گر می شد،از اینجا به کجا می رفتی؟!
اسماعیل خویی
•
گر می شد، از اینجا به کجا می رفتی؟
وآنگاه چه گونه و چرا می رفتی؟
تو نه اخوانی و نه «مرگابه» خوری:
پس، لاف مزن که تا خدا می رفتی!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ مرداد ۱٣۹۷ -
۲۵ ژوئيه ۲۰۱٨
۱
گر می شد،از اینجا به کجا می رفتی؟
وآنگاه چه گونه وچرا می رفتی؟
تو نه اخوانی و نه «مرگابه»خوری:
پس،لاف مزن که تا خدا می رفتی!
۲
گر می شد، از اینجا به کجا می رفتی؟
وآنگاه چه گونه و چرا می رفتی؟
پاسخ ندهی و من«چرا؟»ی اش دانم:
زاکنونِ بی آینده ی ما می رفتی!
۳
گر می شد، از اینجا به کجا می رفتی؟
گویی نروی،ولی،چرا ،می رفتی!
اینجا همه جهل وخشکسال است و دروغ:
زین دوزخِ دستار وعبا می رفتی!
۴
گر می شد،از اینجا به کجا می رفتی؟
زین دوزخِ دستار وعبا می رفتی؟
ـ:«توهین نکن! این بهشتِ سیم و زرِ ماست:
نه! من نروم! خودت چرا می رفتی؟!
۵
گر می شد،از اینجا به کجا می رفتی؟
می رفتی اگر،بگو چرا می رفتی؟
ـ:«این خانه ی ماست :زآن چرا من بروم؟!
می شد بروی اگر،شما می رفتی؟!
۶
گر می شد،از اینجا به کجا می رفتی؟
ـ:«من می روم و نیز شما می رفتی!
از آب و هوا بی خبری؛ورنه،تو نیز
زآنجا که نبود آب و هوا می رفتی!»
۷
با گرد وغبار ها که باد افشانَد،
آیا اثری هم ز هوا می مانَد؟!
از قحطِ هوا نیز خبر باید داد:
چون قحطی ی آب را جهان می دانَد!
۸
می داند و کاری نکند دولت،وای!
وَملّت شد فلج،چو شد اُمّت ،وای!
بر قحطی ی آب شد فزون قحطِ هوا:
ای وای به حال و روزِ این ملّت، وای!
یازدهم تیرماه۱۳۹۷،
بیدرکجای لندن
|