سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خیابان اعتراض و شهروند برای خود
بخش نخست


جمشید طاهری پور


• این شرح و وصف که آوردم نشانه هائی هستند از امتناع جمعیت میانی و لایه بالائی اثر گذارترین بخش طبقه متوسط ایران از پشتیبانی و خودداری معنا دارش از شرکت در خیابان اعتراض. در برخورد با چنین واکنشی، طعن و لعن چاره ساز نیست، بلکه فاصله ها را بیشتر و روابط را تیره تر می کند. باید به جستجوی طرز گفتار و رفتاری تازه، مشکل گشا و کارساز برآمد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ دی ۱٣۹۶ -  ۱٣ ژانويه ۲۰۱٨


۱۵ روز از خیزش اعتراضی مردم در خیابان شهر های ایران – ٨۰ تا ۱۰۰ شهر- می گذرد. در خبرها و گزارش ها، حتی در تحلیل و فراخوان ها و اظهاریه های پشتیبانی، آن التهاب روز های اول رنگ باخته و می‌شود گفت از جوش و خروشی که بود جز طنینی بی صدا باقی نمانده! آیا خیابان اعتراض به راه و رسم حکومت اسلامی برچیده و پاک سازی شده است؟ پاک سازی!؟ نع! این فروکش و طنین بی صدای خیابان اعتراض موقتی است.

خیابان اعتراض ناگهانی و ناموجّه و اهالی آن ناآشنا، لامکان و لازمان نیستند، استبداد و انسداد سیاسی، فقر و نابرابری و تبعیض، و سرکوب خونین و سیستماتیک احزاب اپوزسیون و نهادهای مدنی به شیوه ی نفی و طرد بربرمنشانه ی دگراندیشی و هر گونه نقد و نظر مخالف، فوج فوج بر شمار جور دیده مردمان افزوده و انبوه محرومان و فقرا، سلب حق شدگان و به حاشیه راندگان را به اعتراض در خیابان های ایران بر انگیخته است! بدون تردید آموزه ها و عبرت های تجارب سیاسی نیم قرن اخیر - ایران و جهان - ، از جمله ذخیره ی پتانسیل خیزشی که از انقلاب بهمن و چه بسا واقعه سیاهکل در خاطره جمعی و حافظه تاریخی مردم ایران باقی است، و به طور قطع؛ عنصر تمدنی جهان امروز یعنی شبکه رسانه‌های اجتماعی، در تکوین ذهنیت انتقادی و بلوغ سیاسی جنبش و خیزش خیابان اعتراض منشاء اثر بوده اند! واقع‌بینانه نگاه کنیم تا استبداد، تبعیض و نابرابری و ویرانگری های نظام اسلامی هست؛ خیابان اعتراض، با خروش و خیزش ستمدیدگان، سرکوب شدگان و جور دیده مردمان برپا خواهد بود!

خیابان اعتراض پر از تازگی بوده است. تازه ترین پدیده؛ گسترش جنبش اعتراضی در شهرهای پیرامونی ایران، حتی دور افتاده و عقب‌مانده ترین شهرها و بویژه این پدیده است که اعتراض ابتدا در شهرهای پیرامونی و سپس به تهران، پایتخت کشور رسید. در شرح و شناخت این تازگی می‌توان علت آنرا در گسترش مناسبات کالائی در سراسر شهرها و دهات کشور و رسوخ آن در همه وجوه زندگی مردم ایران دید و دانست. گسترش مناسبات کالائی در سمت و سیاست همه دولت های جمهوری اسلامی طی چهل سال استقرار آن، موافق و مطابق مدل نولیبرال اجرائی شده است. در مناسبات کالائی علی العموم و در گسترش نئولیبرالی آن علی الخصوص، پول سلطان است و همه چیز و از جمله ارزش و اعتبار انسان با پول سنجیده و ارزش‌گذاری می شود. معنای واقعی چنین گسترشی این است که فقرا فقیرتر و ثروتمندان ثروت‌مندتر می‌شوند. در شرایط ولایت مطلقه فقیه که هیچگونه نظارت کنترل کننده دموکراتیک و متکی به مردم و جامعه مدنی وجود ندارد، غارتگری و فساد و رانت خواری هیات حاکمه، و جناح های درونی و پیرامونی آن، خیل نزدیکان و منسوبین حکومتی، و در مشارکت و معاونت با همه اینان، جماعت شیادان و نان به نرخ روز خواران؛ مضاف شده و از ایران امروز اقیانوسی ساخته از فقر و تباهی با ابعاد بزرگ محرومان و مال باختگان، و جمعیت چند ملیونی بی چیزان شهری، و در سطح نمایانی از این اقیانوس فقر؛ جزیره های گوچک ثروت و دارائی های نجومی! که در چشم می نشیند! از این جاست که جمعیت بزرگ بی چیزان، فقرا و مردم محروم و از هستی ساقط شده، زخم تحقیر و تبعیض، خانه خرابی و فقر و نابرابری را در روح و جان خود عمیق‌تر از لایه‌های میانی و فوقانی طبقه متوسط ایران احساس کرده، کارد به استخوان رسیده و آتش به جان، جنبش و خیزش خیابان اعتراض را برپاساخته اند. در جریان گسترش مناسبات کالائی مدل نولیبرال، در شهرهائی که دارای زیرساخت اقتصادی ضعیف و فعالیت اقتصادی محدودتری هستند, فقر و تباهی، خانه خرابی بی پرده تر و همه گیرتر است، در حالی که در تهران به این دلیل که زیر ساخت های اقتصادی با استحکام تر و فعالیت اقتصادی در آن گسترده‌تر است، فقر و محرومیت، ورشکستگی و ویرانگری، به نوعی مستور و در پرده رخ نشان می‌دهد و بویزه در صحنه آرائی های دروغین کاربدستان حکومتی در هیأت کارتن خواب‌ها و معتادین بازنمائی و خلاصه و محدود تلقی می شود. بر این اساس می‌توان برپائی خیابان اعتراض، نخست در پیرامون و چرائی تسری بعد تر آن به مرکز – تهران - را تبیین کرد.

ترکیب اجتماعی، سنی، نسلی و جنسی جنبش و خیزش خیابان اعتراض در مقایسه با جنبش سبز تفاوت چشمگیر داشت، کیفیت برآمد، سازمان و حرکت معترضان فرق می کرد، شعارها و مطالبات به کلی چیز دیگری بود، در مجموع می‌توان گفت ظهوری تازه بود، در جانبداری از هیچ جناح و در ارتباط به هیچ گوشه و کناری در حکومت نبود، انگیزش آن ملهم از هیچ نوع اسلام سیاسی؛ اعم از خاتمی مسلک، نهضتیِ، ملی مذهبی، حکومتی و نیز موسوی مسلک نبود، خیابان اعتراض در استقلال از هر رقم اسلام سیاسی به ظهور رسید؛ و مطالبات آن تحولخواهانه بود. با اینهمه آنچه را که باید دانست این آموزه ی زیست جهان مدرن است که میان تحولخواهی و اصلاح طلبی دیوار و درّه ای غیرقابل عبور وجود ندارد. نیروی محرکه و گذرگاه تحول و اصلاح، خیابان اعتراض است و ظهور تازه آن تائید می کند که شط تاریخ جاری است و از وطن ایرانی ما نیز عبور می کند!

نمی‌توان از هرکس خواست که ماهیت خیابان اعتراض را درک کند، و بویژه بدون محاسبه فایده و هزینه از آن پشتیبانی و در آن مشارکت کند. چه بسیار از آن ترسیده اند و به الحان متفاوت آنرا تخطئه می‌کنند، یا از مردم می خواهند پشت خط قرمزهای اصلاح طلبان حکومتی و دولت روحانی باقی بمانند. خیلی‌ها را که انتظارش نبود آدم می بیند چشم شان کشتار و لت و کوب حکومت را نمی بیند؛ چون هیچ حرفی از کشتن ها و زندان کردن‌های اعتراض کنندگان به زبان و قلم شان نمی آید! در حالی که گزارش ها می‌گویند بیش از ٣۰ نفر کشته و تا ۲۷۰۰ نفر در سراسر ایران بازداشت و زندانی شده اند. بر اساس گفته‌ شاهدان، فشار و شکنجه در زندان های رژیم غوغا می‌کند. تاکنون مرگ چهار تن از بازداشت شدگان زندانی تائید شده است. با زندان و شکنجه و کشتن ها و لت و کوب های خیابانی در هنگامه ی جنبش سبز مقایسه که می‌کنم که چه افشاگری و روشنگری های پردامنه ی شورانگیز و چه محکوم کردن‌های برانگیزنده ی آهنگین پر طنین بر پا بود با خود می گویم؛ مرگ فقرا بی صداست!

زخم زبان به کنار، این شرح و وصف که آوردم نشانه هائی هستند از امتناع جمعیت میانی و لایه بالائی اثر گذارترین بخش طبقه متوسط ایران از پشتیبانی و خودداری معنا دارش از شرکت در خیابان اعتراض. در برخورد با چنین واکنشی، طعن و لعن چاره ساز نیست، بلکه فاصله ها را بیشتر و روابط را تیره تر می کند. باید به جستجوی طرز گفتار و رفتاری تازه، مشکل گشا و کارساز برآمد که بتواند پشتیبانی و مشارکت همه ی بخش های طبقه متوسط ایران در جنبش و خیزش خیابان اعتراض را ممکن کرده و یک تفاهم و اتحاد و ائتلافی شکل بدهد نوشته، تعهدآور و با سند و مدرک، - چون اتحاد – تو بخوان حمایت - نانوشته، خودانگیخته و از پائین معنایش پیروی و دنباله روی از نیروی هژمون و گرایشی است که دست بالا را دارد- ، بله! اتحاد و ائتلافی لازم است در برگیرنده ی همه دموکراسی خواهان، از هر مرام و مسلک، تبار و تاریخ و موقعیت اجتماعی، حال می‌خواهد دین باور باشد یا معتقد به دینی نباشد، تحولخواه باشد یا اصلاح طلب، جمهوری بخواهد یا دوست دارد آینده ایران را در پادشاهی مشروطه پارلمانی ببیند، از این یا آن ملیت ایرانی, قوم و یا اصلن اهل هیچ ملیت و قوم و تیره و طایفه ای خود را نشناسد... آری! عبور ایران از ولایت مطلقه فقیه، عبور از حکومت اسلامی و درمان تباهی ها و ویرانگری های آن از یک طبقه، یک جمع و جماعت، یک حزب و گرایش سیاسی ساخته نیست، رهائی ایران و آزادی مردمان آن، تنها از یک همبستگی همه شمول و اتحاد سراسری برمی آید. پیشروی در راستای این چنین همبستگی و اتحادی، تنها وقتی ممکن و میسور است که متفاوت ها یکدیگر را به رسمیت بشناسند و به گفتگو و همدلی روی آورند. طی این روند است که متفاوت ها به مشترکات خود وقوف یافته، اهداف مشترک خود را متقابلن فهم و مشخص کرده، با یکدیگر همسخن و همدل شده و بر بنیاد آن؛ تفاهم و همبستگی و اتحاد می یابند.

آن آگاهی که سلاح نرم‌افزاری خیابان اعتراض است، ریشه مشکل ایران و اساس درد جامعه را خوب شناخته و روی جدائی دین از حکومت دست گذاشته است! به گمان من آینده خیابان اعتراض اگر می‌خواهد رهائی بخش باشد، وابسته به سیر و سلوک، و چند و چون گفتار و رفتار خشونت پرهیز مدنی و شهروندی و حقوق بشری آنست. از نظر من اولویت پیکار اپوزسیونی دموکراسی برای ایران است. در لحظه کنونی و در توازن قوای موجود که هنوز عمده نیروی طبقه متوسط ایران تصمیم نهائی خود را نگرفته، شعار و راهبرد مناسب، نه «رفراندوم» - که یک شعار قطعیت بخش و برای تعیین تکلیف است -، بلکه آزاد سازی انتخابات است؛ خواستی متکی به رانش موجود و پتانسیل واقعی جنبش حقوق شهروندی و خیزش اجتماعی اکثریت قاطع مردم ایران، چونان که لغو نظارت استصوابی و انحلال شورای نگهبان، بعنوان پیش شرط های برگزاری انتخابات آزاد با هدف تغییر برای ایران در راستای دستیابی به دموکراسی و عدالت، از دستاوردها و برساخته های ممکن آن خواهد بود.

این نوشتار ادامه دارد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست