•
عطر قهوه، بوی شب بو.
شعر من پلک نخواهد زد
مگر تو بیایی
و ستاره ها به خوابگاهشان
پشت حواس پنجگانه ام بازگردند.
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
يکشنبه
۱۲ فروردين ۱٣۹۷ -
۱ آوريل ۲۰۱٨
عطر قهوه، بوی شب بو.
شعر من پلک نخواهد زد
مگر تو بیایی
و ستاره ها به خوابگاهشان
پشت حواس پنجگانه ام بازگردند.
ای آفتابی که تن پوشت را
از بی خوابی های شعرم گرفته ای،
بگذار سایه ای باشم برایت، سایه ای
و از کهکشان الفبا تا سیاره ی سکوت
همراهی ات کنم.
گاهی رفتن
معنایی جز آمدن ندارد.
چمدان ات را ببند
و به پروانه ای که هر پگاه
روی شانه ات می نشیند
بگو : دیگر وقت رفتن است.
هم تو می دانی، هم من
عددها در شعر، سرگیجه می گیرند
مقیاس ها دیوانه می شوند
پس من چگونه بگویم، چکونه بگویم
چند تا، چقدر ، تا آسمان
دوستت دارم...
فروردین ۱۳۹
|