سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در جستجوی زبانی مشترک


مارال سعید


• شواهد بر ما گوشزد می کنند؛ مردم خسته اند از این درهم و بَرهمی آرا و تشتُّتِ صداهای مختلف. تنها با دستیابی به زبانی مشترک است که جمهوریخواهان می توانند امیدوار باشند نگاهِ مردم را به سمت خویش بگردانند. و با این زبان مشترک است که میتوان در افکار عمومی جهان بعنوان یک اپوزسیون ایرانی جدی مطرح شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ شهريور ۱٣۹۷ -  ۲۵ اوت ۲۰۱٨


بر بستر موج اخیر اعتراضات به رسانه بی بی سی (انگلیسی زبان) در بریتانیا، بعضاً ایرانیها نیز شرایط مُغتنم شمرده، اعتراضاتی بر بخش فارسی این رسانه وارد کردند که جای تعمق دارد.
فارغ از اینکه بر تارک فرهنگ ایرانی، "ادعا" بسیار نشسته است و "عمل" اندک، سوآل برانگیز است چرا این دوستان به ناگاه فراموششان گشته است که اکثریت رسانه های خبری در جهان، جمله گی، گفته و ناگفته، کم و بیش دارای سو گیریهایی هستند. از جمله و شاید بیش از همه، این سو گیریها شامل رسانه هایی می شود که مردم بابتِ خواندن، شنیدن و دیدن آن پول پرداخت می کنند. آنوقت ما ایرانیها (بخصوص ساکنین خارج از کشور) بدون آنکه بابت بهره وری از این رسانه، ریالی پرداخت کرده باشیم (البته به ظاهر) بانگ بر می آوریم که چرا این رسانه سوگیری دارد و چشم بر این می بندیم که این رسانه از جمله رسانه هائیست که برای درهم شکستن جو خفقان در ایران به کمک ما آمده است و یکی از وَزینترین رسانه های فارسی زبان حال حاضر در خارج از کشور است.
شک نیست که رابطه ی مردمان ساکن بریتانیا با بی بی سی همسان با رابطه ی ایرانیان ساکن در خارج از بریتانیا با این رسانه نیست. در ثانی هیچ ایرانی، اجباری در بهره گیری از این رسانه ندارد چرا که بابت اداره و برپائی این رسانه پولی نمی پردازد. البته از آنجا که بی بی سی یک رسانه ی جهانیست پس مردمان جهان از جمله ایرانیان حق دارند به این رسانه انتقاد داشته باشند. از میان منتقدین (که همگی شرمگینند و طلب بخشش دارند از اینکه چشم به این رسانه ی حرامی دوخته اند)، بعضی از ما و بخصوص نیروهای وابسته به چپ علیرغم آنکه دستمان خالیست و در حد هیچ، فعالیت رسانه ای داریم همیشه صدایمان از دیگران بلندتر است. در حالیکه همین نیروها به دلیل قطع بودن بند نافشان با بستر اجتماعی ی ایران، بیش از مردم عادی، نیازمند اینگونه رسانه های فارسی زبان هستند. آنهم به یک دلیل ساده؛ آمار نشان میدهد بیش از هشتاددرصد مردمان ساکن ایران در روز، یکساعت به یکی از این رسانه های فارسی زبان چشم و گوش و دل می سپارند.
جای تأسف دارد که هنوز کسان و نیروهائی هستند که سر در برف دارند و بجای استفاده ی بهینه از امکانی که این رسانه های فارسی زبان در اختیارشان می گذارند همچنان پیرو تز مُندرس "رسانه های بورژوائی" حاضر نیستند سر از پیله های خود بیرون کنند تا تغییرات گسترده ی جهان ارتباطات را از یک سو و نگاه افکار عمومی از جمله مردم ایران به اینگونه رسانه ها را از سوی دیگر ببینند.
خُب همانطور که از تیتر این نوشته بر می آید قلم به دست نگرفته بودم که از در حمایت از بی بی سی فارسی زبان برآیم، لیک پس از دیدن برنامه صفحه ۲ پنجشنبه یکم شهریور ۱۳۵۷ قلم خود مرا به دنبال خویش بُرد.
برگردیم به موضوع این نوشتار یعنی "زبان مشترک"   
در واگرائی ی اپوزسیون جمهوریخواه ایران سه عامل (شرایط - وقایع – توان) نقش کلیدی دارد و قطعیّت هریک از ما در تحلیل این سه مولفه، اصلی ترین عامل بازدارندگی ی ما در همزبانیست.
در این برنامه بی بی سی سه دیدگاه از جمعِ دیدگاه های در پرواز بر فراز اپوزسیون جمهوریخواه ایران (مشتی نمونه ی خروار) شرکت داشتند:
۱- دیدگاهی که "تغییر" در ساختار جمهوری اسلامی را کاملاً غیرممکن میداند و معتقد است باید به دنبال یک آلترناتیو قوی بود تا بتوان حاکمیت جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینیهای موردی در راستای پذیرش خواسته های جمهوریخواهان نمود (آقای شریعتمداری).
۲- دیدگاهی که هنوز امید به "تغییر" در ساختار جمهوری اسلامی را از دست نداده و همچنان دل در گرو آن دارد که ولی فقیه بتواند کشتی درهم شکسته ی نظام جمهوری اسلامی را به ساحلی امن برساند (آقای جوادی حصار).
٣- دیدگاهی که همه جا هست و اهل هیچ جا نیست و مایل است او را فراجناحی بشناسند. این دیدگاه اعتقادی به "تغییر" ندارد و صرفاً در آرزوی پاره ای خواسته های انسانیست که ساز و کار دستیابی بدانها را بر عهده ی "بزرگان و فرهیختگان"ی درون نظام اسلامی می بیند و امید دارد؛ شاید یتوان از طریق آنها رفورم هایی هر چند اندک و رقیق برای بهبود زندگی مردم به انجام رسد (آقای نگهدار).
علیرغم آنکه هر سه دیدگاه دل در گرو بهروزی ایران و ایرانی دارند لیک هر سه از یک بیماری مزمن در رنجند. هیچکدام از آقایان در طول این برنامه به این موضوع نپرداختند؛ در تودرتوی دیدگاه آنها، مردم در کجا ایستاده اند و چه نقشی دارند؟ و مهمتر از همه؛ اگر به پشتوانه ی این مردم قرار است وارد کارزار مبارزه با رژیم حاکم شویم، با کدام روش و تمهیدی می خواهیم سطح و پیوند مبارزات پراکنده ی آنها را بَرکشیم و به افقهای یک فرهنگ مبارزاتی ی بهم پیوسته و استوار نزدیک نمائیم.
هر سه نحله ی فکری نیک میدانند؛ مردم اگر در شکل توده ی بی شکل ظاهر شوند بستر مناسبی خواهند بود برای ناهنجاری و استبدادی دیگر. لیک برای پرهیز از این بلا، متأسفانه آقایان هیچیک برنامه ای برای توانمند سازی مردم ارائه نمی نمایند. در حالیکه تجربه به ما می گوید؛ موکول سازی توانمندی مردم به بعد از جمهوری اسلامی همان بلائیست که نیروهای سیاسی در سال ۱۳۵۷ بر سر خود و مردم آوردند، پس لازم است از آن خطای مُهلک، درسی اساسی گرفت تا دوباره به همان دام نیفتیم.
زمان می گذرد و تیک تاکِ ساعت، ضرورتهای لحظه را در گوش ما می خواند: به نیروی مردم باورکنید و دنبال اشتراکات بگردید. هر سه دیدگاهِ شرکت کننده در این برنامه در زمینه ی توان نیروی حاکم و نیروی مردم، دارای افراط و تفریط هایی هستند و از آنجا که کمترین ارتباط را با مردم دارند لذا به نیروی شگرف مردم باورمند نیستند. این کاستی باعث گشته است علیرغم نزدیکیهای دیدگاهی در زمینه ی شرایط و وقایع نتوانند در زمینه ی راهبردها به یک زبان مشترک برسند.
شواهد بر ما گوشزد می کنند؛ مردم خسته اند از این درهم و بَرهمی آرا و تشتُّتِ صداهای مختلف. تنها با دستیابی به زبانی مشترک است که جمهوریخواهان می توانند امیدوار باشند نگاهِ مردم را به سمت خویش بگردانند. و با این زبان مشترک است که میتوان در افکار عمومی جهان بعنوان یک اپوزسیون ایرانی جدی مطرح شد.
شایسته است جمهوریخواهان بکوشند در راستای تشکیل جبهه ی جمهوری خواهان ایران، زبان مشترک را از متن بیانیه ها و اعلامیه مشترک به گستره ی مبارزات در همه ی عرصه ها بکشانند و از این طریق خود را بعنوان یک تیم واحد با یک زبان واحد در افکار عمومی به مَنصه ی ظهور برسانند.

مارال سعید


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست