ملی باید تبیین کرد. چه که، در غیر این صورت به بیراهه خواهیم رفت.
نکته-ی باریکتر از مو آنکه همین منافع ملی یک واژه-ی خشک و جامد با یک تعریف ابدی نیست. بهتر گفته باشم در عرصه-ی سیاست، واژه ها و معانی سیالند. این بدان معنیست که بر اساس تحلیل مشخص از یک شرایط مشخص است که می توان برای منافع ملی تعریفی در آن زمان مشخص ارائه نمود.
موضوع را بازگردانیم به عرصه-ی سیاسی امروز ایران. درکی که حاکمان جمهوری اسلامی از واژه استقلال داشته و همچنان دارند یک درک جامد و یکبار برای همیشه است، که برای دارندگانش هیچ ببار نیاورده و نمی آورد جز انزوا و درخود فرو ماندن. یک بررسی ساده از چهل سال تعامل جمهوری اسلامی با جهان، هر نگاهی را بدین سو می کشاند که سردمداران حکومت از آنجا که اخلاق سیاسی را از دروازه منافع ملی نمی گذرانند همیشه و در هر گره با دول منطقه ای و جهانی، آنگاه تن به مذاکره و مصالحه داده اند که مجبور بوده اند از بسیاری از منافع ملی در پشت میز مذاکره بگذرند. نتیجه-ی ساده: اینگونه حکومتداری نه ملیست و نه اخلاقی.
بازی روزگار چه ها که نمی کند، شخصی که چهل سال است در حساسترین پستها و مشاغل در جمهوری اسلامی بوده و هم اکنون رئیس جمهور، چون جهت باد تغییر کرده است همچون روباهی سالوس بانگ برآورده: "اگر بدانم ملاقات با کسی باعث آبادانی کشور و رفع مشکلات مردم می شود دریغ نمی کنم". با شوربختی باید گفت: زان میان یک کس نمی پرسد: مردک تا بحال کجا بودی؟ در جریان تسخیر سفارت ایالات متحده کجا بودی؟ در جریان جنگ با عراق، بعد از فتح خرمشهر کجا بودی؟ در تابستان سال ۱٣۶۷ کجا بودی؟ در حمله به سفارت بریتانیا کجا بودی؟ در حمله به کنسولگری عربستان کجا بودی؟ و بسیار دیگر. نکند در آن زمانها منافع ملی مطرح نبود؟ یا آنکه تو نمی فهمیدی.
اشتباه نکنیم! او و دیگر دست اندر کاران می فهمند و بسیار هم خوب می فهمند. واقعیت آنست که اینان و رهبرشان همگی میدانند اوضاع خرابتر از این حرفهاست و یک انتخابات دیگر نیز در پیش است، پس اخلاق سیاسی آخوندی حکم می کند بکوشند با یک حباب، "حباب مذاکره" به صحنه آمده و به دروغ بر کاخ زر و زور و تزویر، رنگ و آبی بزنند.
آیا نیروهای جمهوریخواه خواهند توانست بر این حباب نیشدری بزنند؟ یا همچنان در ترس از اشتباه از حرکتی موثر باز خواهند ماند. بررسی تاریخ احزاب و سازمانهای سیاسی در سراسر جهان مملو از اشتباه و گاه اشتباهات هولناک است، لیک هیچیک از پا ننشسته اند. چرا که تنها مردگانند بی اشتباه خفته در گور خویش.
پس، اگر هنوز زنده ای – هرگز مگوی هرگز!

مارال سعید


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست