سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فکر نکنید که اگر سه تن از ماها را گرفته اید همه چیز تمام شد-علیرضا زرین اقبال
علیرضا زرین اقبال



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۶ مرداد ۱٣۹٨ -  ۷ اوت ۲۰۱۹


 

رعد و برق می زند اما ما آن را از آنِ خود میکنیم، ما از رعد برای خود آتش فراهم خواهیم کرد.
شنبه ۱۲ مرداد روزی بود که نان کار آزادی به میزِ محاکمه رفت.
اسماعیل بخشی علی نجاتی سپیده قلیان و تحریریه نشریه گام.
در همین هنگام، خانواده های آن ها به همراه دوستانشان در انتظارِ برگزاری دادگاه بودند. این انتظار در حالی بود که با دخالتِ مضحکِ سلطنت طلبان و شبه چپ های فرصت طلبِ خارجی فضای بیرون از دادگاه امنیتی شده بود و چشم هاخبر از حضورِ گسترده لباس شخصی ها و نیروی نظامی و امنیتی میداد. مامورین امنیتی ابتدا به قصد دستگیری #رهام_یگانه به سمت خانواده های متهمین هجوم میبرند که بار اول با همتِ حضار او نجات میابد و آن ها موفق به دستگیری نمیشوند اما چند دقیقه بعد از این اتفاق در آن دستِ خیابان چندین لباس شخصی دور او حلقه میزنند او را میربایند. #هیراد_پیربداقی که یکبار در حالِ دستگیر شدن نجات یافته بود، اما آن ها توانسته بودند آنجا مدارک شناسایی اش را از او بگیرند، وی را برای بازپس دهی مدارک اش موردِ خطاب قرار میدهند و درحالِ عدای تحویلِ مدارک او را نیز میربایند و در همین هنگام #فرید_لطف_آبادی را هم در کشمکش ها میبرند. آنها ابتدا به کلانتریی در حوالی دادگاه انقلاب و سپس به پلیسِ امنیت خیابان وزرا و صبحِ آن روز بعد از تفهیم اتهام به زندان اوین منتقل میشوند و در همان روز قرارِ بازداشتِ یک ماهه زیرِ نظرِ وزارت اطلاعات برایشان صادر میشود.
در ادامه متن یک مسئله را خوب باید به گوشِ همه برسانم قبل از اولین تلاش برای "ماموریتِ" دستگیریِ #رهام_یگانه یکی از لباس شخصی های اطلاعات خودش را به روهامِ یگانه ای که در بینِ دوستان و خانواده ها بود میچسباند و داد میزند که:"کیفم را دزدیدند کیفم را دزدیدند" و ابتدا با چنین سِناریویِ بزدلانه ای به همتِ معرکه گیریِ یک دلقک-لمپنِ لباس شخصی خواستند رهام یگانه را بربایند. توجه کنید که مسئله از چه قرار است،این یک سناریوی اطلاعات برای صحنه سازی و انگ زنی به فعالینِ کارگری و حامیانِ آن هاست. باز هم هشدار میدهم این یک صحنه سازیست، یک نقشه است و اگر از همین امروز تعرضی بی سابقه نکنیم به احتمالِ زیاد آنها را حداقل شش ماه نبینیم. همان طور که خیلی هارا ماه ها ندیدیم... اطلاعات هزینه ی الکی برای انسان های اجتماعی نمیدهد، از همین امروز ما باید شتاب، تعرض را به بی سابقه ترین مراحلش برسانیم. مگرنه ما با عادی سازیِ وحشتناکی روبرو خواهیم بود که اگر فردا کسی داشت در خیابان با کارگری قدم میزد او راهم دستگیر کنند.
-پس از سالیانِ سال ما شاهدِ جنبشی کارگری در ایرانیم و اگر این جنبش را خاک کنند دیگر واقعا معلوم نیست که چه زمانی دیگر ما با جنبشِ کارگری در ایران مواجهیم،نمیدانم شاید ۱۵-۱۰ سالِ دیگر یا بیشتر.-
این سه دستگیر شده همواره حامیانِ بیچون و چرای طبقه ی کارگر و بدیهتا کارگرانِ فولاد و هفت تپه و حامیانِ آنها بوده و هستند. در همان هنگامی که تمامِ آن فرصت طلبانِ کین توز پشتِ سرِ امثالِ سپیده قلیان و این جنبش سم پاشی میکردند و همه را به ارعاب و کز کردن به لانه ها دعوت میکردند،آنها در میدانِ مبارزه بوده اند وبه لطفِ تلاش های بی پایانشان صدای زندانیان را به همه جا رسانده اند.و باز با این حال از همه جا رشکوران به آن ها کینه ورزیدند و همان خواستِ سیستمِ سرکوب یعنی ایجادِ تفرقه و تلاش برای تضعیفِ آن ها را انجام دادند. اما آن ها تا آخرین لحظه با جان فِشانی منحصر به فرد و تواناییِشان در حمایتِ روزافزون، همواره بدونِ پاپس کشی بوده اند و در بزنگاه های مهم بارهای بزرگ را به دوشِ خود میکشیدند.یقین دارم سیستمِ امنیتی فقط از توانمندیِ ایشان بوده که آن ها را دستگیر کرده. فاجعه این نیست که آنها را ربوده اند، بلکه فاجعه اینجاست که ما به خانه هایمان کز کنیم،فاجعه اینجاست که فانوسی که آن ها حمل میکردند بر زمین بماند و فراموش شود،فاجعه اینجاست که وقتی رفیق هایمان را میربایند ما حداکثرِ هزینه را برای سیستمِ سرکوب فراهم نکنیم.فاجعه ی بزرگ عادی سازی است....
"بهترین حمله دفاع است". هروقت مرعوب بشویم یا امیدوار،کارمان درین جنگِ روانی تمام است. به نظرِ من آن نکته ی بسیار مهم که لکان روانکاوِ فرانسوی به ما آموخت این بود که روانکاوی باید جمعی انجام شود، اینکه از این شیوه های جمعی است که حقیقتا میشود بر روان فائق آمد، مقصودم اینجاست :زمانی که تک تکمان به میدانِ حمایت و آزادی اسرایمان می آییم راه را برای بقیه باز میکنیم. ما تنها نیستیم، حمایتِ ما باید همان حمایتِ بی چون و چرا از جنبشِ هفت تپه و فولاد باشد. فکر نمیکنم خیلی نیاز است بگویم که #رهام_یگانه #هیراد_پیربداقی و #فرید_لطف_آبادی تا چه حد از هفت تپه و فولاد و تمامِ آنانی که در راهِ این مطالبات به اسارت برده شدند حمایت کردند.در همان روز های اوجِ لجن پراکنی ها علیه نشریه گام،با وجودِ تمام اختلافات و
بحث هایی که خودِ روهام چندین بار به آنها اشاره کرد،ازآنها، بویژه به این دلیل که آنها نشریه ای از جنبشِ هفت تپه و فولاد بودند حمایتِ بی چون و چرا کرده و بار ها تمامِ دقدقه مندان را به کنار گذاشتن کین توزی های شخصی دعوت کرده. من نیز چنین میکنم؛ من نیز همه ی دقدقه مندان را به حمایتِ بی چون چرای ایشان دعوت میکنم و هرگونه کین توزیِ شخصی و مبحثی و ازین دسته مسائل را شدیدا محکوم. کاری که ماباید کنیم پس زدنِ هرگونه ارعاب است و اجتماعی کردن و اجتماعی کردن و اجتماعی کردن...
#رهام_یگانه #فرید_لطف_آبادی و #هیراد_پیربداقی نمایندگانِ یک نسل اند و نه صرفا سه فرد. فکر نکنید که اگر سه تن از ماها را گرفته اید همه چیز تمام شد رفت،ما اینجاییم و تازه نفس تر از هروقتِ دیگر،به چشم میبینم رفیق هایی را که نیروی عشق و جنگ درونشان شعله افکنده و آنها را از هرجایی که بوده اند به عملیاتِ آزاد سازی رسانده. رفقا یادتان نرود که با حمایت گسترده فعالین ، سندیکاها و احزابِ کارگری قدرتمند از جمله حزبِ چپِ آلمان چگونه به حمایت جهانیِ از زندانیانِ بیصدا منجلب شد.
عقب نشینی یعنی ما با دستِ خودمان، رضایت داده ایم تا هر بلایی که خواستند بر سرِ #رهام_یگانه #هیراد_پیربداقی و #فرید_لطف_آبادی بیاورند.
نگذارید با فضای ارعابی که سیستمِ سرکوب و خرفتانِ "باتجربه" و ترسویانِ درجه یک با چسبیدن به روزمره های پوچشان کمی بر حامیان و موجِ حمایت تاثیر بگذارد.
من هرگونه ایجادِ فضای ارعاب و هرگونه بزدلی را از هر کس و ارگانی را شدیدا محکوم میکنم. و میدانم که یک راه بیشتر برای آزادی ایشان نیست آنهم همان "بهترین دفاع ،یعنی حمله"..

علیرضا زرین اقبال


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست