نیمهی خالیِ لیوان
جهانگیر صداقت فر
•
نمی دانم
میراثِ کدام گونه جنم
در رگ آوندِ شما جاری ست
که خواری را خوش میدارید،
که آتشفشانِ حسرت را
بارشِ رحمت به شمار میآرید؛
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
آدينه
۱۵ تير ۱٣۹۷ -
۶ ژوئيه ۲۰۱٨
من
تا بمیرم
سرودِ مرگ میخوانم.
***
نمی دانم
میراثِ کدام گونه جنم
در رگ آوندِ شما جاری ست
که خواری را خوش میدارید،
که آتشفشانِ حسرت را
بارشِ رحمت به شمار میآرید؛
و که مردارِ محرومان را
با نقل و شراب و لبخنده
به تشییع میآیید.
آسمانِ دیجورترین شبانِ دل سیاه
آفتابی ست،
به زعمِ شما،
حتا-
هنگامی که سحابِ ستم
به سرچشمهی نور
سرمهی کوری میمالد
و ابلیس
به منوالِ تلبیسِ خویش میبالد.
از آغاز و هنوز
در آفاقِ شتک زده از خونِ شفق،
بالهای گشادهی کرکسانِ آز
خورشید را کفن پوش میکنند،
و از فرازِ مرزهای زمین
زوزهی کشیدهی کفتار میآید و
ضجهی مظلومانِ در احتظار.
شما اما،
ز تنگایِ نگاه،
خشکسارانِ جهان را
ز بَر و بار
سرشار میانگارید
و به یاریِ انگارهیی که "خوش بینی"اش میشمارید،
از گلبوتههایِ تصنّع
رنگین کمانِ غنچه میچینید!
نه-
من این جا در انتظارِ سپیدهی موهوم نمی مانم،
و تا واپسین دمایِ غروب
-با تلخ ترین کلامِ عاری از آرزوهایِ دروغ-
تا زنده ام
سرودِ مرگ میخوانم
زیرا که بَر خلافِ شمایان،
نیمهیی از تهی ست سهمِ لیوانم.
**********
تیبوران- ۱ جولای ۲۰۱۸
|