برای شهرام جانِ فسازاده، و خنیاگرِ خستهی سازش
جهانگیر صداقت فر
•
های !
تو کیستی که نوکِ پنجه هات
آشیانِ هزار قناری ست،
که ز خونیِ منقارِ هر یک
رودی ز اندهانِ زمان جاری ست .
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
شنبه
۲۰ مرداد ۱٣۹۷ -
۱۱ اوت ۲۰۱٨
های !
تو کیستی که نوکِ پنجه هات
آشیانِ هزار قناری ست،
که ز خونیِ منقارِ هر یک
رودی ز اندهانِ زمان جاری ست .
*
کیست این خنیاگرِ خسته
که درپردهی درد
از گلوی سازِ تو میموید ؛
که سخن ز مردمِ دشنه در آستین نهفته میگوید ؟
*
هلا،
طراوتِ ترنم باران در تموزِ صحاری عطشان،
تو کیستی ؟
خورشیدی از فرِّ هنر در مشت،
در شبانهی غربت به جستجوی چیستی ؟
*
کیستی به راستی تو،های !
کولی وشِ بی مدعا نشسته ز دیر باز
در تجردِ خاموشی
تا رسالتِ سازت را
در ابتزالِ بزمهای بی مقدار
به مفت نفروشی ؟
****
شرما،
که سرودِ ارج تو در سکوتِ بسترِ نسیان ناسروده ماند ؛
و کسی بزرگیِ نامت را ز بلندایِ گلدستهها نخواند ....
*
روزی خواهد آمد ، اما
که طنینِ نغمهی سازت از فرازِ قلههای اساطیر
جاودانگی را مفهومی دیگر گونه فریاد کند،
و دفترِ تاریخ
نامت را با عزّ و افتخار
یاد کند .
*********
جهانگیر صداقت فر
|