سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتخابات؛ ارزیابی یک حرکت در حکومت ولایت مطلقه ی فقیه


بهمن پارسا


• البّته و با کمال تاسفّ روشی پدید امده و جا افتاده و ظاهرا هم مردم ما پذیرفته اند که "دفع فاسد به افسد" ویا "دفع افسد به فاسد" بکنند. گویا اینبار نیز قضیه از همین قرار است، یعنی مردم را در وضعیتی قرار بدهند که سرکوبگر کوی دانشگاه، بهتر است از قاتل ۱۳۶۷، ویا دزد میلیونی خوب تر است از شاه دزد میلیاردی! ولی هر خردمند فرزانه یی میداند که "تا که ویران نشود، کاربه سامان نرسد" ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۱۱ می ۲۰۱۷


رژیم اسلامی حاکم بر ایران ظرف مدت سی ونه سال گذشته عموما و از سال ۱٣۶۱ باینسوی خصوصا، با برگزاری نمایشی زیر عنوان انتخابات و به ویژه انتخابات رییس جمهوری، صرف ِ نظر از تامین حداکثرمنافع نیروی حاکم در داخل ایران ،همواره در پی تامین یک هدف بوده است و آن نیست چیزی جز توجیه مشروعیت رژیم در عرصه ی بین المللی. از همین رو در همه ی این سالها در ماه های نزدیک به برگزاری انتخابات، تنور این نمایش را تا نهایت درجه ی ممکن گرم میکند و با توّسل به انواع و اقسام حیل مردم ایران را نیز درگیر یک هیجان ناشی از نوعی جنون اجتماعی میسازد و با بهره برداری از حضور آن تعداد از مردمی که باری به هرجهت به پای صندوق های رای میروند، و بزرگنمایی ارقام و آمار شرکت مردم در این نمایش ، به جامعه ی جهانی چنین القا میکند که ، رژیم اسلامی حاکم بر ایران برآمده از خواست مردم است ومشارکت مردم در انتخابات بهترین دلیل این مدعاست و نتیجه اینکه این حکومت بر خلاف آنچه گفته میشود، حکومتی است که ملّت ایران بر مشروعیت آن با حضور در انتخابات مختلف مهر تایید میزنند.
با نگاهی بسیار سطحی ونا کارشناسانه به سادگی معلوم و مشخص است که حکومت اسلامی ایران شاید تنها حکومت موجود در منطقه و حوزه ی خلیج فارس است که به لحاظ امور سیاسی-اجتماعی در داخل مرزهای خود دچار هیچگونه مشکل یا مشکلاتی نیست! به سادگی قابل دریافت است که در ایران نه حزب یا احزاب مخالف سیاست های رژیم وجود دارد ونه اینکه رژیم حضور عنصر یا عناصری به عنوان مخالف را می پذیرد. در تمامی سالهای بعد از بهمن ۵۷ هرگاه حکومت اسلامی حرکتی را نامتناسب با نیات و مقاصد و منافع خود در یافته آنرا با سبع ترین شیوه های قرون وسطایی و وحشتناک و ضد بشری سرکوب کرده که یک نمونه ی آن کشتار سال ۱٣۶۷ است. حرکات سبعانه ی این حکومت هرگز از چشم جهانیان پوشیده نمانده و جامعه ی بین المللی بسیار خوب و حتّی به طور دقیق و با ذکر جزییات در جریان قرار گرفته ولی، رژیم ولایت فقیه هرگز و هرگز، نه به میثاقها و کنوانسیون های جهانی اعتنا کرده و نه خود را در قبال اینگونه مقررات مسئول دانسته و با تکیه بر همین بی اعتنایی ها و خودسری های مبتنی بر روشهای استبدادی در داخل کشور به هر شیوه که خواسته و میخواهد اداره امور را بر عهده دارد. لذا این حکومت میداند درداخل خاک ایران به هیچ وجه نمیباید نگران موقعیت خود باشد، چرا که به هیچ کس نباید پاسخ بدهد.
در ایران بسادگی مشهود است که نیروی مخالفِ منسجم و متشکل و فعّالی موجودیت علنی و عملی ندارد. امور کشور توّسط مشتی افراد معلوم الحال با یک ایدئولُژی کهنه و عوامفریبانه اداره میگردد که هدفشان عبارت است از تسّلط بر جهان مثلا اسلامی و تامین منافع سودجویانه ی خود از اینطریق، و در این راه بهیچ روی، چنانکه به وضوح قابل درک و فهم است از فدا کردن منافع ومنابع ملّت ایران به سود یمن، سوریه، فلسطین و لبنان دریغ نورزیده اند. این رژیم مدّعی است موافق قوانین ِ موضوعه مجلس اسلامی عمل میکند و قوّه قانون گذاری آن مستقل ومنسجم است و قوانین مدوّنه به تمامی در کار نظم بخشیدن و تامین آزادیهای فردی و اجتماعی مردم ایران است. این سخن در اساس خود بی بنیاد است و هیچ ارزش خردمندانه یی بر آن منطبق نیست و سی ونه سال بدبختی و فساد فزاینده در همه ی زمینه های موجود شرح واضحات است. طرفه اینست که در رژیمی که فردی به عنوان "ولّی فقیه" که سخنش و فتوایش "فصل الخطاب" است و به سیاهی می ماند که بالا تر از آن رنگی نیست، و هیچکس تحت هیچ شرایطی تاب مقاومت و ایستادگی و یا چون وچرا را در مقابل آن ندارد، حتّی کلام این مقام محل پرسش و استفهام نباید که قرار بگیرد، سخن از قانون و قانونگزاری گفته میشود، سخن از انتخابات قانونی به میان میآید! آنجا که یک فتوای ولی فقیه ناسخ هزار ماده ی قانون و اصول پذیرفته شده ِ اجتماعی - سیاسی است، چه نیاز به قانون و قانونگذار است؟! آنجا که ولی فقیه هرگاه اراده نماید هیچ مُنتَخَبی، با هردر صد ِ از آرا دیگر مشروعیت اداره ی امر را ندارد، آنجا که هر امری منوط است به نظر تایید کننده ی "ولّی فقیه" واگر چنین نکند امر مردود است، سخن از قانون و روشهای قانونی و انتخابات قانون مند چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد، جز اینکه بپذیریم حق باشماست و ما "محجوریم".
در رژیمی که با توسل به جهل و دروغ همه در کار آماده سازی زمینه های ظهور هرچه سریعتر آقا امامِ زمان هستند که به خیر و سلامتی تشریف بیاورند و اداره ی امور مسلمین - شیعیان- را در کف با کفایت خود بگیرند، و با توّجه به اینکه رای دهنده چه خواسته باشد و یا که نخواهد، ایشان خواهند آمد و بی اعتنا به رای آنان آنچه را لازم باشد انجام خواهد داد، چه نیاز به رای گیری از مردم است. گیریم که در جهان امروز حداقل به پیروی از مد روز سیاسی هم که شده باشد خوب است انتخاباتی برگزار گردد و آرایی به صندوقهای رای ریخته شود و فیلم حضور میلیونی مردم را نیز در سراسر جهان به نمایش بگذارند، قبول هم بنماییم که مردم به میل خود آمده را ی داده اند، ولی سخن اینجاست که مردم به چه چیز، کدام برنامه، کدام شخص، به کدامین دلایل رای داده اند؟! در میان کاندیداهای موجود در انتخابات کنونی، وجوه افتراق این افراد در کجا و در چیست؟! کدامیک از این آدمها معتقدند که حقوق زن و مرد در متون معتبر اسلامی علی العموم و شیعه به طور مشخص، برابر است، کدامیک باور دارد شهادت یک مرد برابر دو زن نیست، کدامیک در وجود مهدی و ظهور ایشان مردّد است، کدامیک به اصل ولایت فقیه معتقد نیست و یا آنرا مردود و نالازم میداند. در بین این داوطلبین چه کسی حاضر است علنا اعلان نماید هموطنان سنّی مذهب دارای همان حقوقی هستند که کلاشانی مثل مداحان ِ اهل بیت، کدامیک باور دارند که بهاییان ایران هموطنان طبیعی و قانونی ما بوده و از حقوقی برابر با هر حزب اللهی کثیفی برخوردارند. آیا دربین این داوطلبین چه کسی حاضر است اعلام نماید امر دین و دین مداری و مناسبات مذهبی اموری شخصی هستند و دولت ابدا نباید دراین گونه زمینه های معنوی دخیل باشد. از این نمط سخنان بسیارند و انبوه. در زمینه های سیاسی و اقتصادی نیز فراوان است پرسشهایی اساسی و زیر بنایی. غرض امّا از طرح این نمونه ها احصا نیست و جنبه ِ مثالی آن مورد نظر است فقط برای یادآوری و ذکر این نکته، که وقتی همه ی داوطلبین در اصول عقاید خویش دارای باورهای یکسان ومشخص ومعینی هستند و وجوه اشتراکشان بسیار بسیار بیشتر از آن است که محلی برای افتراق و مقایسه باقی بگذارد، به شیوه یی زیربنایی چیزی به عنوان انتخاب را از بین میبرد. انتخاب آن جا معنا پیدا میکند که براساس وجوه افتراق و مقایسه آنها و سبک سنگین کردن این وجوه، رای به یکی از چندین گزینه تعلق گیرد. آنجا که همه چیز در نزد همه کس یکسان است و فقط نام کسی"الف"، و نام دیگری "ب" میباشد تنها وجه تفاوت، انتخاب بیشتر به فریب نزدیک است تا هرچیز دیگر. البّته و با کمال تاسفّ روشی پدید امده و جا افتاده و ظاهرا هم مردم ما پذیرفته اند که "دفع فاسد به افسد" ویا "دفع افسد به فاسد" بکنند. گویا اینبار نیز قضیه از همین قرار است، یعنی مردم را در وضعیتی قرار بدهند که سرکوبگر کوی دانشگاه، بهتر است از قاتل ۱٣۶۷، ویا دزد میلیونی خوب تر است از شاه دزد میلیاردی! ولی هر خردمند فرزانه یی میداند که "تا که ویران نشود، کاربه سامان نرسد".
راقم به لحاظ بیش از سی سال دوری ازایران و اینکه همواره دستی از دور بر آتش داشته خود را شایسته آن نمیداند که خواسته باشد هیچ شیوه یی را پیشنهاد نموده و یا دور باد خواسته باشد نسخه بنویسد برای مردمی که با گوشت و پوست دارند چنگال خونبار و کثیف حکومت اسلامی و ولی فقیه آنرا بر گوشت و پوست روح خود حس میکنند، ولی اینقدر هست که از سرِ مسئولیت به طرح این پرسش بپردازد: اگر قرار است سگ زرد جایش را با شغال عوض کند، چرا رد ِ پای ما در مسیر ایشان باید دیده شود؟!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست