سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پنج نکته در باره ی روشنفکر و روشنفکری


مسعود نقره کار


• روشنفکر متعهد و "مردمی" روشنفکری ست که با پایبندی به ارزش ها و معیارهای روشنفکری، برای تحقق یک جامعه مرفه، عادلانه و بدون تبعیض، و در راستای کاهش و از میان برداشتن آلام و رنج مردم تلاش کند و در راه تحقق افکارروشن در جامعه بکوشد. وظیفه و مسئولیت روشنفکر وفاداری به ویژگی های روشنفکری، بیان و تفهیمِ خواست ها و تلاش در راه تحقق آن هاست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ تير ۱٣۹٨ -  ۹ ژوئيه ۲۰۱۹


آنچه که می خوانید گوشه هائی ازکتاب "در ستایش روشنفکری" ست که به زودی منتشر خواهد شد.

۱
تعریف روشنفکر
روشنفکر انسانی ست پرسشگر، نقاد و شکاک، آینده نگر، تولید کننده ایده و گفتمان ساز.
روشنفکر با پرسشگری، تفکر نقادانه و شک، گذشته و حال، به ویژه سنت‌ها و نهادهای سنتی و خرافه‌پرستی به زیر تیغ تشریح و ریشه یابی می برد تا با توان سنجش و تفکیک راهی به سوی نو شدن و نو کردنِ حوزه‌های فکری، رفتاری، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی بجوید و بنمایاند. نفوذ تاثیرگذار بر نظام ارزشی جامعه، سنت ها و ساختار شکنی پیامد پرسشگری، نقادی و شکاکی ست. جهان روشنفکری میدان جهش به سوی آینده است. در گذشته و حال و اکنون نمی‌ماند، پویاست. با فکر روشن اش آینده ای تجسم می کند و امید به تحقق اش می بندد. "سازنده تاریخ آینده " است. خواستار نو کردن اندیشه و کردار (مدرنیته و تجدد) و نوسازی بر مبنای مدرنیته (مدرنیزاسیون) است. گفتمان ساز در معنای تلاشگر در راستای پدید آوردن اندیشه ی مدرن، فرهنگ ساز و فرهنگ مدار است، سازنده‍ی ایده، سخن و گفتمانی که در روان و شعور جامعه رسوخ کند.
نخی که دانه های رنگین کمانی روشنفکری را کنار هم می نشاند "آزاداندیشی و آزادیخواهی"ست. آزادی ای که در کاربُردش معنا می شود و با آزادی دیگران و رعایت آن در ارتباطی تنگاتنگ قرار می گیرد، آزادی مطلق در قلمرو اندیشه، و آزادی کردار و عمل در گستره قانون، قانونی دمکراتیک و عادلانه.


۲
تعهد روشنفکری

ین نگاه و نگرش که "روشنفکرباید متعهد باشد"، نگاه و نگرشِ بخشی از کوشندگان سیاسی و فرهنگی، و نیز بخشی از روشنفکری به روشنفکر و تعهد روشنفکری بوده است. درادبیات سیاسی ما از روشنفکر متعهد و غیرمتعهد، مسئول وغیرمسئول، مردمی و غیرمردمی سخن به میان آمده است. نخستین پرسشی که دراین رابطه مطرح شده این است: تعهد یا احساس و انجام وظیفه و مسئولیت (تکلیف، التزام، قول، عهد و پیمان، و ضمانت) در مقابل چه کس و کسانی یا برای چه و چه چیزی؟
روشنفکر از ویژگی ها و خصائلی که او را تعریف می کنند تبعیت می کند و به آن ها متعهد است، تبعیتی آزادانه و آگاهانه و فارغ از تعبد و تعصب. بنابراین تعهد و مسئولیت روشنفکر به پرسشگری، نقد، آینده نگری، ایده و گفتمان سازی با هدف نو شدن و نوکردن، و به آزاداندیشی و آزادیخواهی ست.
روشنفکر متعهد و "مردمی" روشنفکری ست که با پایبندی به ارزش ها و معیارهای روشنفکری، برای تحقق یک جامعه مرفه، عادلانه و بدون تبعیض، و در راستای کاهش و از میان برداشتن آلام و رنج مردم تلاش کند و در راه تحقق افکارروشن در جامعه بکوشد. وظیفه و مسئولیت روشنفکر وفاداری به ویژگی های روشنفکری، بیان و تفهیمِ خواست ها و تلاش در راه تحقق آن هاست، اصلی ترین پیام ها و دغدغه های روشنفکر، در کنار تلاش در راستای تحقق ارزش های روشنفکرانه، روشن است: رفاه، آزادی، عدالت و صلح برای همگان. رسالت روشنفکر بیان، راه یابی و در نهایت حل مشکلات انسانی و اجتماعی ست.
روشنفکر متعهد به "فاعلیت" انسان است، و اینکه هیچ چیز نمی باید از نقد، بررسی و پژوهش مصون بماند. وی به اندیشه معطوف به عمل و تغییر روشنفکرانه (فردی و اجتماعی) متعهد است.
روشنفکر شهروندی ست خالق، تولیدکننده و بازیگر که منتقد قدرت های بزرگ و کوچک است. روشنفکر فقط منتقد قدرت نیست، جامعه نیز از پرسش و نقد روشنفکر نمی باید مصون بماند. روشنفکر فراتر از نقد و نفی، می باید جایگزینی برای هر آنچه نفی می کند، به ویژه در عرصه سیاست و اجتماع، ارائه دهد.
تعهد و وفای به عهد به مولفه های اشاره شده شخصیتی قابل اعتماد از روشنفکر خواهد ساخت، و پایبندی و تعهد و احساس مسئولیت میزان ارزش‌گذاری به روشنفکر خواهد شد.


٣
رادیکالیسم و روشنفکری

"رادیکس" به معنای ریشه و یا مرتبط و متصل به ریشه است. در عالم سیاست و جامعه رادیکال کسی ست که به دنبال یافتن و شناخت ریشه و بنیان واقعی (یا حقیقی) یک پدیده است، و خواست، تمایل و هدف اش تغییر و دگرگونی ریشه ای در جهت نو و مدرن کردنِ روندها و پدیده های انسانی و اجتماعی با اقدام هائی سریع، قاطع و اساسی است.
رادیکالیسم از ویژگی های روشنفکر و روشنفکری دانسته شده، در این معنا که روشنفکربا نگاهی ریشه نگر عمل و تلاش انسانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اش را در راستای شناخت، تغییر و دگرگونی های ژرف و بنیادی در همه ی عرصه های زندگی با هدفِ نو و نوتر شدن، مدرن و مدرن ترشدن پیش می برد. روشنفکر رادیکال به دنبال آن است که طرحی نو در اندازد. رادیکالیسم اگر در پرتو فکری "روشن" به دنبال تغییر و تحول در مسیر بهتر، نوتر و مدرن تر شدن نباشد، رادیکالیسم روشنفکرانه نیست.
خوانش ها و معانی متعدد در دوره های گوناگون و در کشورهای مختلف از رادیکال و رادیکالیسم شده است. در برخی خوانش ها رادیکالسم، به ویژه رادیکالیسم سیاسی به عنوان نارضایتی ویرانگر، پدیده ای منفی تلقی شده است. در این نوع خوانش رادیکالیسم با چپ گرائی، چپ روی و چپ افراطی در پیوندی نزدیک پنداشته شده، و آن را مترادف با عبارت پردازی های انقلابی و تندروی دانسته اند، و یا میان پدیده های رادیکالیسم (سنتی و نو)، انقلابی گری، آنارشیسم و تروریسم به دنبال یافتن وجوه اشتراک اند. سوی دیگر برخی طیف های سیاسی راست گرا و محافظه کار خود را رادیکال خوانده اند و بخشی از "راست رادیکال" معرفی شده اند، طیف هائی که به دنبال ریشه ها و بنیان های پدیده های گوناگون اجتماعی و انسانی و انجام اصلاحات و اقدامات فوری و قطعی برای تغییرآن ها هستند، اما در مواردی این تغییرها نه در راستای نو و مدرن کردن که در مسیر بازگشت به گذشته بوده اند.
کاربرد مفهوم رادیکالیسم با تعبیر ارزشی "خوب" و " بد" کردن رادیکالیسم سبب سردرگمی هائی در فهم و درک رادیکالیسم شده است. رادیکالیسم سیاسی در رابطه میان گروه های اجتماعی و جایگاه شان در پیوند با قدرت تعریف ها، تعبیرها و ظرفیت های متفاوت به خود می گیرد، بهمین خاطر برداشت های ارزشی متفاوت نیز از آن شده است.


۴
چپ و روشنفکری

چهره ها و جریان های طرفدار و حامی توده های زحمتکش و محروم در تاریخ ما، در گذشته ی دور نیز وجود داشتند. مزدکی گری به عنوان افکار و کرداری مساوات طلبانه نمونه ای از این دست بود و…
میلاد ِچپ ایران مقارن با جنبش مشروطه بود که نخستین باورمندان به آن در تبریز، "اجتماعیون عامیون" و جمع های دیگری را با الگوی احزاب سوسیال دموکرات آن زمان، شکل دادند. از آن هنگام تاکنون چپ در ایران، بیش از هرچیز تحت تاثیر فعل و انفعال های جریان های چپ در جهان به طیفی متنوع و گسترده بَدَل شده است، از چپ توده ای، چریکی، رادیکال، کمونیست و سوسیالیست تا چپ دموکرات و سبز و سوسیال دموکرات و…
برخی از جریان های چپ و نیز شخصیت ها و چهره های مستقل چپ، که ویژگی روشنفکری در گفتار و کردار داشته اند، بخشی از جنبش روشنفکری سرزمین مان را شکل داده اند. این که پنداشته شده ویژگی اصلی روشنفکر پذیرش مارکسیسم و شقوق متعدد و مختلف آن در کردار و رفتار است، یک جانبه نگرانه و خودمحورانه بوده است. روشنفکران چپ بخشی از روشنفکران جامعه ما بودند و هستند. روشنفکران چپ در کنار پرسشگری، نقد، آینده نگری، گفتمان سازی و آزاداندیشی و آزادیخواهی، به تغییر و دگرگونیِ نظم موجود، گفتمان وایده هائی با گوهر نو کردن انسان و جامعه، عدالت و تساوی طلبی اجتماعی و اقتصادی اندیشیده و در راه تحقق آن ها بر بنای ارزیابی و تحلیلی واقع بینانه، فعالیت و مبارزه کرده اند. در ایران بخش بزرگی از"چپ" ها، کوشندگان سیاسی و فرهنگی ی عمیقا ایدئولوژیک بوده اند، دراین معنا که مذهب گونه به مارکسیسم و ایدئولوژی طبقه کارگر باور داشته و عمل کرده اند.
بخشی از چپ در روشنفکرستیزی نیز همپای روحانیت و مستبدان سیاسی بوده است، ویژگی ای که بیشتر در چپ های سکتاریست و فرقه گرا دیده شده است.


تاریخ پیدائی واژه و مفهوم چپ را برخی در دل افسانه های مذهبی جسته اند. گروهی آن را به سنای روم ارتباط می دهند، آنان که مخالف پیشنهادات کنسول رم رای می دادند را چپ می خواندند. صاحب نظرانی نیز انقلاب کبیر فرانسه (اگوست سال ۱۷٨۹) را تاریخ پیدائی این واژه و مفهوم دانسته اند، چرا که در مجلس قانون گزاری فرانسه (و برخی دیگر از کشورهای اروپائی) هواداران امتیازات فردی و سلسله مراتب قدیمی، که محفل سلطنت را نیز شکل می دادند در طرف راست میز رئیس مجلس و "راست"خوانده می شدند و هواداران و خواستاران تغییر و دگرگونی، و ارائه دهندگان راه حل های رادیکال و انقلابی را چپ می نامیدند. برخی نیز نظرات سن سیمون، فوریه، اُون، مارکس، انگلس و ده ها فیلسوف متفکر اجتماعی و سیاسی، که سرانجام پیدائی سوسیالیسم علمی را سبب شدند را سرآغاز ظهور واژه چپ می دانند. این مجموعه در کنار ارائه نظرات فلسفی، سیاسی و اقتصادی ملکه فکرشان عدالت، برابری اجتماعی و اقتصادی در جامعه بود.


۵
بیانیه "روشنفکران"
موفقیت یک "بیانیه"، یعنی تبدیل ایده ها و خواست های مطرح شده در آن به عمل و حرکت در راستای تحقق آن ایده ها و خواست ها، به عوامل گوناگون بستگی دارد، برخی از آن عوامل این ها هستند:
۱- ایده ها و خواست ها روشن و شفاف، و ملموس مطرح شوند.
۲- به هنگام باشد، و بخشی از جامعه آمادگی روانی، فهم و پذیرش ایده ها و خواست های مطرح شده را داشته باشد.
٣- به تدوین کنندگان بیانیه اعتماد وجود داشته باشد، یعنی عملکرد فردی و اجتماعی آن ها نشان داده باشد که باورمند به آن ایده ها و خواست ها هستند و در راه تحقق آن ها فدارکارانه تلاش کرده اند.
۴- بیانیه پشتوانه اجتماعی و مردمی به دست آورد.

***
بیانیه یا نامه‌ی سرگشاده‌ی امیل زولا و همفکران اش با عنوان "من متهم می کنم" خطاب به رئیس جمهور وقت فرانسه که در روزنامه‌ی "اورر" منتشر شد نمونه موفق انتشار تاثیرگذارِ یک "بیانیه" است. این بیاننامه به عنوان دفاعیه ای از یک افسر یهودی (آلفرد دریفوس) که بیگناه به زندان انداخته شده بود، به نمادی تاریخی بَدَل شد و به مفهوم روشنفکر و جنبش روشنفکری و تعهد روشنفکرانه هویت و جان داد. این بیانیه که به امضای ٣۰۰ کنشگر سیاسی ، فرهنگی و ادبی رسیده بود نه فقط سبب آزادی دریفوس شد بلکه در جدائی دین و سیاست، و مفاهیم عدالت، حقوق بشر و قانون مدنی، ‏برابری شهروندی، عدالت و جمهوریت در فرانسه تاثیر گذاشت. امیل زولا به خاطر انتشار این بیانیه به یک سال حبس و پرداخت جریمه محکوم شد، اما تلاش انسانی و مسئولانه او و همفکران و یاران اش تاثیری انسانی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی برای بشریت بر جای گذاشت.
این "بیانیه" بیانِ روشنِ ویژگی های روشنفکر و روشنفکری ست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست