سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

افسانه ها و افسُرده های ۲۸ مرداد!


علی میرفطروس


• اینک نسل یا نسل های تازه ای به وجود آمده اندکه هیچ خاطره ای از ۲۸ مرداد ۳۲ ندارند و بحث هائی از این دست، برای شان ملال آور و حتّی دل آزار است چرا که ملّت ایران در ۳۸ سال اخیر، ۲۸ مردادهای متعدّدی را تجربه کرده است، ازجمله: ۲۸ مردادِ سینما رکس آبادان، ۲۸ مردادِ فتوای آیت الله خمینی در حمله به کردستانِ ایران، ۲۸ مردادِ قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، ۲۸ مردادِ جنبش سبز و... ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲٣ اوت ۲۰۱۷


مقالهء اخیرمن، mirfetros.com گذشته ازعنایت واستقبال چشمگیرعلاقمندان به تاریخ معاصرایران، موجب خشم و افسردگیِ برخی ازدوستداران متعصّب دکترمصدّق گردیدومن ازاینکه این مقالهء کوچک رویای بزرگ شان دربارهء«کودتای ۲٨مرداد»راآشفته کرده،متاسفم ولذا خشم و افسردگیِ آقای مهندس حسین وصال (سایت اخبارروز، سه‌شنبه ٣۱ مرداد ۱٣۹۶)برای من قابل درک است،امّاچه کنیم که افسانه ها در مَحَک تاریخ فرو می ریزند!،بااینهمه،انتظارم این بودکه آقای مهندس وصال پس از ٣۵ سال زندگی درجهان آزاد(درآمریکا )حداقل این نکته را آموخته باشند که در مقابله باعقایددیگران،کمی فروتن ،مُنصف وخصوصاًمودّب باشند.
سخن من چنان روشن وآشکاربودکه نیازی به تکرار آن نیست ولی باتوجه به تحریفات آقای مهندس وصال،لازم است به برخی ازانتقادات وی پاسخی کوتاه دهم:

مقاله ی من عنوان«پیروزی یک دیدگاه»را برپیشانی خوددارد.واژهء «دیدگاه»را مترادفِ«نظر» آوردم تا تفاوت آنرا با«نظریّه»(تئوری)نشان داده باشم بااین امیدکه راهِ بحث هاونظرهای دیگر باز باشد.
من اززاویهء فائق آمدن بریک جراحت تاریخی وبه منظورعبورازدُورِباطلِ ۶۴ ساله به رویداد ۲٨مردادنگریسته ام؛رویدادی که جامعهء روشنفکری ما را «سَتَرون» ساخته و اندیشیدن را درمیان ما نابودکرده است،هم ازاین روست که به اعتقادنگارنده ،«انقلاب شکوهمنداسلامی»و«ماه زدگیِ» اکثررهبران سیاسی وروشنفکران ایران-ازجمله- ناشی ازهمین«نیاندیشیدن» و«سَتَرونیِ فکری»بوده است.
فراتر ازباورهای رایج وعامیانه ی«کودتا»یا«قیام ملّی»،من کوشیده ام تا ماجرای ۲٨مردادو سقوط آسان وحیرت انگیز دولت مصدق را ازجنبه ی روانشناسی و شخصیتیِ قهرمان اصلی آن –دکتر مصدق – مورد بحث وبررسی قراردهم بااین اعتقاد که برخی از رهبران مهم سیاسی در لحظات حسّاس با تصمیم و عزم و اراده ی فردی خود مسیر حوادث را تغییر داده اند.سقوط آسان و حیرت انگیز دولت مصدق و عزم و اراده و انفعال حیرت انگیزِ وی در۲٨ مرداد نمونه ی درخشانی از این مدعاست .
آقای مهندس وصال معتقداست که«آنهمه دشنام و لعنت و بدگویی در کتاب (آسیب شناسی ...)با بیرحمی و بی شرمی تمام نثار دکتر مصدق شده است»...من که نویسندهء آن کتاب باشم از«آنهمه دشنام ولعنت وبدگوئی نسبت به مصدّق»بی خبرم وبهمین جهت درپاسخ به ایشان سخنِ حافظِ شیراز را تکرار می کنم:
چومستعدنظرنیستی وصال مجوی
که جام جم نکندسود، گاهِ بی بصری
مستندات مقالهء من متّکی بااسنادواقوال کسانی ماننددکترغلامحسین مصدّق،مهندس احمدزیرک زاده،دکترسپهرذبیح،سرهنگ نجاتی ،بابک امیرخسروی،انورخامه ای و... است که عموماًمخالف شاه وازیاران یا دوستداران دکترمحمدمصدّق بوده اند ولذا،اگرمضمون این اقوال واسناد رویای شیرین ۶۴ ساله ی آقای مهندس وصال را آشفته کرده،گناهی برمن نیست چراکه افسانه هادرمَحَک تاریخ فرومی ریزند!
من بااستنادبه خاطرات دکترغلامحسین مصدّق،اشاره کرده ام که در سراسر روزهای ۲۵ تا ۲٨ مرداد مصدق در جستجوی شاه بود به طوریکه ضمن قبول عزل خویش توسط شاه به پسرش- دکتر غلامحسین مصدق- گفته بود:
-«می خواهم ببینم حالا که شاه مرا عزل کرده کجا گذاشته رفته؟ چه کار کنم؟ مملکت را به دست چه کسی بسپارم و بروم؟».(۱)
آقای وصال –امّا-دراین باره«نیّت خوانی»کرده ومعتقداست که:« درآن روز، مصدق از روی تمسخر این سخن را به پسرش گفته است»!!!
در عصر روز ۲۷ مرداد مصدّق معتقد شده بود:
-«از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه درخواست شود تا هرچه زودتر به ایران مراجعت فرمایند»(۲).

مهندس زیرک‌زاده(که درتمام روز ۲٨ مرداد در خانهء مصدّق بود)درباره ی روحیه و روان مصدّق درروز۲٨مرداد می گوید:
-«... در آن روز، واضح بود که دکتر مصدّق مردم را در صحنه نمی‌خواهد...تمام آن‌هائی که در آن روز در خانه ی نخست‌وزیر (بودند) بارها و بارها، تک‌ تک و یا دسته‌ جمعی از او خواهش کردند اجازه دهد مردم را به کمک بطلبیم، موافقت نکرد و حتّی حاضر نشد اجازه دهد تابا رادیو مردم را باخبر سازیم...مصدّق با تقاضای او [دکتر فاطمی] برای خبر کردن مردم[ازطریق رادیو]مخالفت کرده بود.مصدّق نقشه ی خودراداشت و نمی خواست درآن،تغییری بدهد»(٣).
بابک امیرخسروی – کادر فعال حزب توده - در روز ۲٨مرداد واز مخالفان سر سخت حکومت شاه «به مثابه ی یکی از کادرهای باز مانده ی آن ایام »و«برای پاسخ دادن به وجدان و پوزش از ملت ایران» تاکیدکرده که «برای روز ۲٨مرداد کودتایی به قصد سرنگون ساختن دکتر مصدق برنامه ریزی نشده بود و لذا تصور کودتای دوم بمثابه ی طرح جانشین برای جبران شکست کودتای ۲۵ مرداد، نه با داده های معتبر می خواند و نه با امکانات و وضع آشفته و ازهم گسیخته ی دشمنان نهضت آزادی ملت ایران جور در می آید...تمام شهادت ها ی معتبر،حتّی اسنادسرّی وزارت امورخارجه ی آمریکانشان می دهندکه ارتش درمجموع،کوچک ترین مشارکتی در۲٨مردادنداشت... هیچ واحدمنظم ارتشی درماجرای روز۲٨مرداد٣۲،شرکت نداشت» (۴).
آقای مهندس وصال مدعی است:«برخلاف ادعای آقای میرفطروس، ارتش و نیروهای نظامی و انتظامی در سراسر دوران حکومت دکتر مصدق مطیع شاه و دربار بودند و در سرِ هر بزنگاه علیه او وارد عمل میشدند»...این ادعای منتقدمحترم با روایت دوستان ودوستداران نزدیک مصدّق اختلاف اساسی داردبطوری که سرهنگ غلامرضانجاتی(افسرنیروی هوائیِ طرفدارمصدّق)می گوید:
-«در نیروی هوائی، بیش از ٨۰ در صد افسران و درجه‌داران از دولت مصدّق پشتیبانی می‌کردند...افسران جناح وابسته به دربار درنیروی هوائی- که اغلب شاغلِ پست های ستادی و فرماندهی بودند-باهمه ی کوششی که به عمل آوردند، نتوانستند حتّی یک نفر خلبان را برای پرواز و سرکوبِ مردم، آماده کنند. درمرداد۱٣٣۲ در تهران، ۵ تیپ رزمی وجود داشت ... و صدها تن افسر و درجه‌دار در پادگان‌های تهران حضور داشتندولی کودتاچیان با همه ی کوششی که به عمل آوردند نتوانستند حتّی یکی از واحدها را با خود همراه کنند.»(۵)

قدرت نظامی حزب توده:افسانه یاواقعیّت؟
منتقدگرامی می نویسد:«میرفطروس در این مقاله، و هم درکتاب «آسیب شناسی...»از حزب توده و قدرت نفوذ شگفت آورش بر ارتش چنان هیولائی میسازد که با نیروی شیطانی خود در طول یک روز می توانسته است مملکت را فتح کند! ».
دراین باره،من باارائه ی اسنادمتعدّدی درکتاب «آسیب شناسی...» سخن گفته ام ولی دراینجا –باز-به سخن مهندس احمدزیرک زاده(ازیاران نزدیک دکترمصدّق) استنادمی کنم که معتقداست:
-«از اواخر سال ۱٣۲۴ تا مرداد ۱٣٣۲ حزب توده هر وقت می خواست می توانست با یک کودتا تهران را تصـّرف کند» (۶).
طرح کودتای آمریکا وانگلیس نیزمتّکی بر بیم ونگرانی آمریکا ازقدرت گیری حزب توده بود ولذا،طرح کودتانیز «ت(توده).پ.(پارتی=حزب)آژاکس»نامیده شده بود.

مصدّق:بهترین حالت همین بود که پیش آمد!
سال هابعداز۲٨مرداد٣۲و پس ازفرونشستنِ غبارکینه ها وکدورت ها،دکترمصدّق به وکیل مورداعتمادش-سرهنگ جلیل بزرگمهر-درباره ی ماجرای ۲٨مرداد گفته بود :
-بهترین حالت همین بودکه پیش آمد!(۷).
این سخنِ مصدّق،«نصّ»ی است که هیچ مصدّقیِ ایراندوستی(ازجمله آقای وصال)نمی تواندبرروی آن«اجتهاد» کندتابراساس آن،افسانه های تکراریِ۶۴ساله ی ۲٨مردادرا تکرارکنند.این سخنِ مصدّق باید مارا فروتن وفَکور سازدتادرپرتوآن،درباره ی رویدادی که سرشت وسرنوشت تفکرسیاسی مارا رقم زده است،بازاندیشی کنیم.اینک نسل یانسل های تازه ای به وجودآمده اندکه هیچ خاطره ای از۲٨مرداد٣۲ندارندوبحث هائی ازاین دست،برای شان ملال آورو حتّی دلآزار است چراکه ملّت ایران در ٣٨سال اخیر، ۲٨مردادهای متعدّدی را تجربه کرده است ازجمله:۲٨مردادِسینمارکس آبادان،۲٨مردادِفتوای آیت الله خمینی درحمله به کردستانِ ایران،۲٨مردادِقتل عام زندانیان سیاسی درسال۶۷، ،۲٨مردادِجنبش سبز و...
باآزادشدن اززندان ۲٨مرداد٣۲،درراهِ آزادی ملّتِ دربندِما بکوشیم!
چنین باد!

سه‌شنبه ٣۱ مرداد ۱٣۹۶


۱-مصدّق ،غلامحسین،تاریخ شفاهی هاروارد،بکوشش حبیب لاجوردی،ژوئیه‍ی ۱۹٨۴، ص ۱۲ ،نوار شمارهٔ ۱۲.
۲-زیرک زاده،احمد،پُرسش های بی پاسخ درسال های استثنائی،ص٣۱۱
٣-امیرخسروی، نگاهی ازدرون به نقش حزب تودهء ایران،صص۶۲٨ و۶۴٣
۴-نجاتی،غلامرضا،جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران،چاپ هفتم،ص٣٨۶
۵-زیرک‌زاده، پیشین،صص٣۲۲-٣۲۵
۶- برهان،عبدالله (ازاعضای قدیمی جبههء ملّی)، کارنامهء حزب توده و رازِ شکست مصدّق، ج۲، ص۱۹۰.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست