سفر در یلداییِ حیات
جهانگیر صداقت فر
•
این پاره ابرِ مهاجر،
کز پشتِ پردهی یلدا شبِ دیجور میگذرد -
بهین مصداقِ سرگذشتِ نسلِ من با اوست :
هیچ
مجالِ آرامش اش مقدّر نیست :
سرگشته
در ظلمتِ دراز
هم راه با شتابِ باد میشود
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
يکشنبه
۲ دی ۱٣۹۷ -
۲٣ دسامبر ۲۰۱٨
این پاره ابرِ مهاجر،
کز پشتِ پردهی یلدا شبِ دیجور میگذرد -
بهین مصداقِ سرگذشتِ نسلِ من با اوست :
هیچ
مجالِ آرامش اش مقدّر نیست :
سرگشته
در ظلمتِ دراز
هم راه با شتابِ با د میشود
و در آبستنگاهِ وسعتِ تاریک،
ناف بند بر گسسته از رسالتِ نارسِ خویش،
گهی
سخت میغریود از سیاهیِ بخت
و رگبار وش
میگرید
گاه
از سرِ درد ؛
و برنیاسوده در درنگِ دمی
محو میشود
ناگهان
به قلبِ قیریِ سرد ...
آه،
گذر از شبانهی یلدا دراز بود
و سفر -
خود هر آینه تلخ بود و
بس کوتاه .
جهانگیر صداقت فر
تیبوران - ۲۱ دسامبر ۲۰۱۴ ؛ شبِ یلدا
|