سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

احتمال جنگ دیگری در منطقه


آرام کمانگر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٨ فروردين ۱٣٨۶ -  ۱۷ آوريل ۲۰۰۷


به راستی در ایام تاریکی به سر می برم
کلام عاری از شرارت،ابلهانه است
وپیشانی بی چین ، نشانه ی بی دردی و آن
کس که می خندد هنوز خبر هولناک را نشنیده است. {1}
                                                                                                    {برتولت برشت، 1937-1938}
بالا گرفتن دامنه ی تنش های آمریکا وقدرت های بزرگ اقتصادی با ایران ،بر سربلند پروازیهای هسته ای رژیم ، از سوی دیگر شعله ور شدن آتش جنگ های فرقه ای ومذهبی در عراق وافغانستان وسرایت آن برکل منطقه خاورمیانه، پیامدهای نگران کننده ی برای مردم ایران ومنطقه در بر خواهد داشت. از این رو احتمال رویاروی نظامی میان ایران وآمریکابه نقط جوش نزدیک شده است. تکرار تراژدی دردناک دیگری مشابه عراق وافغانستان در ایران دورنمای سیاسی واقتصادی منطقه را به یک فاجعه انسانی تبدیل خواهد کرد.
اگر اندکی به عقب برگردیم ، یعنی به دورانی که آمریکا ومتحدانش در حال تدارک ومسلح کردن افکا ر عمومی برای جنگ عراق بودند ،همین امر در ایران در حال تکرار است. آمریکا ومتحدانش جمهوری اسلامی را در دست داشتن در خشونتهای عراق ومنطقه می دانند . ارسال تسلیحات ومهمات به گروه های تندروشیعیان عراق ولبنان، در سدد به چالش کشیدن استراتژی آمریکا ومتحدانش در منطقه است، از سوی دیگر فعالیت های مشکوک هسته ای رژیم اهداف نظامی را دنبال می کند. این دوعامل کنونی ظاهراً استخوان بندی تنش های موجود میان ایران وغرب را تشکیل می دهد.
در شرایط فعلی تاکید وپافشاری هر دو طرف های درگیر بر سر سیاست های جنگ طلبانه وسلطه گرای خود ، بحران کنونی را پیچیده تر وبغرنج تر ساخته که مهار چنین اوضاع متشنج از هر دورانی دیگر از بحران ، برای نهادها وسازمانهای بین المللی از جمله شورای امنیت ، سازمان ملل وآژانس بین المللی دشوار ساخته است.
با لا گرفتن، جنگ ها ی لفظی میان سخنگویان دولت آمریکا وایران، در ماه های اخیر حاکی از روبه بنبست رفتن بحران کنونی است." جان بولتن"، نمایندی سابق آمریکا در سازمان ملل، در جواب سوال خبرنگار که آیا مناسبترین راه برای پایان دادن به بحران هسته ای ایران چیست، " تغییر رژیم" فعلی را مناسبترین وکم هزینه ترین راه حل برای پایان دادن به بحران کنونی دانست.
سیر رویدادها وتحولات موجود در منطقه، نشان از آن است که گویا امید به حل بحران کنونی از طریق مکانیزم های دیپلوماسی روز به روز در میان طر ف های درگیر کم رنگ تر می شود. باید گفت مسیری که دو طرف می پیمایند در صورت کوتاه نیامدنشان در سیاست های جنگ طلبانه ، که پیش بینی چنین چرخشی بنا بر ماهیت وبتن گذشته که دوطرف دارند دشوار است. در صورت ادامه ی این بحران احتمال خطر رویارویی جنگ نظامی نزدیکتر است.
بدون شک ، وقوع فاجعه تاسفباًر انسانی دیگری برای مردم مسیبت دیده ایران که در آینده ی نه چندان دور، دود چنین جنگی به چشمشان می رود و پیامدهای ناگوار چنین جنگی برای مردمی که گردو خاک سیاه جنگ های بنیادگرای اسلامی وامپریالیسم آمریکارا از خود نتکانیداند. مو جب خسارتهای مالی وانسانی جبران ناپذیزی برای مردم منطقه وایران خواهد بود.
بیش از 4 سال از بحران جنجال برانگیزه هسته ای رژیم با قدرت های بزرگ اقتصادی جهان می گذرد، هنوز کماکان این بحران جنجال آفرین جای خود را در هسته ی تمامی جدل ها و مناقشات سیاسی جهان باز کرده است .به میان اوردن این گونه مسائل در کانون مباحثات و مناقشات سیاسی در سطح جهان و منطقه ، بدون شک تاثیر مستقیم بر آیند ه ی اقتصادی و سیاسی منطقه وجهان وارد خواهد کرد.
بعد از عبورپر تنش بحران هسته ای جمهوری اسلامی ، از کانالها ومراحل مختلف بین المللی با غرب فی المثل مذکرات 3 کشور بزرگ اروپایی با تیم مذاکره کننده ی رژیم، گزارش سازمان انرژی اتمی مبنی بر ناشفاف بودن برنامه های هسته ای رژیم ، نهایتاً مبدل به تلاش زرب اجل آمریکا به منظور کشانیدن پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، شد.
بعد از زنجیره ای از مذاکرات وکشمکش های فراوان هردوطرف ،این مسئله منجر به تصویب 2 قطعنامه در شورای امنیت برعلیه ایران شد. قطعنامه ی 1737 که در دیماه سال گذشته به اتفاق آرا به تصویب رسید رسماً از رژیم اسلامی در خواست کرده ، تعلیق غنی سازی اورانیوم را بر اساس کل قطعنامه بپذیرد. در غیر اینصورت پروندی هسته ای ایران به مرحله ی دیگری می رود و دامنه ی تحریم های شورای امنیت گسترده تر می شود.
در واقع تصویب قطعنامه 1737 که از رژیم تعلیق را به عنوان خواست پایه ی برشمورد، نه تنها قطعنامه شورای امنیت رژیم را وادار به درخواست شورای امنیت نکرد ، بلکه سیاستمداران وتئورسین های رژیم را بیشتر از گذشته مصم تر واستوارترکرد ، تا مسیری که رژیم برای پیمودن سلاح کشتار جمعی می رود ادامه یابد . درابعاد داخلی دست ارتجاع را از قلع وقمع مخالفان سیاسی بیشتر باز کرد.

تا سرانجام در ماه دسامبر ،2007 قطعنامه دوم تحریم های شورای امنیت ، با اکثریت رای علیه ایران به تصویب رسید.قطعنامه 1747 ، مهلت 2 ماه را برای دولت ایران تعین می کند ، تا به قطعنامه 1737 که در دی ماه سال گذشته به تصویب رسید عمل کند. در غیر اینصورت یعنی اگر ایران تعلیق را نپذیرد،شورای امنیت دست به اجراء مواردی که در قطعنامه است می زند. قطعنامه تمامی کشورهای جهان را ملزم به اجرائی قطعنامه 1747 کرده است.
در صورت سرپیچی حکومت تهران از خواست قطعنامه 1747 ،تحریم های زیر به اجراء در می آیند.
1- جلوگیر ی از صدور تسلیحات و قطعات نظامی به ایران
2-ایجاد محدودیت های سفر برای مقامات ودست اندرکاران فن آوری هسته ای به ایران.
3- دارایی های برخی موسسات و افراد مرتبط با برنامه های هسته ای ایران در خارج از این کشور مسدود می شود.
تصویب دو قطعنامه تحریم از سوی شورای امنیت علیه ایران ،از بعد دیگر قضیه بی اعتنای رژیم به خواست جامعه جهانی ودنبال کردن سیاستهای ماجراجویانه ی هسته ای، جامعه ایران را به لبه پرتگاه می کشاند.اتخاد چنین رویکرد دگ منشانه ی غرب ورژیم قرون وسطایی به مردم ایران،به روشنی نوری سریع بر واقعیات که هر دو نیرو از آن بهره می اندازد.
اگر سیر رویدادها و تحولات در ما ه های اخیر میان این دو نیرو را به دقت مورد برسی قرار دهیم. به روشنی خواهیم دید که آمریکا وجمهوری اسلامی ،از هر ابزار وحیله ای برای رسیدن به مقاصد جنا یتکارنه ی   خود بهره می جویند.
در حالی که چیزی به مهلت 60 روزه ی شورای امنیت باقی نمانده ، هیچ گونه شواهد وعلائم که حاکی از کوتاه آمدن رهبران جمهوری اسلامی از سیاست های ماجرا جویانه ی هسته ای خو د باشد به چشم نمی خورد.
سیاستی که دو جناح درارکان قدرت ر‍ژیم ، به حل بحران هسته ای اتخاذ می نمایند.می توان نوعی از دودستگی و بروز شکاف در میان لایه های هرم حاکمیت به بحران جنجال برانگیز هسته ای جمهوری اسلامی را مشاهده کرد. جناح تندرو احمد ی نژاد قدرت را در درون حاکمیت قبضه کرده است. حضور گسترده دوری دیگر از تندرو های حکومتی در ارکان ارتجاع حاکم ، بعد از شکست اصلاح طلبان دولتی، زمینه ای مساعد فراهم اورد تا بار دیگرشاهد ظهور چهره های متفور جلا دان رژیم   آخوندی همچون احمد ی نژاد در هرم قدرت باشیم . با روی کار امدن دولت احمدی نژاد موجب گردید حاصل تلاش و کوشش 8 سال دولت اصلاح طلبان که در سدد نشان دادن چهرهای دیگر ی به نظام در برابر دولت ها ی غرب ، به منظورروابط های سیاسی ودیپلوماسی با آمریکا ودولت های اروپای که بیش از دو دهه پایه های پل مناسباتی میان غرب ورژیم اسلامی روبه افول می رفت ، بر آب کردن . سیاستها وسخنان تندروی های حکومتی همچون خامنه ا ی ، مصباح یزدی و احمدی نژاد که در قبال غرب در پیش گرفته اند .همواره جناح میانه رو رژیم، لجاجت های دولت احمد ی نژاد در زیر انتقاد شدیدی همچون رفسنجانی ومحمد خاتمی قرار گرفته است . عملکرد و سیاستهای تندرو های دولت تازه احمد ی نژاد در چند سال اخیردر قبال غرب میان اصلاح طلبان دولتی موجب نگرانی های نسبت به آینده ی نظام شده، است .
دولت خودکامه و استبدادی همچون جمهوری اسلامی که ساختار وبنیاد آن اقلیت ملاء چهار چوب خطوط آن را ترسیم می کنند ، این اقلیت محدود از هسته ای حاکمیت حرف اول وآخر رژیم را می زنند. با توجه به وضعیت و جایگاه که جناح میانه رو در سیاست های داخلی وخارجی دارند. از توانای تغییر ریل درسیاستهای رژیم که در مقابل سیاستها ی خارجی نظام اتخاذ می کنند، برخوردار نیستند.

نکته که حائز اهمیت بیشتری برای نیروها و جریاناتی که خواست اصلی آنها سرنگونی وبراندازی نظام جمهوری اسلامی در شرایط فعلی است . گرچه در میان هسته قدرت رژیم اسلا می ، دو نوع رویکرد ودونوع دیدگاه متمایزی به بحران هسته ای مشاهد ه می شود. نیرو های سرنگونی طلب باید آگاه باشند ، از هر گونه مواضع و سخنی که دو جناح رژیم را از همدیگر جد ا می کند، پرهیز نمایند. در غیر اینصورت بروز چنین رویکرد مخربی در میان توده های رنج دیده ایران ، سناریوها واشتبا ها ت تلخ تاریخی که توده های محروم ایران به اندازه کافی مزه چنین تجربه های تلخی را چشید ه اند ، را زنده می کند .
آنچه هسته ای اختلاف دو جناح میانه رو وتندرو رژیم را درقبال ماجراجوی های هسته ای تشکیل می دهد،اختلاف بر سر شیوهای رسیدن به مسیر ی که رژیم را به سلاح کشتار جمعی می رساند است.
نکته ی مهم باید دقت کنیم، این است که اختلاف بنیادی واساسی مخالفت دست یافتن رژیم به سلاح اتمی در میان دو جناح اصلی نیست بلکه اختلاف برسر آن است که کدام مسیر می تواند، رژیم را با کمترین هزینه به این هدف اصلی وحیاتی رژیم برساند .
تقریباً باید وانمود کرد،وجود شکاف کنونی در مجلس سنای آمریکا میان دو جناح رژیم مشابه هم هستند. اختلاف که در میان دو حزب رقیب در سنا وجود دارد،کدام سیاستی و ابزاری می تواند، تا دولت آمریکا را به استراتژی دراز مدت در منطقه وجهان نزدیک کند، وجود دارد.
رویدادها و اتفاقات که در ماه های اخیر بحران کنونی را به را های باریکی تری کشاند ،عبارت از حمله ی نیروهایی آمریکا، به سفارت جمهوری اسلامی در شهر اربیل ، که موجب دستگیری 5 تن از کارکنان سفارت رژیم شد.مانورهای مختلف ارتش آمریکا در نزدیک مرز ایران و در عین حال بزرگترین مانور آمریکا در دریای خلیج فارس در فروردین 86، که بزرگترین مانور ارتش آمریکا بعد از حمله آمریکا ومتحدانش به عراق به شمار امد.
تحولاتی که تاثیر مستقیم در تیر ه تر شدن بحران داشتند ، عبارت از دستگیری 15 تفنکدار وملوان بریتانیای در آب های منطقه ، همزما ن با تصویب قطعنامه دوم شورای امنیت علیه ایران ، اظهارات تهدید آمیز تونی بلر در صورت آزاد نکردن، تفنکداران بریتانیای بحران کنونی میان دولت لندن وتهران وارد مراحلی پیچیده می گردد.بعد از کشمکش های 13 روزه حکومت های تهران ولندن بر سر دستگیری ملوانان بریتانیای ، ناگهان در یک خبر غیر منتظره احمد ی نژاد دستور آزادی ملوانان بریتانیای را اعلام کرد.
سوالها وابهاماتی، مبنی براینکه اهداف اصلی دولت ایران از دستگیری این ملوانان وتفنکداران بریتانیا چه بوده وآیا در این وسط معاوضه میان دو طر ف صورت گرفته است، یا نه؟ جای شک وتردیدی میان ناظران سیاسی وتحلیل گران جهان ومنطقه مبدل شده است. اگر چه مقامات دولتی بریتانیا بار ها چنین گمانه زنیهای را رد کرده اند.
{2} "خبر گزاری بی، بی، سی: در تاریخ 27 مارس 2007 برابر با 7 فروردین 86 ،به نقل از ارتش آمریکا اعلام کرد. ارتش آمریکا در حال برپایی عظیم ترین مانور های نظامی در خلیج فارس از زمان اشغال عراق در سال 2003 است .در همین گزارش مصاحبه ی با عده ای از فرماندهان بلند پایه ی آمریکا صورت گرفته است، که من به 2 نفر از مقامات ارشد ارتش آمریکا اشاره می کنم.
کوین آندال" ، یک مقام نیرو دریای آمریکا گفت ، این مانور در واکنش به بازداشت15 ملوان بریتانیای توسط ایران نیست .
در ادامه این گزارش آمده است،رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا بی پرده اظهار داشت، حضور ناوهای هواپیمابر آمریکا در آب های خلیج فارس پیامی برای دولت ایران دانسته بود.
ناوهواپیمابر" جان استینس" از 19 فوریه در آب های خلیج فارس داشته و6500 سرباز در خود جای دارد. این ناو هواپیمابر 7 فروردین با اسکورت یک ناو نظامی دیگر وارد خلیج فارس شد." {2}
حضور گسترده ی ارتش آمریکا در منطقه واز سوی دیگر تصویب دو قطعنامه شورای امنیت وبالا گرفتن دامنه ی تنش های میان ایران وغرب بر سر فعالیت های هسته ای رژیم،با خود شک وهوس های در میان مردم منطقه وجهان بوجود اورده است.
" یک مقام اطلاعاتی روسیه ،{3} به خبر گزاری نووستی اطلاع داد. بنابراطلاعاتی که سازمان جاسوسی روسیه در اختیار دارد، ارتش آمریکا که در حال حاضر در خلیج فارس مستقر هستند،عملاً مرحله آماده سازی برای بمباران موشکی خاک ایران رابه اتمام رسانده اند .در همین حال این مقام اطلاعاتی روسیه گفت ،فرماندهی آمریکا در نیمه اول آپریل آماده حمله خواهد بود ، اما دستور آغاز جنگ را باید مقامات سیاسی آمریکا اتخاذ کنند.{3}
فضای که حاکی از وخامت اوضاع کنونی است واز سوی دیگر تهدیدات جنگ طلبانه وسلطه گرانه سخنگویان رسمی آمریکا وجمهوری اسلامی، احتمال خطر شروع جنگی دیگری در منطقه را شدت بخشیده است.در حالی که خون مردم مسیبت دیده ی عراق وافغانستان بند نیامده است ، سیاستهای جنون آمیزانه کاخ سفید ، در حال دست وپنجه نرم کردن برای جنگی دیگر با ایران است. دولت جورج بوش جنگ دیگری را در منطقه نعمت الهی می داند.از همین رو در حال تدارک و آماده سازی یک فاجعه دیگری در منطقه هستند.عواملی که تا امروزه از احتمال خطربروز جنگ دیگر ی در منطقه را مختل ساخته، گرفتار شدن دولت جورج بوش در گرداب جنگهای داخلی عراق و اختلاف میان سکان داران دولت آمریکا بر سر نوع فاجعه انسانی دیگری در منطقه خاورمیانه، مانع احتمالی جنگ آمریکا وایران بوده است . بالا گرفتن جنگ لفظی واختلافات موجود میان دو حزب پرقدرت مجلس سنا بر سر بحران عراق ومنطقه به شکاف های دو حزب رقیب افزوده. هدفی اساسی ونقطه مشترک میان این دو حزب با نفوذ مجلس سنا عبارت از امپراتوری آمریکا بر کل جهان و به زیر سلطه کشیدن جهان در زیر چتر سیاستهای امپریالیسم آمریکا است . این دو عاملی که به آن اشاره کردم ، بنیادی و اساس سیاستهای هر دو حزب را پایه ریزی می کند . بعد از اشغال عراق توسط آمریکا ومتحدانش، رقابت های شدید انتخاباتی میان دو حزب مجلس سنا آمریکا افزایش یافت. دمکراتها بعد از اشغال عراق ،جمهوری خواهان را متهم به چالش کشیدن سیاستهای دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه   متهم می کنند، بارها دولت جورج بوش را مورد انتقادهای شدید قراردادند. یکی از این موفقیت ها ی دمکراتها که در این 4 سال به ماشین عظیم تبلیغاتی علیه سیاستهای بین المللی دولت جورج بوش در میانه مردم آمریکا به راه انداختند تا حدودی توانست راه را برای سعود دمکراتها در ارگانهای کلیدی و قانون گذاری دولت آمریکا هموار کند. یکی از این پیروزی های دمکرات ها در مجلس سنا می توان، به عنوان شکست جمهوری خواهان در مجلس سنا آمریکا   به آن اشاره کرد. به چالش کشیدن سیاستهای جمهوری خواهان در عراق تا اندازه ای امتیاز را به دمکراتها داد و اکثریت کرسی های مجلس سنا به انها اختصاص یافت.در حالی که بیش از 4 سال از سناریوی درد ناک عراق توسط دولت امریکا ومتحدانش می گذرد، در این دوران هیچ علائم وشواهدی واقعی که حاکی از روبه بهبود اوضاع کنونی عراق باشد، به چشم نمی خورد. ادعا های دولت آمریکا ودولت های دست نشانده اش در مهار کردن اوضاع متشنج وآشفته سیاسی واقتصادی در عراق وافغانستان، به شکست انجامید . از این رو دولت آمریکا درمیان مردم منطقه و جهان با کابوس درد ناکی برای مقامات سیاسی آمریکا که سودای امپراتور شدن در سطح جهان در قرن بیستم ویکم را در سر می پرورانند به همرا آورد. یکی از این عوامل واقعی که به سهم خود در به چالش کشیدن سیاست های نئو لیبرالیسم دولت آمریکا نقش مهم و ارزشمندی ایفا کرد ،سر بر آوردن مو ج وسیعی از این جنبش های ضد جنگ در سطح جهان، وزبانه کشیدن اتش جنبش های ضد جنگ به شهرهای پر جمعیت آمریکا از جمله واشینگتون ونیویورک ..... ، به میدان امدن جبهه سوم درمیدان مبارزات اجتماعی در سطح جهان وانمود کرد جبهه سوم خود را از هر دو نیرو یعنی تروریسم و امپریالیسم که هر دو روی یک سکه را تشکیل می دهند ، جدا است.
در عرصه های مبارزاتی مختلف جهان، سیاستها واهداف متجاوزانه ی دولت آمریکا در سطح بین المللی دچار چالش های علاج ناپذیر شده است. به اعتقاد برخی از کارشناسان وناظران سیاسی جهان و منطقه به اجراء گذاشتن استراتژی جدید بوش به منظور فروکش کردن اوضاع آشفته ی منطقه به در بسته می خورد . اعلام استراتژی جدید بوش ، به گفته مقامات سیاسی دولت بوش، آخرین تلاش های برای نجات ارتش آمریکا در باتلاق جنگ های داخلی عراق به شمار می آید .با وجود سپری شدن چندین ماه از اعلام استراتژی جدید بوش ، هیچ علائمی نشان از فروکش کردن جنگ های فرقه ای ومذهبی در عراق دیده نمی شود.حتی ترس از دامنه ی آتش جنگ های مذهبی وفرقه ای چنان ابعاد وحشتناکی به خود گرفته است که کل کشورهای منطقه ی خاورمیانه را به مخاطره انداخته است .اوجگیری بحران عراق وافغانستان و صرف نمودن هزینه های هنگفت دولت آمریکا در عراق وافغانستان ، خلل بزرگی را به وجود آورده است ، تا حزب رقیب دولت بوش بتواند. در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری سال 2008، شانس جمهوری خواهان را در ارگانهای کلیدی کاهش دهد. یکی از تلا ش های موثر حزب دمکرات مجلس سنا که به سهم خود دولت جورج بوش را به چالش کشد و بزرگترین ضربه حزب دمکرات به ریشه دولت جورج بوش باشد.عبارت از گزارش مفصل" بیکر همیلتون" از وضعیت ارتش آمریکا در منطقه و در همین حال مخارج های هنگفتی دولت آمریکا در عراق و افغانستان است . گزارش بیکر همیلتون حتی تا حدودی توانسته نفوذ خود را در میان سناتورهای جمهوری خواهان بیشتر کند. من گوشه ا ی از این گزارش مفصل" بیکر همیلتون" در چند سطوح زیر به آن اشاره می کنم.

"در بخشی از این گزارش آمده است1،600،000 نفر در داخل عراق آواره شده اند.1،800،000 نفر نیز از عراق گریخته اند.
هر ماه 100 سرباز آمریکایی کشته وزخمی می شوند.
آمریکا هر هفته 2 میلیارد دلار هزینه می کند.
فساد مالی برابر 5 تا 7 میلیارد دلار در سال است .
عراق روزانه 2یا 3میلیون بشکه نفت تولید ویک میلیون و500 بشکه صادر می کند، که کمتر از میزان تولید در زمان پیش از جنگ بوده است.
نمایندگان برگزیده عراقی از وزارتخانه ها به عنوان غنیمت سیاسی یاد می کنند . در همین حال در این گزارش اشاره کرده است ، توان ارتش آمریکا نیز محدود شده وافزایش اعزام نیروهای به عراق، مانع تامین منابع لازم در افغانستان یا بحران های سراسر جهان خواهد بود ".
دولت جورج بوش بدون آنکه خمی به ابرو بیارد ، تدابیر امنیتی شدیدی واعزام سربازان بیشتری در منطقه را شدت بخشیده است و در حال آماده سازی حمله به ایران است . افزایش حضور چشمگیر نیروهای آمریکای در منطقه واعزام ناوهای هواپیمابر آمریکا در آب های خلیج ، در همین حال بزرگترین مانور دریای ارتش آمریکا در فروردین ماه 86   که بعد از ساقط شدن رژیم صدام حسین بی سابقه بوده است . از همه حائز اهمیت تر و می تواند ، شیپور جنگ دیگری در منطقه راه به صدا در آورد. سخنان جنجال برانگیز" جان بولتن" ، نمایند ی سابق آمریکا در سازمان ملل، که در مصاحبه با خبرنگاران گفت: مناسبترین راه برای حل بحران هسته ای رژیم " تغیر رژیم فعلی" ، ایران است.دستگیریی 15 تفنکدار وملوان بریتانیا در آب های منطقه، بحران 13 روزه را در میان دولت های ایران وانگلیس به وجود آورد . این بحران تازه میان دولت ایران وبریتانیا میرفت به راه های باریک تری کشیده شود.بعد ازطی نمودن یک رشته از تماس ها ودیدارهای پشت پرده میان نمایندگان دو دولت،نهایتاً احمد ی نژاد در یک سخنرانی خود، خبر آزادی تفنکداران انگلیسی را اعلام کرد .
مقامات سیاسی دولت آمریکا مکراً براین نکته تاکید ورزیده اند که دولت آمریکا به دنبال رویاروی نظامی با دولت ایران نیست ، در صورت لزوم همه گزینه ها را منتفی نمی داند. دولت آمریکا تاکید کرده ،در صورت ادامه غنی سازی اورانیوم از سوی دولت ایران ، همه گزینه ها سر میز هستند.این گزینه ها که مقامات سیاسی آمریکا در صورت پافشاری ایران برسر سیاست های ماجراجویانه ی هسته ای، آنها را منتفی نمی دانند.رویاروی نظامی به عنوان یکی از اهرم های فشار دولت آمریکا در مقابل جاه طلبهای هسته ای رژیم به حساب می ایند . آیا دست بردن به این ابزارخشن و ضد انسانی از سوی ارتش آمریکا ، در چه زمانی صورت می گیرد، جواب سوال کمکان نا روشن است.
سوال اساسی در شرایط کنونی که ذهن ناظران وتحلیگران سیاسی و گاهاً مردم عامه را به خود مشغول کرده است ؟ در شرایط فعلی که ارتش آمریکا در باتلاق جنگ های داخلی عراق وافغانستان فرو رفته است ، می رود یکی دیگر از تلخ ترین شکست خود را در سطح جهان تجربه کند. فشارها وانتقادات پیاپه ی دمکرات ها سنا به دولت جورج بوش به دلیل کشاندن ارتش آمریکا در باتلا ق سیاسی عراق و افغانستان و تلاش های شبانه روزی دمکرات ها برای تصویب یک جدول زمانبندی برای خروج نظامیان آمریکا در عراق . از بعد اجتماعی هم شاهد روبه گسترش اعتراضات وتجمع های مسالمت آمیز در گوشه وکنار جهان و بروز دامنه ی این جنبش های ضد جنگ در شهر های بزرگ آمریکا برای پایان بخشیدن به سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش در جهان ، آیا با این وضعیت که دولت آمریکا هر روزه مشروعیت سیاسی ا ش درسطح جهان زیر سوال می رود . آمریکا قادر به تدارک سناریوی دیگری مشابه عراق وافغانستان در شرایط کنونی در منطقه دارد ،یا نه؟
برخی کارشناسان سیاسی بر این باورند ، توانایی ارتش آمریکا با این وضعیت که در منطقه دارد برای جنگ با دولت ایران که در همه زمینه ها با عراق وافغانستان متفاوت است ، غیر ممکن است. “فرانسیس فوگویاما” یکی از بزرگ ترین و سرشناس ترین چهر های تئوری" پایان تاریخ " در قرن بیستم واکنون یکی از شخصیت های نئولیبرالیزم در غرب است . {4 } در یک مقاله ی کوتاه تحت عنوان " نومحافظه کاران آمریکا درسی از فاجعه عراق نگرفته اند " فوگویاما" دربخشی از این مقاله نظرات خود را چنین باز گو می کند" برخلاف القاعده، ایران نه یک شبکه بلکه یک کشور است که (برخلاف عراق) تاریخی پرقدمت دارد و به خاطر افزایش قیمت نفت مملو از امکانات گوناگون است؛ حکومتی اسلامی و افراطی بر این کشور حکومت می کند که - به ویژه پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد - خط مشی ناشکیبا و تهاجمی در پیش گرفته است".{4}   
"فو گویاما" در این نوشته به روشنی نشان می دهد، که چرا توانای آمریکا از ایجاد سناریوی دیگر در منطقه در شرایط فعلی دور از انتظار است. یکی ازمهمترین استد لال های که این اشخاص به آن استناد می کنند ، دو دستگی در میان قانونگذاران دولت آمریکا وگرفتار شدن دولت آمریکا در جنگ های داخلی عراق می تواند.توانای ارتش امریکا برای به راه انداختن جنگ دیگری در منطقه را کاهش دهد. این افراد بر این باورند ، تهدیدات مکرر وافزایش جنگ روانی دولت جورج بوش، علیه دولت ایران که به راه انداخته است ومانورهای سیستماتیک ارتش آمریکا در خلیج فارس ودر نوار مرزی ایران ، به منظور به راه انداختند جنگ روانی علیه دولت ایران که در تاریخ این قدرتهای بزرگ اقتصادی جنگ روانی به عنوان ابزاری کارا از آن استفاده کرده اند ، قلمداد می کنند.این کابوس وحشتناک جنگ که دولت جورج بوش علیه ایران به راه انداخته است ، این پیام سیاسی را به رژیم های ایران وسوریه گوشزد می کند. تا این دولت ها حمایت وپشتیبانی مالی وتسلیحاتی خود از گروه های تندرو شیعی در عراق ومنطقه   را قطع کنند.

برخی دیگر از ناظران سیاسی بر این عقیده اند ، علی رغم روبه افزایش رفتن جنگ های فرقه ای ومذهبی در عراق وافغانستان وسردرگمی که این اوضاع برای دولت واشینگتون به بار آورده است . نمی تواند استدلال واقعی بشمار بیاید و دولت آمریکا را از هدف اصلی خود که تغییر رژیم فعلی ایران است باز دارد . از همین رو علائم و شواهدی که می تواند پیام جنگ را به همراه آوردبحرانی شدن تنش های میان دولت های غربی و رژیم اسلامی بر سر بلندپروازی های هسته ای و دخالت های عریان رژیم اسلامی در عراق و افغانستان ، این دو مهمترین سند را به دولت جورج بوش خواهد داد، تا زمینه ساز جنگ با ایران باشد.همان طور که مقامات آمریکا وبریتانیا از آغاز جنگ عراق وافغانستان ، جمهوری اسلامی را بزرگترین مانع برسر راه استراتژی غرب در منطقه قلمداد کردند.
افزایش تلاش های دولت آمریکا در زمینه های دیپلوماسی درمیان دولت های میانه رو عرب ، به منظور منزوی کردن دولت ایران در منطقه، از جمله دیدارها ونشست های جورج بوش ورایس با پادشاه عربستان ملک فیسل برای تشکیل یک جبهه واحد در میان سران وحکومت های میانه رو عرب، بر علیه خطر هلال شیعه در منطقه است.

گرفتار شدن ارتش آمریکا در جنگ های داخلی عراق و خطر از سرایت آن به تمام کشورهای منطقه، این اوضاع احوال کنونی پیامدهایی ناگوار اجتماعی ، از جمله تخریب ومنهدم شدن زیر ساخت های اقتصادی وتیر شدن آیندی سیاسی منطقه در بر دارد. این شرایط متشنج فضایی را برای دولت ایران مساعدء کرده است .تا رژیم اسلامی این بحران عراق را به عنوان یک غنیمت سیاسی از آن یاد کند.
ابزار سیاسی که رژیم در جهت منافع ومصالح خود در منطقه در وضعیت کنونی نهایت استفاده را می کند.گسترش وبه دراز کشیدن بحران منطقه در شرایط فعلی، رژیم را تبدیل به وزنی سنگینی در ستیزه اعراب واسرائیل کرده. یکی از خصلت های بارز رژیم های خود کامه وتک حزبی از میان بحرانهای مختلف جهان ، عبارت از این " تفرقه بینداز وحکومت کن" یکی از اساسی ترین وکارا ترین ابزارهای سیاسی رژیم اسلامی در قبال سیاستهای منطقه ا ی وجهانی که سودی بیشتری را به رژیم رسانده است. جمهوری اسلامی در شرایط فعلی می تواند ، دو اهرم فشار سیاسی واقتصادی برای بیشتر به چالش کشیدن استراتژی آمریکا و متحدان منطقه ا ی وجهانی اش که می تواند به کار ببرد .نخست تقویت مالی وتسلیحاتی گروهای تندرو شیعه در عراق که سرستیز با ارتش آمریکا در عراق دارند، از جمله مقتدا صدر روحانی تندرو شیعی در عراق که از نفوذ زیادی در میان شیعیان عراق برخورداراست ویکی از مهره های دست نشاندی حکومت ایران بشمار می رود.برای پیچیده تر کردن بحران عراق ، از سوی دیگر اسرائیل که یکی از رژیم های که به عنوان مهمترین پایگاه آمریکا در منطقه از آن یاد می کنند و دشمنی دیرینه با رژیم اسلامی دارد . حزب الله لبنان و سایر گرو های تندرو فلسطینی از جمله حماس که همپیمانان متحد با دولت ایران هستند ، برای دامن زدن به ناارامیها وخشونت هایی میان دولت اسرائیل وفلسطینان دست یاری را به سوی آنها دراز کند.

از همه حائز اهمیت تر برای رژیم، که به عنوان اهرم فشاری علیه آمریکا ومتحدانش می تواند به کار ببرد. کشور ایران در موقعیت حساس ومهم ژئوپولیتکی منطقه قرار گرفته است .بخش عظیمی از سوخت جهان در تنگه هرمز به سایر نقاط جهان صادر می شود . راه عبور به کشتی های غول پیکر نفت کش مسدود کند، رژیم با این موقعیتی جغرافیایی که در آن قرار گرفته است ، می تواند.به بحران سوخت درجهان دامن بزند.
یکی از انگیز های مرکزی رژیم در هر مقطع از حیات سیاسی که خود از آن نهایتاً بهره برداری سیاسی را به جیب زده است . بحران تراشی و تولید بحرانهای مختلف در سطح منطقه وبه درجاتی در سطح جهان بوده است ، یکی از این بحران تراشی های رژیم که می توان به آن اشاره کرد ، برافروختن آتش جنگ میان مردم فلسطین ویهود یان از تفکر تفرقه انگیزی رژیم ، که تا حدودی موفق شده است سرپوشی بر واقعیات داخلی بگذارد .و یا یکی دیگر از این بحران تراشی های رژیم در سطوح داخلی می توان به آن اشاره کرد. تبدیل کردن جاه طلبهای هسته ای خود به خواست مردم ایران . از این رو دخالت های عریان وتفرقه انگیزانه همیشگی رژیم اسلامی ،در طول حیات سیاسی خود توانسته از آب گل آلود ماهی بگیرد .
زوال و فروپاشی حکومت های استبدادی وخود کامه یکی پس از دیگری در قرن بیستم ویکم در سطح جهان ، از مهمترین روند دمکراسی اسیون و وجود پتانسیل انقلابی قشرها وطبقات محروم که در طول تاریخ توسط حکومت های زورگو سلاخی شده اند ، است . این روند انقلابی در جامعه های که استبداد حاکم سالهاست بر کل هستی جامعه سایه افکنید وضعیتی امیدوار کننده برای افق مردم تحت ستم را با خود در جامعه حمل می کند .
رژیم اسلامی که یکی از بی رحمانه ترین حکومت های در عصر حاضر است ، نا همخوانی این رژیم با سروشت و واقعیات عینی جامعه ایران که موجب شده پایه ی آن در اجتماع روبه فرو ریزی است ، تبدیل به زخم بزرگی در میان بتن ذاتی این نظام شده است. اوجگیری مبارزات اصیل طبقات گوناگون اجتماعی در سال های گذشته بر علیه ارتجاع حاکم ، سیاستمداران وتئوریسین های رژیم قرون وسطایی را از خواب زمستانی بیدار کرده . صدای زنگ خطر که دربعد اجتماعی متوجه ارتجاع حاکم می شود . هر لحظه جامعه را با انفجار انبار پراز باروت کرده است. سردمداران این رژیم قرون وسطایی تنها خونثی کردن این انبار باروت را در رسیدن به سلاح های کشتار جمعی می بینند .از همین رو رژیم اسلامی به هر قیمتی که شده است،می خواهدبه بمب هسته ای دست یابد.
تبدیل شدن خاورمیانه به میدان رقابت زور آزمایی قدرت های مستبد بزرگ سرمایه داری در طول تاریخ ، درد ورنج مردم مسیبت دیده این منطقه را به دوچندان کرده است . از یک سو سرکوب های بی رحمانه ی حکومت های خود کامه وکهنه پرست منطقه و محلی و از سوی دیگر چشم طمع زور گویان سرمایه داری جهانی به منابع وسرمایه های زیر زمینی به این محل فاجعه خیز . صرف کردن مخارج های هنگفتی برای راه اندازی زراتخانه های هسته ای دولت های زورگو منطقه وجهان وبازتاب پی در پی خبر های که حاکی از آزمایش موشکهای بالستیک وسلاح های مدرن به گوش می رسد، نگرانی های مردم فقیر وگرسنه منطقه را افزایش داده است .چند روز قبل رسانهای دولتی پاکستان ، خبر از آزمایش موشکی که قادر به حمل کلاهک هسته ای درا است خبر دادند.
بلند پروازیهای هسته ای ر‍ژیم اسلامی ، چنان وحشتی را در میان مردم منطقه به وجود آورده ، که احتمال پیش بینی جنگ هسته ای در سطح جهان افزایش داده است .
در حالی که تیغ سلاخی رژیم سیاه آخوندی هر روزه در حال قلع وقمع کردن جنبش های گوناگون اجتماعی است . رژیمی که بیش از 2 دهه حاکمیت سیاه خود جامعه ایران را به اعماق فقر وگرسنگی کشانیده است و تحمل هیچ صدای آزادی خواهان را ندارد .بنابرین آشکار و واضح است ،که میان حاکمیت ومردم از پایین مبارزه آشتی ناپذیری در جنب وجوش است .در میان مردم و حاکمیت ستیزدرمیگیرد. یکی نیروی که میسر عدالت اجتماعی را پیشه ی کرده ودیگر که حاکمیت است، منافع و مصالح عده ای از گرگ ها وخون آشام ها جامعه را پیشه ی خود می کنند .از همین رو دست یافتن رژیم اسلامی ، به سلاح کشتار جمعی فقط فقط عمر سلاخ گران وقصابان توده های مسیبت دیده ایران ومنطقه را بیشتر می کنند . مردم ایران با تجربه مبارزات امید بخش اجتماعی خوددر طول دوران وحشت واستبداد نشان دادند ، راه این رژیم با مردم دو راه جدا است .
به نظر نگارنده : عملی ترین ومناسبترین راه حل وراه هکار مردم ایران، در شرایط فعلی انسجام وبسیج اقشار وطبقات اجتماعی ایران ، علیه رژیم اسلامی و هر گونه حمله نظامی توسط امپریالیسم آمریکا است و در عین حال افشاگری و ماهیت واقعی هر دو نیرو یعنی آمریکا وجمهوری اسلامی از این بحران کنونی؟
مقاله ی کوتاه را با چند جمله مهم از" اریک هابسبام" یکی از مارکسیست های صاحب نام این عصر به پایان می برم.

اریک هابسبام:{5}
شواهدی که حاکی از بهتر شدن جهان در قرن بیست ویکم
خواهد بود بی اهمیت نیستند. اگر جهان خود را به دست خویش
نابود نسازد { مثلاً با جنگ هسته ای }، این احتمال کاملاً قوی
خواهد بود. {5}                                                               


Aram_kmangar@yahoo.com

منابع:
{1} "برتولت برشت "مشهور ترین نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی سوسیالیست و کمونیست در قرن بیستم بود.

{2} برگرفته از: سایت فارسی بی بی سی:، سه شنبه 27 مارس 2007 - 07 فروردین 1386
قدرت نمایی نظامی آمریکا در خلیج فارس www.bbc.co.uk

{3}برای اطاع بیشتر در این مورد، رجوع کنید به اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com

{4} برای اطلاع بیشتر رجوع کنید ، به مقاله ی فرانسیس فوکویاما نویسنده آمریکایی تحت عنوان" نومحافظه کاران آمریکا درسی از فاجعه عراق نگرفته اند"
برگرفته از سایت:بی بی سی:
www.bbc.co.uk

{5}رجوع کنید به کتاب مشهور" اریک هابسبام" ، به نام" عصر نهایت ها"، ترجمه ازحسن مرتضوی، فصل نوزدهم، صفحه 73

2007 /4 /16


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست