سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دیدار ۲۰۱۹: گفت و گزارهای تازه؛ نمایش جغد جنگ
برگرفته از شاهنامه فردوسی کار رضا علامه زاده


جمشید طاهری پور


• نقل چپ زندان دوران شاه،؛ نقل انسانیتی است آماده ایثار و فداکاری در راه تغییر ایران با هدف آزادی و عدالت برای مردم. راست این است امروز، هیچکدام همان نیستیم که در زندان شاه بودیم! همان نیستیم اما شور و شوق تغییر، آن خصیصه که از ما زندانی سیاسی می ساخت، بگمانم در ما دیداری ها کماکان باقی است! گواه این مدعا حقیقت بالفعل دیداری ها است؛ ما دیداری ها، مستقل از صف بندی نظری و آرای متفاوت سیاسی، به عبور ایران از حکومت اسلامی، به یک تغییر و تحول سکولار – دموکراتیک، به پیشرفت کشور، به دموکراسی، به آزادی و عدالت در آینده ایران می‌اندیشیم، بدان پایبند و در آن پایدار هستیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ خرداد ۱٣۹٨ -  ۴ ژوئن ۲۰۱۹



ده روز از دیدار ۲۰۱۹ می گذرد. هشت سال است که هر دو سال، دو روزی زندانیان سیاسی دوران شاه گرد هم می‌آئیم و دیدار تازه می کنیم. امسال کمتر بودیم اما مثل هر بار در این دیدار هم فقط خاطره های گذشته نبود که گفته و شنیده می‌شد. نقل چپ زندان دوران شاه،؛ نقل انسانیتی است آماده ایثار و فداکاری در راه تغییر ایران با هدف آزادی و عدالت برای مردم. راست این است امروز، هیچکدام همان نیستیم که در زندان شاه بودیم! همان نیستیم اما شور و شوق تغییر، آن خصیصه که از ما زندانی سیاسی می ساخت، بگمانم در ما دیداری ها کماکان باقی است! گواه این مدعا حقیقت بالفعل دیداری ها است؛ ما دیداری ها، مستقل از صف بندی نظری و آرای متفاوت سیاسی، به عبور ایران از حکومت اسلامی، به یک تغییر و تحول سکولار – دموکراتیک، به پیشرفت کشور، به دموکراسی، به آزادی و عدالت در آینده ایران می‌اندیشیم، بدان پایبند و در آن پایدار هستیم. معنای این نگاه این است که یک جوری تداوم وجود خود آئین سابق خود هستیم! پس «دیدار»؛ ما را با آن هستانی خودآئین تحول خواه یگانه می کند، به ما تعریف و منزلتی می‌دهد بری از پارادوکس...!

بر سر این نیستم که گزارشی از دیدار ۲۰۱۹ بنویسم، اما گفت و گزارهای تازه ای در میان بوده که حیفم می آید در باره آن‌ها به اشاره هم که شده ننویسم! گفت و گزارهائی که در این تنهائی ها خانه ام نیز همچنان با منند و به آن‌ها می اندیشم!

پرسان و آشناپرورد این سوال در فضای دیدار طرح بود؛ آیا در این جهل سال چه اندازه کوشیدیم آن نیروهائی را که واجد استعدادی برای گذار ایران از این وضع و حال تیره و تار بودند و هستند به همدیگر نزدیک و نزدیک‌تر کنیم؟ در اندیشه به این سوأل با خود می گویم اندازه اش را نمی دانم، کوشیدنش هم وقت و ناوقت داشته! کمترها نکوشیدیم و بیشترها کوشیدیم . شاید معکوس این داوری درست تر است، چون در عمر سیاسی مان بیشتر ناتوان از درک ضرورت زمان بوده ایم. در حال حاضر هم ناهمزمانی یک خصیصه ی عمومی در اپوزسیون است! در هرحال برای ما بعنوان کسانی که عضو جنبشی هستیم که باقی است - منظورم نهضت چپ ایران است - خواست مرکزی عبارت از این است که مردم؛ ما را در کنار و همراه خود ببینند و بشناسند و نه در کنار و همپای حکومت!

از جمله ایده درخشان در «دیدار» که ذهن من همچنان به آن مشغول است می گفت ما در موقعیت یک تراژدی همگانی و فاجعه ملی هستیم و نتیجه می گرفت؛ پس سمت و سیاست اصلی چپ ایران عبور از این تراژدی و فاجعه است؛ سمت و سیاست درست باید همین باشد. تابندگی درخشش این ایده آنجا بود که مکرر در مکرر تأکید می شد؛ خصیصه همگانی و صفت ملی این سرنوشت تلخ، ایجاب می‌کند تا ما ُتلرانس را اولویت انکارناپذیر خود بشناسیم. عبور از تراژدی و فاجعه‌ای که همگانی و ملی است، با اتحاد و اتفاق همگانی و ملی تمامی ایرانیان، به شمول تمامی اقشار جامعه و همه ملیت های ایرانی ساکن کشور ممکن می‌شود؛ – تا دست به اتفاق بر هم نزنیم--- پائی زنشاط بر سر غم نزنیم – جنبه با اهمیت این ایده و تازگی روایت آن در این بود که گفته می شد؛ تلرانس تنها برسمیت شناختن متفاوت ها نیست، بلکه وجه مهمتر آن؛ همدلی با خواست ها، نیازها و آرزوهای یکدیگر است. همین همدلی است که گفتگوی متفاوت ها را ممکن، شناخت اشتراکات را میسّر و اتحاد و اتفاق ایرانیان را که رنگین کمان علایق متفاوت‌ و ملیت های متکثر است بر محور آن مشترکات شکل و سامان می‌دهد و تشکل می بخشد.


نمایش جغد جنگ

روز دوم بعد از شام، همه مشتاق دیدن نمایش جغد جنگ، کار رضا علامه زاده بودیم. رضا هر بار که توانسته خود را به دیدار رسانده و در آن گشاده و دست پر شرکت کرده است. اتفاق را من و او در سال های میانی دهه ۵۰ در بندهای ۵ و ۶ زندان قصر – بند حبس بالائی ها - با هم بودیم و یادمان مشترک فراوانی از یکدیگر داریم. از ویژگی‌های بارز رضا، صمیمیت، فروتنی و کاراکتر استوار او در پایبندی به آرمان‌های بزرگ مردمی و میهنی، با روح آزادی، تجدد و ترقی خواهی است. او فردیت درخشانی دارد؛ سامانده، کارساز، انرژیک و پرکار با یک روحیه ای که یک چشمش همیشه به جامعه و مردم است و با چشم دیگرش در هزار توی ادبیات و زوایای پنهان هنر سینِما در ایران و جهان همیشه در کاوش و جستجو و در تکاپوی ارتقای فرهنگ سینمای میهنش است. او خودش نوشته و گفته است؛ «در کارهایم، ذهنم بیشتر به مسائل واقعی دور و برم معطوف بوده است». «جغد جنگ»، تازه ترین نمونه آفرینش او؛ مصداق روشن حساسیت و اشتغال دائمی ذهن او به مسائل واقعی امروز ایران، به تب و تاب های رنجزا، و بیم ها و امیدها و آرزوها، و دغدغه های جان آزار مردم میهن اش است.

ارزش بابی نقادانه آفرینش هنری رضا علامه زاده، از کسی بر می آید که در کار سینِما و تاتر دانش و تخصص دارد، من این را ندارم، اگر اینجا و این بار پیرامون او می نویسم! لازم است خواننده بداند که بعنوان دوستدار و تماشاگر مشتاق کارهای او می نویسم*:

«جغد جنگ» یک کار نوپدید و پر از نوآوری و بدعت در سینمای در تبعید ایران و رضا علامه زاده نویسنده و کارگردان آنست. او در این کار به طرز داهیانه ای از فرم‌های تاتری نمایش، از سنت ایرانی شاهنامه خوانی و شگردهای پنهان و عیان نقالی؛ بویژه از ریتم سخن آوری، و سنت حماسه خوانی؛ رزم و بزم آوائی شاهنامه خوان ها و نقال های وطنش سود جسته است. جغد جنگ یک نمایش یک نفره است و همانگونه که در سنت شاهنامه خوانی و نقالی مرسوم است، راوی خود ایفاگر نقش همه شخصیت‌ها – پرسناژها در خط داستانی رخدادها – به تنهائی است. حمید عبدالملکی تنها بازیگر نمایش با صلابت حرکات و رسائی بیان، به طرز تحسین برانگیزی از عهده کار دشوار و ظریف نمایش تکنفره، به خوبی برآمده است. قدرت و استحکام حرکات و نیز شکن و نرمش اندام او در صحنه، در بازنمائی پهلوانان داستان و ویژگی هاشان در هنگامه رزم و بزم، حاکی از تجربه، استعداد و توانائی های اوست در آفرینش های صحنه ای و نمایش تاتری.

بدعت و نوآفرینی رضا در تجمیع همه آن فرم‌هاست که برشمردم در کادر دوربین سینِما در ساختاری روائی و شبه مستند، و اکران آن زیر نام جغد جنگ آست. تنها نقصی که به چشم من آمده، برهنگی و خالی صحنه است. این خالی و برهنگی را می‌توانست به یاری نور و صدا – با بازی توجه برانگیز و معناساز نور و رنگ و موسیقی – با قطعات موسقیائی سازهای کوبه ای و بادی متناظر با روح و روان پهلوانی و ساختار رزم و بزم آنان پر کند و دشوار ارتباط تماشاگر با صحنه و تمرکز و دریافت مضمون نمایش را برای بینندگان کار خود آسان نماید!

به لحاظ مضمون و موضوع؛ کار علامه زاده یک روشنگری درخشان در اهمیت و ضرورت اشاعه گفتمان صلح و در عین حال گسترده ساختن آگاهی در باره جنگ و خونریزی و دشمنی بربرمنشانه حکومت کنندگان با زندگی و زندگان؛ این خیل حکومت شوندگان است! او در «جغد جنگ» نشان می‌دهد که خاستگاه جنگ و زهدان جنگ افروزی و خونریزی حکومت کنندگان، عظمت طلبی است. به این ترتیب جغد جنگ علامه زاده، موافق تجربه چهل ساله مردم و همسو با داوری عمومی از حکومت اسلامی، در درک رویکرد هیأت حاکمه که مالامال از خونریزی، ستیز و جنگ در سیاست خارجی و داخلی است، بر بنیانی مفهومی استوار است که در نمایش یکنفره یک بیان هنری آسان فهم از آن بدست داده است. نمایشی که می‌توان در میادین یا کوچه و خیابان شهرها و روستا های ایران آنرا به صحنه آورد!

عظمت طلبی اسلامی یک عنصر ساختاری پایدار در حکومت اسلامی و در راهبرد های رهبران آنست. اگر خمینی جنگ را نعمت و صلح را نوشیدن جام زهر می‌دانست. و خلف او ، خامنه -ای در موقعیت رهبری حکومت اسلامی، جنگ را دفاع ناموسی، و مذاکره را سم می داند! این باورها برخاسته ی عظمت طلبی اسلامی و زیر تأثیر نیرومند آن صورت بیان یافته و می یابند!

اگر بپذیریم که نیروی محرکه اصلی راهبرد صدور انقلاب اسلامی؛ جنگ ٨ ساله با عراق، مشارک در جنگ خانمانسوز سوریه و جنگ افروزی ها در لبنان و یمن و فلسطین، سازماندهی و حمایت مالی و تسلیحاتی تروریسم اسلامی در منطقه و جهان و در شرایطی که ایران در اکنون خود قرار گرفته؛ دامن زدن و ادامه آمریکا ستیزی و دشمنی با اسرائیل که در عمل جز افروختن لهیب آتش جنگ معنای دیگری ندارد، آری! اگر بپذیریم که نیروی محرکه اصلی در همه این رویکردها و راهبردهای حکومتیان؛ عظمت طلبی اسلامی است، که بوِیژه رهبری خامنه ای و سرداران سپاه و بسیج آنرا در امروز ایران نمایندگی می کنند، آنگاه می‌توان این ارزیابی را بدست داد که کار علامه زاده مخالفت راستین با جنگ، یک نبرد بنیادین با جنگ طلبی، کوششی راستین برای گسترش آگاهی ساختارمند در دفاع از صلح و مبارزه با جنگ افروزان و گام در راه رفع خطر جنگ و خونریزی در ایران است.

کارل مارکس بر این نظر بود؛ «وقتی ایده به میان مردم برود به نیروی مادی تبدیل می شود». از این دیدگاه می‌توان دید که سمت اصلی کار رضا علامه زاده، گسترش اندیشه صلح و آگاهی صلح خواهانه در صفوف ایرانیان است. اکران و نمایش «جغد جنگ»؛ اندیشه صلح و گفتمان صلح خواهی را به میان مردم می‌برد و از این طریق در ایجاد و بالندگی نیروی مادی و تعیین کننده ای که قادر است خطر جنگ را ازمیان بر دارد، واجد اثر و اهمیت آینده ساز است.

«جغد جنگ» را علامه زاده از شاهنامه فردوسی برگرفته و در خلال نمایش آن با قرائتی از ملک الشعرای بهار، - خوانشی از قصیده ماندگار جغد جنگ او – با برپادارندگان انقلاب مشروطیت ایران همسو و همداستان می‌شود. بر این بنیاد می‌توان «جغد جنگ» رضا علامه زاده را تلاشی در راه بومی کردن فرهنگ و گفتمان صلح با اتکاء به سنن خردورزی و انساندوستی در ادبیات اساطیری و شعر و ادب معاصر ایران به حساب آورد، نوآوری که کمتر سابقه داشته است. در برگه بروشور نمایش جغد جنگ می خوانیم:

«در میان پهلوانان متعدد و متنوع بخش اساطیری شاهنامه فردوسی که به خونریز بودن در مقابل دشمنان افتخار می‌کنند شاید تنها یک پهلوان رزم آور بتوان یافت که از جنگ و خونریزی بیزار است. دنیای اساطیری شاهنامه دنیای جنگ‌های کینه توزانه میان دو کشور همسایه، ایران زمین و توران زمین است و طرُفه اینکه تنها شخصیت صلح جو که برای دوری از دشمنی میان دو کشور همسایه تلاش می‌کند نه هیچ یک از سرداران و پهلوانان ایرانی که «پیران ویسه» سپه سالار افراسیاب پادشاه توران زمین است.

«جغد جنگ» تراژدی پهلوانی خردمند و صلح اندیش است در زمانه ای که جنگ و خونریزی افتخار محسوب می شود.»


چند نکته در پایان

    ۱- گرامی داشت یاد و خاطره زندانیان سیاسی دوران شاه که در بازه زمانی دو دیدار در گذاشته اند، رسم دیداری هاست. در دیدار ۲۰۱۹ از جمله یاد و خاطره، رفتگان رفیق؛ فرهاد مینو کده و عبدالله شکوری گرامی و بزرگ داشته شد.

    ۲- «دیدار» سخت مردانه است! آن هم به رغم اینکه ایده دیدار، نخست توسط زنان مبارزی که سالیانی در زندان های دوران شاه بسر آوردند، طرح و عملی شد. حضور اندک شمار زنان و عدم حضور قابل لمس یک فمینیسم تحولخواه و پیشرو در «دیدار»، نقص ساختاری بزرگ آن است، فمینسم یک اندیشه و رویکرد مبتنی بر انسان شناختی مدرن است که بر بنیاد مخالفت و مبارزه با اشکال پنهان و آشکار ستم جنسی و تبعیض و نابرابری‌های مبتنی بر آپارتاید جنسیتی استوار است. ضرورت حضور موثر زنان و برخورداری از چنین نگرشی در نهادی که متشکل از رزمندگان و پیکارگران سیاسی است، چندان مبرهن است که نیازی به شرح و تأکید در اینجا نیست. فمینیسم یک تعلق خاطر فقط زنانه نیست، تعلق خاطری انسانی است که زن و مرد نمی شناسد.

٣- برپائی و ادامه حیات «دیدار» نتیجه اندیشه، سخت کوشی، سازماندهی و پایداری یاران ارجمند؛ حسن جعفری، مهدی جباری و پرویز مختاری است. در دیدار ۲۰۱۹ خود اینان مبتکر ضرورت بازبینی به سیر و سلوک «دیدار» طی این هشت سال بوده اند. آن‌ها لزوم تغییر را احساس و اعلام کرده اند.

در دیدار آخر ما کمتر بوده‌ایم و سیر هشت ساله دیدار به لحاظ شمار شرکت کنندگان در آن نشان دهنده یک سیر نزولی است. به نظر من این سیر قابل تحلیل و فهم است و به اجمال می‌توان گفت که نشانه گذاری برای «دیدار» زیر نام «زندانیان سیاسی دوران شاه»، کاربرد و معنای اولیه خود را از دست داده و خصیصه محدود و محدود شونده ای یافته است. نگاه به بنیاد و بدنه «دیدار» را باید وسیع کرد به طوری که همه مبارزان سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری گذشته و بویژه امروز ایران را بتواند در بر گرفته و مثال دیدار خوب و مصداق «شهر آشنائی» را پیدا کند.


ج – ط
۰٣.۰۶.۲۰۱۹


* در گوگل و ویکیپیدیا می‌توان از زندگینامه رضا علامه زاده، کتاب ها، فیلم‌های مستند و داستانی و شمار بسیاری از مصاحبه ها، گزارش ها و نقدهای او از فیلم‌های به نمایش در آمده در فستیوال ها آگاهی یافت.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست