سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شب است و چهره میهن سیاهه / نشستن در سیاهی ها گناهه
شعر اصلانیان، بخشی از تاریخ و خاطره ی جمعی زخمی ما


فرج سرکوهی


• نسل های جوان تر ما حق دارند که شوق و شور آزادی و رهائی را که در جان و دل ما شعله می کشید و تب و تاب های انسانی روزهای انقلاب را حس نکنند. اینان به حاصل می نگرند و ما در خرمن آتش آزادی می رقصیدیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ آذر ۱٣۹۷ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۱٨


 
شب است و چهره میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه

اصلان اصلانیان درگذشت

اصلان اصلانیان را از نزدیک نمی شناختم. با زندگی و شعرها و ترانه های او نیز آشنائی چندانی ندارم اما نه فقط من، که به گمانم انبوهی از مردمان، دورانی پرشور و زیبا را از جمله با شعری از او زیسته ایم. امروز خواندم که در آبان ماه درگذشته است.
نسل های جوان تر ما، که فضای انقلاب و زیبائی انفجار آرزومندی های بزرگ جشن مردمان را نزیسته اند، نسل های جوان تر ما که ستم، تبعیض، استبداد، سرکوب و سانسور و زندان و شکنجه و قتل و اعدام، بحران، فقر و بیکاری، شکاف روز افزون فقر و ثروت، رانت خواری، فساد نهادینه شده، دروغ و.. جمهوری اسلامی تجربه زیسته آن ها را شکل داده است، به حق، تصویری متفاوت با تصویر ما از انقلاب در ذهن دارند.
حق دارند که شوق و شور آزادی و رهائی را که در جان و دل ما شعله می کشید و تب و تاب های انسانی روزهای انقلاب را حس نکنند. اینان به حاصل می نگرند و ما در خرمن آتش آزادی می رقصیدیم
شعر یا ترانه ای از اصلان اصلانیان در چاووش ۲ ، کار محمد رضا لطفی، با صدای محمدرضا شجریان، از تصویرهای تاریخی آن روزهای پرشکوه و انقلاب برباد یا به غارت رفته است . بخشی از حافظه تاریخی زخمی ما.
جاووش ۲ اول بار در زیر زمین خانه محمد رضا لطفی ضبط شد و چون پاسخ نیاز زمانه بود به سرعت در سرتاسر ایران طنین افکند
اصلان اصلانیان شعر را، که به یاد امیر پرویز پویان ما سروده بود، اول بار در شب های شعر و داستان گوته خواند. اما اثر هنری از هنرمند بر می گذرد.. من بدان زمان در زندان بودم
به حرمت آرزومندی پاک آزادی روزهای انقلاب شعر را این جا می گذارم .
شاعر رفت و شعر او، بخشی از تاریخ و خاطره جمعی زخمی ما، می ماند

شب است و چهره میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجویم
که هر که عاشقه پایش به راهه
برادر بی قراره
برادر شعله واره
برادر دشت سینش لاله زاره
تو که با عاشقان درد آشنایی
شب و دریای خوف انگیز و توفان
من و اندیشه های پاک پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور
که خون می بارد از دلهای سوزان
برادر نوجونه
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتش فشونه
تو که با عاشقان درد آشنایی
تو که همرزم و همزنجیر مایی
ببین خون عزیزان را به دیوار
بزن شیپور صبح روشنایی
برادر بی قراره
برادر نوجونه
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتش فشونه
برادر کاکلش آتش فشونه


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست