در آستانِ میعادِ ناگزیز
جهانگیر صداقت فر
•
قدرِ ما نشناختند و مهلتِ پایان رسید
اعتبار از ما رباییدند، وقتِ جان رسید
سنگلاخی صعب بود و پرتگاهی پرنشیب
انتهای راه بنگر تا چسان آسان رسید
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
شنبه
٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶ -
۲۰ می ۲۰۱۷
قدرِ ما نشناختند و مهلتِ پایان رسید
اعتبار از ما رباییدند، وقتِ جان رسید
سنگلاخی صعب بود و پرتگاهی پرنشیب
انتهای راه بنگر تا چسان آسان رسید
شک و باور در یقینی بی گمان سرخورده مُرد
این زمان، پیرانه سر، هان! نوبتِ ایمان رسید
علم و دانش چون نهالی بی ثمر باری نداد
بذر ما تا سر برآرد آفتِ توفان رسید
وآنچه جان دربُرد از غارتگرِ تیغِ قضا
بیش و کم نه، جملگی یکجا به نامردان رسید
دردها را چاره میجستیم در دیوانِ شعر
خودفریبی بود؛ کی مرهم، کجا درمان رسید
گرچه رویا را توان بال و پرِ پرواز داد
هرگز اما تا فرازِ بی غمی نتوان رسید
یادها در چرخش دوران خزانی بود و تلخ
شادمانم؛ دیگر اکنون موسمِ نسیان رسید
از سرآغازِ تپش آبشخورِ دل عشق بود
خونِ دل خوردیم عمری تا دمِ پایان رسید
*********
جهانگیر صداقت فر
|