سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

رویدادهای جدید و الگوی جنگ یا صلح


م. چشمه


• تردید نباید داشت که در صورت ادامه پراکندگی اپوزیسیون و ادامه سیاستهای بحرانزا و جنگ طلبانه باند خامنه ای- احمدی نژاد، الگوی جنگ بر صلح پیروز خواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ فروردين ۱٣٨۶ -  ۲۹ مارس ۲۰۰۷


تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل (۱۷۴۷) حکایت از آن دارد که علیرغم فشارهای بین المللی و بحرانهای داخلی، در رابطه با جدالهای درونی حاکمیت جمهوری اسلامی، باند نظامی- امنیتی رژیم برهبری خامنه ای توانسته است در این مرحله حساس در زمینه سیاست انعطاف ناپذیر و خطرناک هسته ای و ستیزه جوئی با غرب بر حریف خود یعنی روحانیت سنتی برهبری هاشمی رفسنجانی و دنباله روهای اصلاح طلب آن غلبه کند. تبلور این غلبه را میتوان در مواضع انعطاف ناپذیر و مقابله جویانه جمهوری اسلامی با جامعه بین المللی پس از تصویب قطعنامه ۱۷۴۷، کاهش همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و دستگیری تحریک آمیز ملوانان انگلیسی در آبهای مرزی ایران و عراق که منجر به واکنش و هشدار تند تونی بلر و نهایتاً منجر به تعلیق روابط دو کشور گردید، مشاهده نمود. مدت زمانی پس از تصویب قطعنامه اول شورای امنیت (۱۷٣۷) حدود سه ماه پیش، در نتیجه شوک وارده و عکس العمل مردم و جناح سنتی روحانیت، بنظر میرسید که موقعیت احمدی نژاد که در انتخابات شهر و روستا شکست جانانه ای را متحمل شده بود، بسیار متزلزل شده و رژیم در صدد پیدا کردن راهی برای یک عقب نشینی "آبرومندانه" است. چنین سناریوئی از جمله بخاطر واکنش ضعیف روحانیت سنتی، بی عملی اصلاح طلبان حکومتی و پراکندگی اپوزیسیون تحقق نیافت. واقعیت آنستکه جناح سنتی روحانیت در طی ۲٨ سال گذشته سراپا در فساد و تباهی، رانت خواری و مال اندوزی از کیسه ملت، کارچاق کنی و دلالی برای اجنبی شرکت داشته، بطوریکه پایگاه اجتماعی آن در میان اقشار موثر جامعه بسیار تضعیف شده است. آشکار شدن اخذ فقط یک فقره رشوه ۹۰ میلیون دلاری توسط خانواده هاشمی رفسنجانی از شرکت نفتی توتال که به بازداشت و محاکمه پر سر و صدای مدیر عامل این شرکت در اروپا انجامید، موقعیت رفسنجانی را در مقابل جناح حریف در این شرایط حساس هر چه بیشتر تضعیف کرده و حامیان داخل و خارج کشوری وی را آچمز و شرمگین کرده است.

بنظر میرسد که بخاطر ناکامیهای دولت بوش در جنگ عراق و گسترش احساسات ضد جنگ در آمریکا که بالاخره منجر به تصویب لایحه خروج نیروهای آمریکائی از عراق توسط کنگره آمریکا گردید (با حق وتو برای رئیس جمهور)، اکثریت قابل ملاحظه هیئت حاکمه آمریکا و شخصیتهای با نفوذ سیاسی از هر دو جناح آمادگی خود را با گفتگو و سازش با جمهوری اسلامی در صورت عقب نشینی و انعطاف رژیم در مورد مسأله هسته ای و حمایت از تروریسم اعلام کرده اند. کافیست بطور مثال به مواضع اخیر کوندولیزا رایس وزیر خارجه، رابرت گیتز وزیر دفاع، برژینسکی، کیسینجر، بیکر و اسکوکرافت و دیگران نظر افکنیم. حقیقت اینستکه استراتژی استقرار دمکراسی در خاورمیانه بزرگ بخاطر بی لیاقتی و اشتباهات اساسی دولت بوش در استقرار امنیت در عراق تقریباً با شکست روبرو شده است. بی شک کلیه نیروهای تمامیت خواه، واپس گرا و مستبد، همراه با رقبای اصلی آمریکا و بخشی از نیروهای متمایل به چپ در عرصه بین المللی از چنین پیآمدی خرسند خواهند شد. اما واقعیت تلخ اینستکه شکست آمریکا و تغییر استرتژی آن در خاورمیانه لزوماً بمعنای سمتگیری بهتر و حمایت از تلاشهای دمکراتیک مردم منطقه و دفاع از حقوق انسانی آنان نخواهد بود. آنچه بیشتر در افق سیاسی سیاست خارجی آمریکا دیده میشود، باحتمال زیاد بازگشت به سیاست سنتی تعامل با دیکتاتورها و در مورد رژیمهائی مانند ایران، سیاست فشار دیپلماتیک - اقتصادی و در صورت پافشاری رژیم بر سیاست کسب سلاح اتمی، تدارک برای یک جنگ ویرانگر است.

تردیدی وجود ندارد که در شرایط تمکین و سکوت جناح سنتی روحانیت و بی عملی و سکوت باورنکردنی اکثریت نیروهای اصلاح طلب حکومتی، وظیفه سنگین مقابله با جنگ بر عهده مردم ایران و اپوزیسیون پراکنده آنست. آنچه نباید در این مورد فراموش شود آنستکه ایران ما امروز نه فقط در مقابل آمریکا، بلکه بخاطر تصویب قطعنامه های مکرر شورای امنیت سازمان ملل در مقابل اراده جامعه بین المللی قرار گرفته است. لذا مقابله با جنگ و دفاع از صلح در اساس مقابله و مبارزه با حاکمیت جمهوری اسلامی بمنظور تمکین در مقابل این اراده بین المللی است. گروهها، اقشار و لایه های مختلف مردم، از دانشجو، کارگر و کارمند گرفته، تا جنبش زنان، احزاب سیاسی و سازمانهای مدنی میبایست در این شرایط حساس تاریخی مسأله جنگ یا صلح را در رأس کلیه مسائل خود قرار دهند، و با درک اینکه مبارزه برای صلح از کانال مبارزه برای آزادی و دمکراسی میگذرد، از جمهوری اسلامی بخواهند تا بخاطر نجات فرزندان و آب و خاک ایران دست از لجاجت احمقانه و جنایتکارانه بر داشته و به اراده بین المللی تمکین کند.

تاکنون فراخوان های چندی برای صلح از طرف نیروهای داخل و خارج کشور منتشر شده است. جا دارد به تعدادی از این فراخوانها که در سایتهای اینترنتی منتشر شده اند اشاره کنیم:

• "فردا خیلی دیر است"، بیانیه سیصد فعال سیاسی در ایران.
• "توهم جنون آمیز موازنه نظامی و امنیتی با آمریکا"، بیانیه تحلیلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی.
• "فراخوان صلح خواهی ملت ایران"، بیانیه جمعی از اصلاح طلبان و ملی-مذهبی ها.
• "همکاری با شورای امنیت سازمان ملل برای جلوگیری از تحریم و جنگ"، فراخوان برای صلح توسط عده ای از فعالین سیاسی خارج کشور.
• "ضرورت اتحاد عمل برای صلح و دمکراسی"، نهضت مقاومت ملی ایران.
• "صلح حق مسلم ما است، به ماجراجوئی پایان دهید"، اعلامیه شورای مرکزی منتخب کنگره دهم سازمان فدائیان خلق.
• "دولتمردان ایران از سیاست ماجراجویانه دست بر دارند"، هشدار دانشگاهیان برون مرز به مردم ایران.
این کوششها گرچه قابل تقدیرند، اما در حال حاضر بهیچ وجه پاسخگوی نیاز حیاتی مردم ایران در زمینه اجتناب از جنگ نیستند. انتظار مردم ایران اینستکه همپای اشکال دیگر مبارزاتی و نافرمانی مدنی، چنین فراخوانهائی در سطح بسیار گسترده تر و با تناوب بیشتر صورت پذیرند. شاید مهمترین آرزوی مردم ایران اینستکه اپوزیسیون پراکنده با کنار گذاشتن بینش "خودی و غیر خودی"، بگفته دکتر باقر زاده، با درک موقعیت بسیار خطرناک ایران، برای اولین بار طلسم لعنتی تفرقه را شکسته و بدور شعار صلح و دمکراسی و یا هر شعار قابل قبول دیگری بمنظور نجات ایران، گرد هم آیند.
در میان پاره ای از پیشنهادات، پیشنهاد چند تن از فعالین سازمان فدائیان خلق در مورد ضرورت "مرزشکنی برای صلح" که در واقع ائتلاف کلیه نیروهای مخالف جنگ (از جمهوریخواه گرفته تا مشروطه طلب) را بدون در نظر گرفتن مشی سیاسی آنان تجویز میکند، شایان توجه است. بعنوان مثال میتوان از نوشته سهراب مبشری نام برد. وی مینویسد: "اگر واقعاً ارزیابی ما این است که خطر جنگ جدی است، باید هر ملاحظه و تحفظ دیگری را تحت الشعاع امر صلح بدانیم و مرزهای رایج در میان نیروهای سیاسی ایرانی را بشکنیم، باید برای طرح مشترک خواست صلح به همه نیروهای سیاسی ایرانی مراجعه کنیم که‌ می‌دانیم با ما در این دو امر اشتراک دارند: یکم‌ مخالفت با حمله نظامی به ایران، دوم‌ تسلیم ایران به خواست‌های قطعنامه ١٧٣٧ شورای امنیت"(۱).

تردید نباید داشت که در صورت ادامه پراکندگی اپوزیسیون و ادامه سیاستهای بحرانزا و جنگ طلبانه باند خامنه ای- احمدی نژاد، الگوی جنگ بر صلح پیروز خواهد شد.

٨ فروردین ۱٣٨۶

زیرنویس:
۱. به نقل از " قطعنامه ۱۷٣۷ و « ضرورت مرز شکنی برای صلح». جمشید طاهری پور. ایران امروز.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست