گفتگو به بهانه۲۵ نوامبر، روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان
خشونت ممنوع!
سیمین کاظمی
•
خشونت علیه زنان بیشتر از فرهنگ با شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه ارتباط دارد. وقتی اینها تغییر کنند، ممکن است تغییرات فرهنگی به دنبالش اتفاق بیفتد و مثلا خشونت هم کمتر شود. نمیشود انتظار داشت که در شرایطی که محرومیت اقتصادی زنان و وابستگی اقتصادی آنها به مردان پذیرفتهشده و ترویج میشود، فرهنگ مبتنی بر چنین مناسباتی در مقابل خشونت بایستد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۵ آذر ۱٣۹۶ -
۲۶ نوامبر ۲۰۱۷
خشونت علیه زنان، اصطلاحی تخصصی است که مانند جنایت برپایه بیزاری، برای توصیف کلی کارهای خشونتآمیز علیه زنان به کار میرود. این شکل از خشونت علیه گروه خاصی از مردم اعمال میشود و جنسیت قربانی، پایه اصلی خشونت است. سازمانها و کشورهای جهان میکوشند با برنامههای گوناگون با خشونت علیه زنان مبارزه کنند. سازمان ملل متحد روز ۲۵ نوامبر (چهارم آذر) را روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام کرده است. به همین بهانه مهیار کاشانی نویسنده ی نسل فردا گفت و گویی با دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعه شناس انجام داده است که در زیر می خوانید:
تعریف خشونت علیه زنان دارای چه پارامترهایی است و در کل چه رفتارهایی در جامعه به این عنوان اطلاق میشود؟
خشونت مفهومی است که بیشتر در حوزه روانشناختی مطرح میشود ولی وقتی از خشونت علیه زنان صحبت میکنیم، بیشتر بعد اجتماعی آن موردنظر ماست؛ چون ساختار اجتماعی تعیینکننده وقوع و بروز این پدیده است. خشونت علیه زنان به هر اقدام مبتنی بر جنسیت گفته میشود که از طرف مردان برای کنترل زنان اعمال میشود و موجب صدمات جسمی یا روانی یا جنسی یا اجتماعی به آنها میشود و ترس و وحشت، انزوای اجتماعی یا محرومیت اقتصادی را برای زنان به دنبال دارد.
در سالهای اخیر نهادها وNGO های بینالمللی در سراسر جهان در حمایت از زنان و ضد خشونت علیه زنان فعالیتهایی را شروع کردند چقدر آنها را موفق میبینید؟
واقعیت این است که با تمام فعالیتهایی که در چند دهه اخیر صورت گرفته است، خشونت علیه زنان همچنان بهطورجدی ادامه دارد؛ بهطوریکه طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، از هر سه نفر زن در جهان، یک نفر قربانی خشونت شده و 38 درصد قتل زنان توسط مردان نزدیک به آنها صورت میگیرد. این خشونت در سراسر جهان فارغ از اینکه در چه کشوری باشیم، وجود دارد که ممکن است تفاوت اصلی در اشکال خشونت باشد. ازاینرو نمیتوان گفت که توفیق قابل توجهی در کنترل خشونت حاصلشده است.
در جوامع مردسالار که بیشتر جوامع در دنیا از این مدل پیروی می کنند و خشونت در این جوامع علیه زنان بیشتر دیده میشود، چه راهکارهایی برای اصلاح آن میبینید؟
در جوامع مردسالار مثل جامعه ما، اولین قدم این است که درباره خشونت علیه زنان صحبت بشود و از پنهانکاری و انکار مسئله خودداری شود. لازم است از عادیسازی یا عادی جلوه دادن خشونت و خصوصی دانستنش پرهیز شود. اینها اولین قدم است. قدمهای بعدی هم یکی تلاش برای پیشگیری از وقوع خشونت است و یکی هم حمایت از قربانیان خشونت که هرکدام از اینها راهکارهای متعددی دارند.
به نظرتان جامعه ایران در حال حاضر و نسبت به گذشته چقدر به حقوق شهروندی زنان اهمیت میگذارد و چقدر از جامعه سنتی و مردسالاری دور شده است؟
در جامعه ما رویکرد واحدی به حقوق زنان وجود ندارد، بعضی بخشهای مترقی جامعه خواستار برابری جنسیتی و رفع تبعیض از زنان هستند و بخشهای دیگری هم مدافع فرودستی زنان و حفظ مناسبات مردسالارانه هستند. باید بگویم که ما حتی در سطح نخبگان، دانشگاهیان و تحصیلکردهها با تفکرات زن ستیزانه و سکسیستی مواجه هستیم. اینها با درک نادرست از موقعیت زنان، سعی میکنند مسائل زنان ازجمله مسئله دردناکی مثل خشونت را یا انکار کنند یا با طرح بحثهای انحرافی، مانع از شکلگیری گفت وگوی درست و موثر پیرامون چنین مسائلی میشوند.
در مورد اینکه چقدر از مردسالاری فاصله گرفتهایم، به نظر میرسد به دلیل تغییرات اجتماعی و اقتضای شرایط، برخی محدودیتها و ممنوعیتها برای زنان بهویژه در شهرهای بزرگ برداشتهشده؛ اما این اتفاق لزوما در شهرهای کوچک و کمجمعیت نیفتاده است. چنانکه زنان از تحصیل و اشتغال محروم میشوند، ترددشان بهسختی صورت میگیرد، ازلحاظ اقتصادی به مردان وابستهاند، پوشششان بیشتر از شهرهای بزرگ کنترل میشود و در سنین کودکی مجبور به ازدواج میشوند. اگرچه ازیکطرف به دلیل تغییرات اجتماعی بعضی تغییرات مثبت شامل حال زنان میشود؛ اما از آنطرف مقاومتهایی هم برای نگهداشتن زنان در موقعیت فرودست و بازگرداندن آنها به عقب وجود دارد. درواقع زنان در کشاکش میان این دونیرو، وضعیت مبهم و نامطمئنی را تجربه میکنند.
در جوامع سنتی و مردسالار صرف فرهنگسازی، مشکل را حل خواهد کرد؟ نقش رسانهها چطور؟
اصطلاح فرهنگسازی سالهاست بهعنوان راهکار بسیاری از مسائل اجتماعی ما معرفی میشود و ظاهرا یکچیزی است مثل معجزه و جادو که هر ویرانهای را آباد و هر گره کوری را باز میکند، غافل از اینکه فرهنگ، خود یک متغیر وابسته است و برای ساختهشدن یا تغییر و اصلاحش، باید زمینه مادی و شرایط عینی هم فراهم باشد. خشونت علیه زنان بیشتر از فرهنگ با شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه ارتباط دارد. وقتی اینها تغییر کنند، ممکن است تغییرات فرهنگی به دنبالش اتفاق بیفتد و مثلا خشونت هم کمتر شود. نمیشود انتظار داشت که در شرایطی که محرومیت اقتصادی زنان و وابستگی اقتصادی آنها به مردان پذیرفتهشده و ترویج میشود، فرهنگ مبتنی بر چنین مناسباتی در مقابل خشونت بایستد.
رسانهها هم نقش متناقضی دارند بسته به اینکه چه نوع تفکری پشت سر آنهاست ممکن است کارکردهای متفاوتی داشته باشند. در حال حاضر بعضی رسانهها مروج خشونت هستند و بعضی هم علیه خشونت.
به نظرتان در سال یک روز را در تقویم به نام روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامیدن، مثمر ثمر خواهد بود؟
بله وجود چنین مناسبتی باعث میشود هرسال در سطح وسیعتری این مسئله را یادآوری و اطلاعرسانی کنیم و در مورد این صحبت کنیم که هنوز خشونت یک مسئله مهم زنان است و نیاز به توجه دارد. نگاهی به پشت سر بیندازیم که برای مقابله با خشونت علیه زنان چه کردهایم و برای آینده چه میتوان کرد.
شناخت و آگاهی زنان نسبت به حقوق خودشان چه میزان از خشونتی که گاه در جامعه علیه آنها روا داشته می شود، میتواند بکاهد؟ نهادهای حکومتی و دستگاههای نظارتی چه نقشی دارند؟
وقتی آگاهی زنان از حقوقشان بیشتر شود، ستم پذیریشان هم کمتر میشود. خشونت را یک مسئله عادی نمیدانند و خودشان را مستحق خشونت قلمداد نمیکنند. برای مقابله با آن راهکار دارند و کمتر روابط خشونتآمیز را تحمل میکنند.
نهادهای حکومتی و دستگاههای نظارتی باید اجازه بدهند درباره این مسئله صحبت شود، ازنظر حقوقی خشونت خانگی یا لااقل شکل فیزیکی آن، جرم انگاری شود، منابعی به حمایت از زنان در معرض خشونت اختصاص داده شود و برنامه جامعی با مشارکت دستگاههای مختلف برای مقابله با خشونت طراحی و اجرا شود.
|