سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقد زبان (۴۳ تا ۴۹)


سهراب مبشری


• نقد زبان (۴۷):‌ ملی - مذهبی| تا وقتی اردوغان می کوشید ترکیه را عضو اتحادیه اروپا کند، به کردها امتیاز می داد تا به او رأی دهند و قدرت ژنرالها را محدود می کرد تا بر قدرت خود بیافزاید و به ویژه در سالهای نخست حکومت اردوغان که مصادف با رشد اقتصادی شتابان ترکیه بود، برخی از ملی - مذهبی های ایرانی اردوغان را می ستودند و او را نمونه موفق یک سیاستمدار ملی-مذهبی می دانستند. این ستایش ها مربوط به گذشته است و دیگر کسی در میان ملی-مذهبی های ایران مایل نیست آن را تکرار کند. اما به نظرمن، اردوغان نماد راستین ترکیب «ملی»‌با «مذهبی»است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲ سپتامبر ۲۰۱۷


هر موردی که از نظر شما به کار نقد زبان می آید را به نشانی اخبار روز برای ما ارسال کنید. ما همچنین از مقالات ارسالی مستقل شما در این عرصه استقبال می کنیم.

                                                                * * *
نقد زبان (۴۳):‌ نژاد
بیست و دو سال پیش، در سال ۱۹۹۵، در کنفرانسی که به دعوت یونسکو و دانشگاه وین در این شهر برگزار شد، یک گروه هجده نفره از پژوهشگران، مقاله ای تحت عنوان «موضعگیری در مورد مسئله نژاد» ارائه داد. در این مقاله آمده است: «انقلاب در اندیشه ما درباره ژنتیک جمعیت و ژنتیک مولکولی به افزایش برق آسای دانسته ها درباره موجودات زنده انجامیده است. از تصوراتی که دچار دگرگونی عمیق شده اند، نظریات درباره تحول انسان است. نظریه «نژاد» که از قرون پیشین به قرن بیستم راه یافت،‌ به کلی منسوخ شده است. با این حال، از این نظریه برای توجیه نقض به کلی ناپذیرفتنی حقوق بشر استفاده شده است. گامی مهم برای جلوگیری از این گونه سوء استفاده از استدلالهای ژنتیک،‌ این است که تصورات و نتیجه گیری هایی را جایگزین نظریه منسوخ شده «نژاد» کنیم که اساس آنها درکی معتبر از تحولات ژنتیک باشد، درکی مناسب با جمعیتهای انسانی.» این مقاله می افزاید مرزهای میان جمعیتهای دارای ژنهای مشترک، سیال است.
به عبارت دیگر،‌ نژادپرستی نه تنها یک ایدئولوژی ضدبشری، بلکه بر یک تصور باطل استوار است. چیزی به اسم نژاد در مورد انسانها وجود ندارد.

                                                                * *‌*
نقد زبان (۴۴):‌ پاکدست
نمی دانم این فقط برداشت من است یا مشاهده یک پدیده مستقل از برداشت من. به نظرم می رسد در سالهای اخیر استفاده از صفت «پاکدست» افزایش یافته است،‌ به ویژه در مورد دولتمردان. اگر برداشت من مبتنی بر واقعیت باشد، تورم استفاده از این صفت را تنها می توان این گونه توضیح داد که قاعده در مورد دولتمردان، داشتن دستان آلوده است. در ایران، صفت «پاکدست» بیشتر بدین معنی به کار می رود که یک مقام دولتی از مقامش برای انباشت ثروت سوء استفاده نکرده است، یا خیلی در این امر افراط نکرده است.
به مدت ده ها سال در ایتالیا حزب کمونیست، که اتفاقا بسیار نیرومند هم بود و حدود سی درصد آرا را به خود اختصاص می داد،‌ به عنوان «حزب دستهای تمیز» شهرت یافته بود. علت این بود که هر از چندی همدستی این یا آن سیاستمدار با مافیا فاش می شد و هیچ حزبی جز حزب کمونیست از این گونه رسوایی ها مبرا نمانده بود.
به نظر می رسد اکنون در ایران نیز «پاکدست» نبودن قاعده است و هر مقامی که درباره «پاکدست» بودن او سخن زیادی گفته نمی شود،‌ از برکت مقامش به ثروت هنگفت دست یافته است. البته قطعا این توصیف نیز اگر همین اکنون بی معنی نشده باشد در آینده خواهد شد. قاعده این است یا خواهد شد که شهرت پاکدستی یا به کلی بی اساس باشد یا زمینه ای باشد برای دستیابی به مقامی با هدف ثروت اندوزی.
این را هم باید افزود که فساد مزمن، مختصات داوری و هنجارها را تغییر می دهد. نامزدهای ریاست جمهوری همین امسال به صراحت از این سخن می گفتند که از دولت املاکی خریداری کرده اند. اصلا صرف معامله یک مقام دولتی با دولت، با معیارهای بسیاری از نظامهای قانونی سازگار نیست.

                                                                  * *‌*
نقد زبان (۴۵):‌ حیوانات موذی
«ما انسانیم ... هر انسانی به طور طبیعی و غریزی ... حیوانات موذی را از خودش می راند.»
(حسن یوسفی اشکوری، برنامه پرگار در مورد رفتار با حیوانات،‌ اسفند ۱۳۹۳)
نکته جالب این است که آقای اشکوری این سخنان را در برنامه ای به زبان راند که به حیوان آزاری اختصاص داشت. با سخنان ایشان، حیوانات یک چیزی هم به انسانها بدهکار شدند. طبق برآورد برخی دانشمندان، در حال حاضر هر سال نسل ۵۸ هزار نوع حیوان منقرض می شود. در پانصد سال اخیر بیش از ۳۲۰ نوع جانور مهره دار ساکن خشکی از میان رفته است. جمعیت مابقی، به طور متوسط یک چهارم کمتر شده است. اینها همه شاهکار تنها نوع «موذی» در میان جانوران است. میزان جانور آزاری انسان نیز نسبت مستقیم با قدرت و ثروت فرد انسان دارد. عکس خوان کارلوس پادشاه سابق اسپانیا بر سر لاشه یکی از فیل های نادر آفریقا که به ضرب گلوله پادشاه کشته شد، خشم همه مدافعان محیط زیست و تنوع حیات را برانگیخت.
چند سال پیش، یک دندانپزشک آمریکایی یکی از کهن سال ترین شیرهای نر آفریقا را شکار کرد. به دنبال آن یک شاعر طنزپرداز، شعری سرود و زیر عکس یک شیر منتشر کرد. نقل به معنی: «ای سلطان جنگل، یک بلیت هواپیما بخر، برو به فلان شهر آمریکا، سراغ مطب دکتر فلانی را بگیر، برو آنجا و به دکتر بگو دندان عقلت درد می کند. وقتی دکتر سرش را وارد دهانت کرد تا دندان عقلت را معاینه کند، دهانت را ببند.»

                                                                  * *‌*
نقد زبان (۴۶):‌ انعطاف پذیری شدید
با پوزش از آقای اشکوری، این بار مجبورم دو مطلب را به سخنان ایشان اختصاص دهم. تقصیر من نیست. کثرت موارد حضور ایشان در برنامه های تلویزیونی، مستلزم ادای احترام ویژه به ایشان است.
آقای اشکوری در برنامه صفحه دو آخر هفته بی بی سی فارسی که به درگذشت ابراهیم یزدی اختصاص داشت، گفت یکی از ویژگی های برجسته یزدی، «انعطاف پذیری شدید» او بود.
بعضی ترکیبهای وصفی، ناجور است. صفت «شدید» را می شود برای بی رحمی، سرما، گرما و خیلی از چیزهای دیگر به کار برد، اما برای انعطاف پذیری؟ شدت و حدت، با انعطاف پذیری زیاد سازگار نیست.
از استفاده نابجا از یک صفت معین برای یک موصوف معین که بگذریم، این را هم باید افزود که نیازی هم به استفاده از ترکیب نامأنوس «انعطاف پذیری شدید» نیست. ترکیبهای بسیار آشناتری برای خصوصیتی که آقای اشکوری قصد توضیح آن را داشت وجود دارد. چند پیشنهاد جایگزین:
نان را به نرخ روز خوردن، فرصت طلبی، بی پرنسیپی... نه،‌ به گمانم اشتباه کردم. ببخشید آقای اشکوری،‌ منظور شما را بد فهمیدم.

                                                                  * *‌*
نقد زبان (۴۷):‌ ملی - مذهبی
گروهی از فعالان سیاسی ایران که برخی از آنها انصافا بابت مخالفتشان با استبداد حاکم متحمل رنج و مصیبت شده اند (تا حد از دست دادن جانشان،‌ مانند زنده یادان هاله سحابی و هدی صابر)، به نظر من برای جریان خود نام جالبی انتخاب نکرده اند: ملی - مذهبی. اگر نگاهی به تاریخ بشر بیاندازیم، می بینیم تقریبا همه بلاهایی که به دست بشر بر بشر نازل شده است،‌ برآمده از یکی از سه انگیزه یا ترکیبی از این سه بوده است: چپاول، ملت و مذهب. همه ما به این بلاها و سه انگیزه اصلی بدکاری انسان آن قدر عادت کرده ایم که یادمان رفته است در بخش غالب عمر نوع بشر، انسان بدون این سه پدیده زیسته است. از این سه پدیده، «ملت» که دیگر خیلی جدید است. قدمت «ملت» از دویست - سیصد سال بیشتر نیست. در ادبیات کهن ایران که اصلا «ملت» به معنی مذهب به کار رفته است. سخن گفتن از «ملت چندهزار ساله» خطاست. «ملت» به ویژه در قرن بیستم میلادی پایه یک ایدئولوژی شد که ده ها میلیون قربانی گرفت. هنوز هم می گیرد.
مذهب که دیگر نیازی به توصیف ندارد. تاریخ همه مذاهب،‌ ردی از خون به جا گذاشته است.
اما یک جریان سیاسی ایران اصرار دارد خود را ملی - مذهبی بنامد. به نظر می رسد این عنوان،‌ در آغاز تاکتیکی برای مرزبندی با حکومتی بود که می خواست «امت» را جانشین «ملت» کند. اما دیری است که حکومت ایران نیز «ملی - مذهبی» شده است. در سخنان خامنه ای همان قدر از «ملت ایران» نام برده می شود که از اسلام.
من هر بار نام «ملی - مذهبی» را می شنوم به یاد «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»‌ می افتم.
در همین زمینه، ارزیابی برخی از ملی - مذهبی های ایرانی از رجب طیب اردوغان جالب است. تا وقتی اردوغان می کوشید ترکیه را عضو اتحادیه اروپا کند، به کردها امتیاز می داد تا به او رأی دهند و قدرت ژنرالها را محدود می کرد تا بر قدرت خود بیافزاید و به ویژه در سالهای نخست حکومت اردوغان که مصادف با رشد اقتصادی شتابان ترکیه بود، برخی از ملی - مذهبی های ایرانی اردوغان را می ستودند و او را نمونه موفق یک سیاستمدار ملی - مذهبی می دانستند. این ستایش ها مربوط به گذشته است و دیگر کسی در میان ملی - مذهبی های ایران مایل نیست آن را تکرار کند. اما به نظر من، اردوغان نماد راستین ترکیب «ملی»‌ با «مذهبی» است.

                                                                  * *‌*
نقد زبان (۴۸):‌ تاریخی
برای این ستون، دونالد نرامپ طعمه آسانی است. من با خودم قرار گذشته بودم دیگر سراغ او نروم. اما آن قدر یاوه می بافد که نمی گذارد به او بی اعتنا باشیم.
در این روزهای اخیر از آسمان سه بلا بر سر مردم تگزاس فرود آمد به نام های هاروی، دونالد و ملانیا. دومی، اولی را «تاریخی» خواند. استفاده از این واژه،‌ آن هم هنگامی که هنوز جنازه ده ها نفر از قربانیان توفان و سیل به خاک سپرده نشده بود، بیش از هر چیز احوال درون ترامپ را لو داد. او به همه چیز مثل یک «شو» نگاه می کند. در اوج مصیبتی که هنوز داشت قربانی می گرفت، آقا به فکر این افتاده بود که جای این سیل در تاریخ کجاست و رکوردها را شکسته است یا نه.
از بی اعتنایی ترامپ به کشته های تگزاس که در نخستین نطقش درباره آن بلا اشاره ای هم به آنها نکرد، بگذریم. در همان روزهایی که توفان «هاروی» به آمریکا رسید و ده ها کشته گرفت، اعلام شد در هفته ای اخیر سیل در هند،‌ بنگلادش و نپال ۱۵۰۰ نفر را کشته و ده ها میلیون نفر را بی خانمان کرده است. این قربانیان،‌ جایی در «تاریخ» امثال ترامپ ندارند.

                                                                  * *‌*
نقد زبان (۴۹):‌ قنوات بدون طبق
آدم اگر مثل اغلب جوانهای این روزها دائم چشمش به صفحه تلفن هوشمند نباشد، در همین زندگی واقعی چیزهای جالب زیاد می بیند. یکی را من چند روز پیش دیدم.
برای فارسی زبان، گاه کشف این که واژه های دارای ریشه عربی آشنا به گوش ما، از سوی مردم عرب زبان به چه معانی نا آشنا برای ما به کار می رود، خالی از لطف نیست.
روی شیشه ویترین مغازه ای نوشته بود: «شاهد القنوات العربیه بدون طبق.» برای منِ نا آشنا به زبان عربی، فهمیدن فوری معنی آن جمله،‌ احساس خوبی بود: «کانالهای عربی را بدون دیش ببین.» بر این احساس مطبوع، لبخندی هم اضافه شد وقتی به یاد این افتادم که «قنات» ما هم واقعا همان «کانال» است ولی کانال زیرزمینی آب، و دیش روی بام ما هم همان طَبَق است، اما ما طبق را فقط وقتی روی بام می گذاریم که بخواهیم رب گوجه بگیریم یا لواشک درست کنیم (دهانم آب افتاد).


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست