سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مرثیه ای برای یک تاریخ


کیان هورمزد


• وای بر ملتی که عرق ملی آن را آنگونه به بیهوشی مطلق برده اند که امید به احیا آن شاید آرزویی نایاب باشد و خنده دار کسانی که می کوشند که این ملت مرگ تاریخی شده را حالا که محتاج حس میهن پرستی آنند به گزنک و نشتر فیلم سیصد و خلیج همیشگی فارس و سرود ای ایران احیا نمایند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ اسفند ۱٣٨۵ -  ۱۶ مارس ۲۰۰۷


این روزها آنچه از این سو و آن سو به گوش می رسد زمزمه هایی است در باب یک فیلم. فیلمی با نام سیصد. ساخته کمپانی هالیوودی برادران وارنر. فیلم که هنوز چندی نیست که به اکران عمومی در امریکا در نیامده هیاهوهای زیادی به خصوص در ایران به پا کرده است . هر چند من هر چه در اینتر نت جستجو کردم چیزی جز یک دموی ۵ دقیقه ای از این فیلم بیشتر نیافتم لیکن به ظاهر این فیلم یک برداشت ذهنی از یک واقعه تاریخی در حدود سالهای ۴۵۰ قبل از میلاد یعنی قریب به ۲۵۰۰ سال پیش است.
فیلم آنگونه که من یافتم و با تاریخ مطابقت دادم برشی از حوادث دوران خشایارشاه پادشاه هخامنشی و ولیعهد داریوش کبیر است. خشایارشاه پسر آتوسا دختر کورش بود که به واسطه نفوذ خود در دربار کورش توانست خشایار را به ولیعهدی دربار برساند. باز آنگونه که در تاریخ آمده خشایار بر خلاف اسلاف خود میلی به کشورگشایی نداشت و جنگهای زمان پادشاهی او محدود به سرکوب شورشهای حکومت های محلی و یاغی بود. تنها جنگ بزرگ دوره خشایار همین جنگیست که دستمایه فیلم ٣۰۰ گشته و در آن خشایار از طریق یک ماشین جنگی بسیار پیشرفته و از طریق تنگه داردانل و از روی پلی که به دست مهندسان آن روز ایران زمین ساخته شده بود به خاک یونان وارد شدند. ایرانیان پس از تحمیل شکست به لشگر یونانیان مرکب از ۷۰۰۰ یونانی خود از تنگه دیگری عبور می کنند و از اینجاست که نویسنده داستان فیلم می کوشد با به نمایش در آوردن مقاومت ٣۰۰ نفر از دلاوران اسپارتی در مقابل ارتش بزرگ ایران و کشته شدن اسپارتی ها یک به یک و تا آخرین نفر، این واقعه را حمل بر میهن پرستی یونانیان نماید. پس از آن ایرانیان به آتن رفته و به تلافی آتش زدن سارد ایرانی به دست یونانیان در زمان داریوش، معبد آتنه را آتش زدند و ...
فیلم هر چند بر اساس فیلمنامه ای نوشته یک نویسنده امریکایی در سالهای ٨۰ میلادی ساخته شده است ولی بن مایه فیلم بر اساس نگاشته های هرودت مورخ یونانیست.
آنچه هویداست تاریخ باستان جهان از زمانی که بشر به درک آن نائل آمده سراسر جنگ و خونریزی بوده است و معابر تاریخی یکسره پوشیده از خون سربازانیست که به طمع کشورگشایی مرزهای وطن خود را می پیمودند.
این مقدمه به نسبه طولانی را از این باب نگاشتم که حدس می زنم تا چند روز آینده فیلم را می توانید از دست دستفروشهای کنارخیابان با دادن ۵۰۰ تومان خریداری کنید. ولی ذکر چند خطی را در حاشیه این هیاهو ها گفتنی می دانم. ] این توضیح موجز را هم ضروری می دانم که تاریخ باستان ایران هر چند یکسره مایه افتخار نیست ولی بی تردید یکی از پیشرفته ترین و پایدارترین تمدنها ی بشریست که در کنار تمدنهایی همچون چین هنوز رگه هایی از زندگی در آن دیده می شود.[
توضیح ابتدایی اینکه وقتی کیهان و فلان سخنگو و فلان تریبون می آیند و آنچنان دفاع جانانه ای از خشایارشاه هخامنشی می کنند که اردشیر که پسر خشایار شاه است از او نکرده به مخاطب حق بدهید که روی سرشان اسفناج سبز شود. شاید آقایان تصور می کنند که مردم از یاد برده اند که در ۲۷ سال پیش عده ای از مسوولان وقت تازه به قدرت رسیده به قصد از بین بردن مظاهر طاغوت با بلدوزر جلوی تخت جشمید صف آرایی کرده بودند تا آنرا با خاک یکسان نمایند و اگر نبود مقاومت مردم محلی تخت جمشید و پارسه و طاق بستان و ... به همان سرنوشتی دچار می شد که مجسمه های بودا به دست طالبان شد. در عجبم که برخی، این مردم را تا چه حد نادان و بی مغز می پندارند و تا چه حد این ملت ستمدیده را دستاویز مطامع خود می نمایند. آخر خود بیندیشید کیهان را با تاریخ شاهنشاهی ایران چه تناسبیست؟ وکیل مدافعی شایسته تر از آقای سخنگو برای دفاع از تاریخ ایران وجود ندارد؟ این تاریخ تا این اندازه یتیم است که قیمومیت آنرا اینان بر عهده گیرند؟
آقایان! از خود سوال کنید همین جوانانی که امروز انتظار دارید به دفاع از هویت خود, تاریخ خود, پدران خود بپردازند و بمب گوگلی منفجر کنند در کتابهای تاریخ دبستان و دبیرستان خود جز این خوانده اند که هخامنشیان و ساسانیان و اشکانیان حکومتهای یکسره فاسد و خودکامه ای بودند که نماد طاغوت و طاغوتی گری و کفر و آتش پرستی. اصلا شما به او اجازه داده اید که بداند داریوش کبیر و کوروش بزرگ که بوده اند و چه کرده اند؟ فرزندان ایران حتی نمی دانند تخت جمشید کجاست و تیسفون کجا... این چه انتظار یاوه ایست از آنان دارید...
جالبتر آنکه چون تمام محصولات دیداری و نوشتاری در ایران باید از زیر تیغ سانسور خودخواسته و فرمایشی عبور کند و مشمول و موید نظر قدرت باشد، آقایان می پندارند همه جای دنیا فرایند به این نحو است که حکومت ها برای پیگیری مطامع خود به هنرمندان پول می دهند و آنرا هدایت می کنند.
و وای بر ملتی که عرق ملی آن را آنگونه به بیهوشی مطلق برده اند که امید به احیا آن شاید آرزویی نایاب باشد و خنده دار کسانی که می کوشند که این ملت مرگ تاریخی شده را حالا که محتاج حس میهن پرستی آنند به گزنک و نشتر فیلم سیصد و خلیج همیشگی فارس و سرود ای ایران احیا نمایند.

کیان هورمزد – ۲۷ ساله - تهران


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست