چگونه جمهوری اسلامی خود را افشا می کند
مارال سعید
•
روند تصویب و اجرائی شدن سند ۲۰۳۰ یونیسف تضاد اساسی و بنیادین نظام جمهوری اسلامی یعنی تضاد جمهوریت در مقابل ولایت را به وضوح عیان ساخته است. هر که با نگاه ایدئولوژیک و تماما ً تبعیض آمیز حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران آشنا باشد می داند که این رژیم نمی تواند از محدوده ی مقدمه ی سند ۲۰۳۰ یونیسف مصوب ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ پا را فراتر نهد. چرا که مهم نیست در متن چه آمده، همین مقدمه یعنی آتش به زیر خیمه ی اسلام ناب محمدی.
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
يکشنبه
۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۶ -
۷ می ۲۰۱۷
اینکه به ظن ما ذات این رژیم چنین است و یا به قول رانده شدگان درگاه؛ ذوب شدگان در ولایت چنیند. در صورت مسئله تغییری حاصل نمی نماید. "جمهوریت با ولایت خوانائی ندارد."
هر آتشیست از گور این مجتبی ست (رابط امنیتیها و بیت) وگرنه دائی جان ولی در کنار شومینه لمیده بود و خور و پفش بیت را گرفته بود. اینبار میزان دز داروها را چنان بالا برد که مادر مرده دائی جان مثل اصغر ترقه راه می رود و هی می گوید: مخم و مخم، مخالفم. نه آنکه نداند با چی! ولی چه بگوید. از طرفی این فشار داروها باعث توهم شعبون خانی شده و عربده می کشد که: اینجا جمهوری اسلامیست. یعنی بله؛ من آنم که رستم بود پهلوان!
از خنده گذشته هر که با نگاه ایدئولوژیک و تماما ً تبعیض آمیز حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران آشنا باشد می داند که این رژیم نمی تواند از محدوده ی مقدمه ی سند ۲۰٣۰ یونیسف مصوب ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ پا را فراتر نهد. چرا که مهم نیست در متن چه آمده، همین مقدمه یعنی آتش به زیر خیمه ی اسلام ناب محمدی.
در مقدمه آمده است: ما بار دیگر بر اهمیت بیانیهی جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر و حقوق بین الملل تأکید میکنیم. ما در راستای منشور سازمان ملل متحد، بر مسئولیتهای همهی کشورها در ترویج، حفظ و احترام به حقوق بشر و آزاد یهای بنیادین برای همه، به دور از هر گونه تبعیض از لحاظ نژاد، رنگ، جنسیت، مذهب، دیدگاه سیاسی یا غیره، خاستگاه ملّی یا اجتماعی، مالکیت، تولد، معلولیت و یا هر وضعیت دیگری تأکید می کنیم.
همانطور که می بینید هیچ چیز جدیدی خارج از قوانین و پرتکلهای الحاقی در زمینه حقوق بشر و حقوق بنیادین در این پاراگراف نیست. اما آنچه هست جمله بر عدم تبعیض تاکید دارد که نظام فخیمه ی اسلامی نمی تواند با آن موافقت داشته باشد چرا که اساس دین اسلام و بخصوص شیعه اثنی عشری بر تبعیض نهاده گشته است.
این مقدمه برای بالا آوردن کفر ابلیس دائی جان ولی، ادامه می دهد: به رسمیت شناختن تساوی جنسیتی و توانمندسازی زنان و دختران، در تحقّق همهی اهداف اصلی و فرعی این دستور کار نقش موثری دارد. بهره وری بهینه از توانمندیهای انسانی و تحقّق توسعهی پایدار، در شرایطی که نیمی از جامعهی بشری از فرصتها و حقوقی که در چارچوب حقوق بشر به آنان تعلق میگیرد، محروم باشند، ممکن نخواهد بود. دسترسی زنان و دختران به آموزش کیفی، منابع اقتصادی و مشارکت اجتماعی و فرصتها باید با مردان و پسران برابر باشد؛ ضمن اینکه برای اشتغال، رهبری و تصمیمگیری در همهی سطوح نیز با مردان و پسران از فرصتهای یکسانی بهرهمند شوند. ما برای از بین بردن شکاف جنسیتی و تقویت حمایتهای سازمانی برای تحقّق تساوی جنسیتی و توانمندسازی زنان در سطوح جهانی، منطقهای و ملّی تلاش خواهیم کرد. همهی اشکال تبعیض و خشونت علیه زنان و دختران، در سایهی مشارکت و همکاری مردان و پسران ریشهکن خواهد شد. در اجرای دستورکار حاضر، یکپارچهسازی نظاممند یک دیدگاه مبتنی بر تساوی جنسیتی اهمیت بسزایی دارد.
اجرای همین مقدمه یعنی برچیده شدن بساط جمهوری اسلامی و از این روست که طاقت از دائی جان ولی ربوده و او را به فغان آورده و تا بدانجا پیش رفته که گریبان یکی از ارتجاعی ترین نهادهای نظام فخیمه یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی را نیز گرفته است.
اما از دیگر سو؛ روند تصویب و اجرائی شدن سند ۲۰٣۰ یونیسف تضاد اساسی و بنیادین نظام جمهوری اسلامی یعنی تضاد جمهوریت در مقابل ولایت را به وضوح عیان ساخته است. تقابل این دو بنیان ماهیتا ً متضاد در روند اجرائی شدن این سند کار را به آنجا کشانیده است که بخش ولایت محور نظام دست به دامن ولی فقیه شود و او نیز سر از پا نشناخته جبه ی جعلی انقلابیگری بر دوش افکند و بانگ زند: اینجا جمهوری اسلامیست.
|