کاریکلماتور ۳
ناصر زراعتی
•
* هوایِ آلوده ی شهر «لطافتِ» باران را به «ضخامت» و «کثافت» تبدیل کرد.
* بالِشِ پَرِ من وقتی صبحِ زود، صدایِ آوازِ پرندگان را شنید، از زیرِ سرم پرواز کرد.
* چون دردِ زدنِ یک سوزن به خود از دردِ زدنِ هزار تا جوالدوز به دیگران بیشتر است، لاجرم، آدمها معمولاً ترجیح میدهند سوزن را بیندازند دور و با همان جوالدوز بیُفتند به جانِ دیگران.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶ -
۲۰ می ۲۰۱۷
هوایِ آلوده ی شهر «لطافتِ» باران را به «ضخامت» و «کثافت» تبدیل کرد.
*
بالِشِ پَرِ من وقتی صبحِ زود، صدایِ آوازِ پرندگان را شنید، از زیرِ سرم پرواز کرد.
*
چون دردِ زدنِ یک سوزن به خود از دردِ زدنِ هزار تا جوالدوز به دیگران بیشتر است، لاجرم، آدمها معمولاً ترجیح میدهند سوزن را بیندازند دور و با همان جوالدوز بیُفتند به جانِ دیگران.
*
طرف مشغولِ تیز کردنِ نوکِ جوالدوزی است که به دیگران میزند و همزمان، کُند کردنِ نوکِ سوزنی که چه بشود اگر به خودش بزند.
*
غارغارِ صادقانه و صمیمانه ی کلاغ بسیار گوشنوازتر است از چهچهِ تصنُعی و اجباریِ بُلبُل.
*
یک تکّه گِلِ خوشبو شامّهنوازتر است از یک گلستانِ گُلِ بیبو.
*
سگِ ولگرد یک دقیقه آزادیاش را به هزار تا قلاده ی طلا نمیفروشد.
*
مگسِ پُررو در عرصه ی سیمُرغ، نه تنها جولان میدهد، که وِزوِر هم میکند.
*
«انجمنِ خونآشامان» با تقاضایِ عُضویّتِ پشّه موافقت کرد.
*
«انجمنِ گیاهخواران» به تقاضایِ عُضویّتِ مُرغِ ماهیخوار پاسخِ منفی داد.
*
نقاشِ پاییز از «سبزِ» تابستان، با قلمموهایِ باد و باران، رنگهایِ گونهگون میسازد.
*
عابرِ عجول و عصبی از خودش هم حتّا نمیتواند عبور کند.
*
وزشِ بادِ بهاری بر ابرِ درخت، باران شکوفه میبارانَد.
*
فکر نمیکنم برایِ خورشید اصلاً مهّم باشد که زمین دورش بگردد یا نگردد.
*
بهار بر گورِ زمستان شکوفه میپاشد.
*
شاعرِ کُهنسُرا وقتی در قُمار پول کم آوَرد، قافیهاش را باخت.
|