سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ایستادن در صف‌های طولانی به منظور ایستاده‌گی طولانی
(پیش‌نهادی براندازانه در جهت اصلاح و حتا حفظ نظام و ایران)


اکبر کرمی


• باید همه‌ی منادیان براندازی، تغییر، اصلاح و حتا هواداران دانای نظام با سازمان‌دهی هرچه بیش‌تر به پای صندوق‌ها بروند و در همان محل‌های رای‌گیری و با شجاعت مدنی از برگزاری انتخابات فرمایشی جلوگیری کنند. چنین رفتاری هم قانونی و اصلاح‌طلبانه است و هم می‌تواند به براندازی بخشی از حکومت سرکوب و سرب بینجامد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۴ بهمن ۱٣۹۷ -  ۲۴ ژانويه ۲۰۱۹


ایران آرام آرام به انتخابات دیگری نزدیک می‌شود. سایه‌ی جنگی ویران‌گر بر سر ایران و منطقه سنگینی می‌کند. رهبر جمهوری اسلامی و بازوهای اجرایی او در شورای نگهبان با مهندسی انتخابات مخالفان و منتقدان خود را زمین‌گیر کرده‌اند. انتخابات فرمایشی مردم، منادیان و هواداران تغییر و اصلاح و حتا بخشی از هواداران نظام را در پیش‌برد و اجرای خواست‌های خود ناامید و فرسوده ‌است. بخشی از مخالفان شوربختانه به دامن نیروهای خارجی غلطیده‌اند و در رویای عبور از وحشت جمهوری اسلامی به وسوسه‌ی بازگشت به گذشته تسلیم شده‌اند و تا بالا آوردن امکان استبدادی دیگر کوتاه آمده‌اند. صدای شکستن حکومت می‌آید! خطر فروپاشی ایران و آوار فاجعه‌ای دیگر بر منطقه جدی است!
در چنین شرایطی چه‌گونه می‌توان از خسارت‌ها بیش‌تر و هزینه‌های نالازم کاست؟ چه‌گونه می‌توان بیش از انتظار و ناامیدی که برآورنده‌ی‌ هیولایی دیگر خواهد بود، کاری کرد.
آیا امکانی برای پیاده کردن ماشین فرسوده‌ی انتخابات در ایران دیده می‌شود؟ و آیا خواست محدود انتخابات آزاد و غیرفرمایشی، ظرفیت آن را دارد که مقاومتی نامحدود و پیروزی‌آفرین بیافریند؟ آیا ایستاده‌گی در برابر انتخابات فرمایشی در ایران می‌تواند فرصتی و راهی برای هم‌کاری میان لایه‌هایی از براندازان، اصلاح‌طلبان و حتا هواداران دانای جمهوری اسلامی بگشاید و به نجات ایران بینجامد؟
در تاریخ جمهوری اسلامی و در هر انتخاباتی با تنگ‌تر شدن غربال‌های شورای نگهبان همواره لایه‌هایی از مردم بوده‌اند که خود را لاغرتر و خواست‌های خود را کوچک‌تر و کوچک‌تر کرده‌اند تا شاید از گزند حذف برهند، و نیز بخش‌هایی از مردم هم بوده‌اند که با ماندن در خانه‌ها و تحریم انتخابات از خیر هر انتخابی گذشته‌اند و امید و آرزوی برانداختن جمهوری اسلامی را یک‌جا پخته‌اند.
در این که شورای نگهبان و نظارت آن بر انتخابات در شکل و شمایل جاری و با ساختار حاکم در اساس قانونی نیست و نمی‌تواند با حاکمیت ملی هم‌آهنگ باشد، بسیار گفته و نوشته شده است. پرسش اساسی امروز آن است که چه‌گونه و با چه راه‌کاری می‌توان این ماشین فرسوده را که روی دیگر سرکوب و سانسور جاری است، پیاده کرد؟ و از تخریب بیش‌تر جلوگیری کرد؟ چه‌گونه می‌توان دوباره سبزه‌های پرواز را در تپه‌های خفته‌ی اندیشه کاشت؟ و فوج پنجره‌های در پرواز را به افق‌های دور برد؟ و به این مردم نالان، ترس‌خورده، ناامید و سرگران امید و حرکت بخشید؟ چه‌گونه می‌توان راهی به رهایی کشید که بتواند ایرانیان را در کنار هم و در برابر استبداد حاکم قرار دهد؟ چه‌گونه می‌توان با ایستاده‌گی به ایستاندن ستم و ستم‌گر امید بست؟
نافرمانی مدنی به طور عموم ایستاده‌گی در برابر قوانین ظالمانه و سرباززدن از اجرای آن‌ها است؛ پیش درآمد چنین پنداری حاکم و حکومتی کم‌و‌بیش قانونی است که در پی اجرای قوانینی است که به باور پاره‌ای از مردم ظالمانه می‌نماید. نافرمانی مدنی هرگاه به ایستادن در برابر حاکم ستم‌کر و ایستاندن او می‌رسد، دشوارتر و پرهزینه‌تر می‌شود.
نافرمانی مدنی در کشورهایی همانند ایران از آن جا که نهادها یا قانونی نیستند یا اگر قانونی‌اند در جای خود نیستند و نیز از آن جا که نهادهای حقوقی و مدنی مستقل و آزاد نمی‌چرخند با هزینه‌های گزافی هم‌راه هستند؛ و گسترش آن به همه‌ی گروه‌ها در بسیاری از موارد دشوار بوده و ناکام مانده است.   
با چنین برآوردی اگر هنوز امکانی برای اصلاح جمهوری اسلامی و فرصتی برای درمان این ساختار بیمار و نابه‌کار مانده باشد، آن را باید در اصلاح انتخابات و ایستاده‌گی در برابر انتخابات فرمایشی در ایران جست. انتخابات آزاد شاید بتواند راه ایران به آینده، توسعه، ترقی و مدنیت را هموار کند. پرسش اساسی آن جاست که چه‌گونه می‌توان در برابر این فرایند فرسایشی و فرمایشی ایستاد؟
انتخابات فرمایشی در ایران نه تنها ظالمانه و غیرقانونی است، که با سازوکارهای غیرقانونی و مجریانی غیرقانونی برگزار می شود. سرباززدن از هم‌کاری با فرایند ستم تا ایستاندن آن نه تنها قانونی که وظیقه‌ای ملی است. ایستادن در برابر انتخابات فرمایشی در ایران بسیار بیش از نافرمانی مدنی است و پی‌آمدهای راه‌بردی بسیاری خواهد داشت؛ و می‌تواند فرصت‌ها و امکانات بسیاری برای اصلاحات در پهنه‌های دیگر فراهم آورد.
با هر انتخاباتی مدعیان تغییر و اصلاح در جعبه‌هایی که آرام آرام و شاید ناخواسته ساخته شده است قرار می‌گیرند و با نام‌هایی همانند اصلاح‌طلب و برانداز به زورآزمایی در برابر هم می‌پردازند؛ مشارکت بی‌نتیجه یا کم‌نتیحه در انتخابات در یک‌طرف و تحریم بی‌نتیجه یا کم‌نتیجه در طرف دیگر.
اصلاح‌طلب‌ها با این ادعا که از راه‌های غیرقانونی به جایی نمی‌توان رسید، هرچند با مشارکت خود دشواری‌هایی برای انتخابات فرمایشی آفریده‌اند، اما در عمل رفتارها و شیوه‌های غیرقانونی نهاد رهبری را نهادینه کرده‌اند. براندازها در سوی دیگر با تحریم انتخابات و این ادعا که با انتخابات فرمایشی به جایی نمی‌توان رسید، هرچند اسیر بازی‌های فرسایشی نبوده‌اند، اما در عمل بخش‌هایی از ملت را به آسانی از سر راه استبداد و حاکم ستم‌گر برداشته‌اند و خیال مهندسان انتخابات را آسوده ساخته‌اند.
در چهارچوب نافرمانی مدنی بخشی از مشکل ایران امروز در همین شکاف لانه کرده است. گسلی که مردم را در برابر هم قرار داده است. براندازان با نامحدود کردن خواست‌های خود مقاومت در برابر حاکم را محدود و پرهزینه کرده‌اند؛ در حالی که اصلاح‌طلب‌ها آن قدر خواست‌های خود را محدود کرده‌اند که دیگر مقاومتی در میان نیست.
تاکید بر مدنیت و حرکت مدنی اهمیت بسیاری دارد؛ چه، برساختن دمکراسی بسیار بیش از برانداختن جمهوری اسلامی است. هر حرکت مدنی موثر باید محدود باشد تا ایستاده‌گی فراگیر و نامحدود بیافریند. با طراحی خواست‌های محدود و موثر و مقاومت نامحدود امکان پس‌نشستن حکومت و سازش با مخالفان و منتقدان هم بیش‌تر خواهد بود و راه برای برون‌شد از فاجعه فراهم‌تر می‌گردد.
وقت آن رسیده است که از این جعبه‌ی خودساخته و فلج‌کننده بیرون بیاییم و یک‌پارچه به پیاده کردن و از کارانداختن ماشین انتخابات فرمایشی بیاندیشیم. چه، آشکار است که یکی از شکاف‌های بنیادین میان اصلاح‌طلب‌ها و براندازها به تفسیر و روایت این جریان‌ها از انتخابات و شرایط حاکم بر آن باز می‌گردد. اگر بتوانیم در برابر انتخابات فرمایشی ایستاده‌گی کنیم و تا ایستاندن آن پیش رویم، این شکاف را هم برداشته‌ایم.
پیش‌نهاد من به همه‌ی گروه‌های سیاسی و مدنی بیرون آمدن از جعبه و ایستادن در صف‌های طولانی به منظور ایستاده‌گی طولانی در برابر انتخابات فرمایشی است؛ پیش‌نهادی براندازانه در جهت اصلاح و حتا حفظ نظام و ایران است. امید که فارغ از عصبیت‌های قومی، زبانی، دینی، مذهبی، و سیاسی به ایران و ایرانیان و عظمت آن‌ها بیاندیشیم.
در نبود یک نظارت مستقل و بی‌طرف بر انتخابات و در نبود یک نهاد رسیده‌گی کننده‌‌ی بی‌طرف و مستقل انتخابات همیشه دستوری و فرمایشی خواهد بود و از امکان و توان تغییر در جامعه بی‌بهره. چنین انتخاباتی هر نامی که داشته باشد و با دستور هر کسی انجام شود، هم ظالمانه است و هم غیرقانونی. باید همه‌ی منادیان براندازی، تغییر، اصلاح و حتا هواداران دانای نظام همه‌ی مردی و زور خود را بگذارند تا با سازمان‌دهی هرچه بیش‌تر به پای صندوق‌ها بروند و در همان محل‌های رای‌گیری و با شجاعت مدنی از برگزاری انتخابات فرمایشی جلوگیری کنند. چنین رفتاری هم قانونی و اصلاح‌طلبانه است و هم می‌تواند هم‌چون شکلی از نافرمانی مدنی به براندازی بخشی از حکومت سرکوب و سرب بینجامد و فرایند مشروط کردن حکومت به قانون و حقوق بشر را وارد فازی تازه کند. سرکوب مخالفان و منتقدان در پای صندوق‌های بی‌شمار رای و برگزاری هم‌هنگام انتخابات فرمایشی در همه‌ی شهرها و روستاها کاری نیست که از عهده‌ی این حکومت فاسد و رهبران نادان آن برآید. ایستادن در برابر انتخابات فرمایشی مدنی‌ترین شکل ایران‌دوستی و خیرخواهی ملی است؛ کنشی که می تواند مدافعان دانای جمهوری اسلامی (به ویژه در دولت، پاره‌ای از نیروهای نظامی و امنیتی و بخش‌های گستردهای از بدنه‌ی انتخابی کشور) را هم کنار مردم قرار دهد. ایستادن در صف‌های طولانی انتخابات به منظور ایستاده‌گی طولانی در برابر انتخابات فرمایشی و جلوگیری از برگزاری آن در محل نمایش اگر همه‌جانبه، هم‌آهنگ و با آماده‌گی لازم و کافی هم‌راه شود، هم ماشین و هم راننده را پیاده خواهد کرد و راه ایران به سوی دمکراسی را هموار خواهد ساخت.
باید با گسترش نافرمانی مدنی تا پای صندوق‌های رای هزینه نمایش را برای حکومت ستمی که خود را در توجیهات دینی، مذهبی و ملی پیچیده است، بالا ببریم. با محدود کردن خواست‌های خود می‌توانیم به توزیع ایستاده‌گی در برای حاکم ستم‌گر و ستم حاکم در سطح کشور بیاندیشیم. با توزیع مقاومت نامحدود هزینه‌ی سرکوب برای حکومت بالا و برای مردم پایین می‌رود و امکان تحمل بیش‌تر آن برای شهروندان بیش‌تری فراهم می‌آید. ایستاده‌گی در برابر پوشیده‌گی اجباری از نمونه‌های موفق نافرمانی مدنی در ایران است که نشان می‌دهد ایستادن رمز ایستاندن ستم و ناکارآمدی است.
وقتی انتخابات فرمایشی با ایستاده‌گی ملی و مدنی به پایان راه خود برسد، آغاز پایان سرکوب هم فراخواهد رسید. انتخابات فرمایشی نه تنها قانونی نیست که ایستاده‌گی در برابر آن یک ضرورت و وظیفه‌ی ملی است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست