سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در استقبال از اول ماه مه، روز اتحاد جهانی طبقه کارگر


حسن رحمان پناه


• اول ماه مه روز کل طبقه کارگر، فارغ از زبان، نژاد، مذهب، جنسیت، گرایش فکری و نظری است. این روز، روز کارگر شاغل و بیکار، کولبر و دستفروش، مهاجر و بومی، پیر و جوان و کودک، زن و مرد، و در یک کلام، روز کل طبقه کارگر بعنوان تنی واحد است. این روز، روز جشن کارگران، روز اعلام مانیفست کارگران علیه سرمایهداران، روز ۹۹درصدیها در برابر ۱ درصدیها است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۲۷ آوريل ۲۰۱۷


دوشنبه ١ماه مه برابر با ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر است. در این روز و به وسعت جهان، کار و سرمایه از هر زمانی بیشتر صف طبقاتی خود را در خیابان ها و میادین شهرها به نمایش می گذارند و صف آرایی می کنند. در این روز، در صف کار و انسانیت ، نژاد، مذهب، ملیت، زبان، پرچم و تفاوت جنسیتی به کنار نهاده می شوند. رنگ پوست و چشم، خارجی بودن و بومی بودن، مرد یا زن بودن، هیچکدام نه تحقیر و نه برتری محسوب نمی شوند. صف انسانیت همراه با پرچم های سرخ و مشت های گرهکرده و با شعار وحدت آفرین "کارگران جهان متحد شوید" که مارکس و انگلس برای اولین بار در "مانیفست حزب کمونیست" در سال ١٨۴٨ یعنی در ١۶٩ سال قبل فرموله و تاکنون نیز چراغ راهنمایی کارگران و کمونیست ها در نبرد طبقاتی برای آزادی و رهایی است، رژه می روند. در این روز طبقه کارگر در کشورهای مختلف جهان، خواست ها و مطالبات طبقاتی ، صنفی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی خود را که مطالبات اکثریت جامعه است ، از جمله ضدیت با نظام ضد انسانی سرمایه داری، لغو کار مزدی و استثمار انسان توسط انسان ، برابری جنسیتی ، ضدیت با میلیتاریسم و جنگ و کشتار روزانه انسان ها، ضدیت با کار کودکان و کودک آزاری، ضدیت با تبعیض جنسیتی ، نژادی ، ملی و مذهبی ، دفاع از آزادی عقیده ، بیان ، اندیشه، تشکیلات و .... را در اجتماعات خود فریاد می زند و در قطعنامه های خود مدون می سازند. در این روز پرولتاریای انقلابی و اگاه ، بعنوان گورکنان نظام سرمایهداری نوید جهان دیگری می دهند ، جهان سوسیالیزم و حکومت کارگران . جهانی که تحت کنترل اکثریت تولیدکنندگان آن اداره خواهد شد نه اقلیت محدود و استثمارگر کنونی.
در مقابل این صف سرشار از انسانیت و برابری طلبی، بورژوازی نیز با قوانین و نهادهای اجرایی، قضایی و قانونگذاری، با پلیس و دستگاههای سرکوبگر و امنیتی، با پاپ و کلیسا، با آخوند و روزه خوان و فریبکاران حرفهای، با کنیسه و خاخام، با پلیس و اسب و سگ های آموزش دیده، با زندان و شکنجهگر و جلاد و دهها ابزار و امکانات دیگر سرکوب و تحمیق در برابر کارگران و بشریت آزادیخواه که خواهان تغییر جهان کنونی و برپای دنیایی دیگر است، صف آرایی می کند
امروز از هر زمانی بیشتر بورژوازی، جامعه بشری را به سوی پرتگاه سوق داده و می دهد. "دونالد ترامپ" رئیس جمهور امپراطوری ایالات متحد آمریکا، صریح و بی پرده به بهانه جنگ با "داعش" در کشور اسلام زده و جنگ زده افغانستان، طی چند روز گذشته، بزرکترین بمب غیر اتمی این کشور که به "مادربمب"ها معروف است را آزمایش نمود و نگرانی از یک جنگ خانمانسوز را در سطح جهانی دامن زد. ترامپ بی پرده از به کارگیری سلاح اتمی علیه کشورهای "سرکش"، لغو توافقات هستهای و شروع دور نوین مسابقات "هستهای" در سطح جهان دم زند. جهنمی که امروز از برکت "نظم نوین" امپراطوری آمریکا و بویژه بعد از جنگ اول خلیج در عراق، سوریه ، یمن ، افغانستان، لیبی و بسیاری از جاهای دیگر بر پا شده و تقابل و دخالت رقیب قدرتمند اتمی اش "روسیه" را به همراه داشته، روزانه آتش و مرگ آن را از رهگذر قربانی شدن صدها انسان بی دفاع و زجر کشیده در صفحه تلویزیون ها مشاهده می کنیم. محصول آن "نظم نوین"، بی نظمی آشکار در جهان و رشد بنیادگرایی مذهبی، تروریسم ، جنگ ، راسیسم و نژادپرستی در پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری است. شخص رئیس جمهور کنونی آمریکا بعنوان عنصری غیرقابل پیشبینی و خطرناک با افکار آشکارا فاشیستی و بیگانه ستیزانه، زاده چنین بی نظمی جهانی است.
سرمایهداری نئولیبرال و افسارگسیخته تعرضاتش به آخرین دستاوردهای بشری و به ویژه طبقه کارگر در ابعاد جهانی را با شدت بیشتر از قرن گذشته ادامه می دهد. افزایش ساعت کار و کاهش دستمزد ، افزایش سن بازنشستگی، اخراج روزانه کارگران از کار دائم و تبدیل قرارداد رسمی به قرارداد موقت، استفاده بیشتر از نیروی کار کودکان کارگر با دستمزد کمتر و بسیار نازل، گستردش دامنه پدیده کودکان خیابانی، کاهش خدمات دولتی و کاستن از امکانات رفاهی و درمانی مردم، تشدید بی سابقه فرایند آلودگی و تخریب زیست محیطی و افزایش خطرات جدی علیه محیط زیست و کل بشریت و نظایر آن، تقویت بنیادگرایی مذهبی ، راسیسم ، نژادپرستی و خارجی ستیزی ، چهره کنونی نظام سرمایه داری و لیبرالیسم چند دهه اخیر را بوضوح و بیشتر از زمانی نشان می دهد. حاصل تعرضات روزانه سرمایه به طبقه کارگر و انسانهای ستمکش، انباشت سرمایه در یک سو و فقر مطلق در طرف دیگر است . بطوریکه ثروت ٨ میلیاردر در جهان با ٤٢٦ میلیارد دلار، برابر با ثروت ٣میلیارد و ٦٠٠میلیون نفر از ساکنان کره زمین است که حدود ٤٠٩ میلیارد دلار ثروت دارند. (اکسفام - گزارش سال ٢٠١٦). روی دیگر تعرضات جریان نئولیبرال در عرصه اقتصادی به طبقه کارگر و دست آوردهای تا کنونی آن برای بورژوازی جهانی ، جنگ و میلیتاریزم نظامی ، از جمله اشغال و دخالت عریان مستقیم یا غیره مستقیم در کشورهای عراق، سوریه، افغانستان ، لیبی ، یمن و جاهای دیگر است. حاصل چنین دخالت های نظامی که با چاشنی "دفاع از حقوق بشر و دمکراسی" همراه بوده ، چیزی جز سربرآوردن گروههای جنایتکار و بنیادگرایی اسلامی در این مناطق امثال "القاعده ، داعش، جبههالنصره، فتح الشام" و دههها گروه قاتل و انسان کش دیگر نبوده است. در عرصه سیاسی و سیستم انتخاباتی در کشورهای پیشرفته سرمایهداری نیز که کل افتخار تا کنونی بورژوازی واگذاری "حق رآی" به احاد جامعه است، سیستم نئولیبرال حامی و تقویت کننده راسیسم و نژادپرستی و جریانات بیگانه ستیز راست افراطی نظیر دونالد ترامپ در آمریکا ، "حزب آزادی" راستگرای افراطی در هلند و "مارین لوپن" نژاد پرست در فرانسه، حزب آلترناتیو در آلمان و احزاب و جریانات مشابه آنان در گوشه و کنار جهان از جمله نئوفاشیستی همچون "سلطان اردوغان" و حزب "داد و توسعه" در ترکیه است.
امروز عملآ جهان در مقابل آن تصویر انسانی و ژرف اندیشانه "روزا لوکزامبورگ" قرار گرفته است که نوشت " سوسیالیسم یا بربریت". بربریت کنونی نظام سرمایه داری را اکثریت قریب به اتفاق انسان های این کره خاکی، روزانه با گوشت و پوست و استخوان خود و در پراتیک و تجربه عملی می آزمایند. اما سوسیالیسم کارگران، سوسیالیسمی که مارکس از آن یاد می کند که همانا عبارت از قدرت سازمان یافته طبقه کارگر آگاه برای اداره اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه می باشد و فاز اول راهیابی به جامعه کمونیستی و محو طبقات و زوال دولت است، هنوز خود را در میدان پراتیک نشان نداده است . اما بشریت امروز از هر زمانی بیشتر به آن نیاز دارد و راه سومی جهت رهایی از مصائب نظام طبقاتی سرمایهداری به جز رسیدن به جامعه سوسیالیستی پیشارو نیست.
آنچه بیان شد تنها گوشهای از حقیقت جهان کنونی است. بخش اکثریت دنیای امروز را تودههای وسیع کارگر و زحمتکش تشکیل می دهد که نه تنها سودی در سیستم نئولیبرالیسم سرمایهداری عصر امپریالیسم و "دهکده جهانی" و پیروزی بازار آزاد ندارد، بلکه قربانی اولیه آن هستند. این بخش عظیم و اکثریت جامعه، روزانه در حال کار کردن و جان دادن هستند و تمام نعمات و لذایذ جهان کنونی حاصل کار و عرق جبین آنان است ، اما خود از آن محروم می باشد. این بخش نعمت آفرین جامعه، در برابر گرایش نئولیبرال و چرخش به "راست تر" بورژوازی بیکار ننشسته است. زیرا و بطور واقعی و ملموس یک گردش به چپ نیز در میان کارگران، زحمتکشان، روشنفکران انقلابی چپ و انسان های آزاده دیده می شود. رویدادهای چند سال اخیر یونان ، اسپانیا ، اسلونی ، کراواسی ، تغییر در رهبری حزب کارگر انگلستان که ناشی از فشار تودههای پایین حزب بود و همچنین حضور کسی چون "ساندرز" در انتخابات آمریکا در رقابت شدید درون حزبی با "کلینتون" بعنوان نماینده بخش مهمی از سرمایه امپریالیستی و از همه بارزتر تجربه " روژآوا " در مقابل جریان به شدت ضد انسانی و جنایتکار "داعش" و حامیان منطقهای و جهانی آن که حمایت های میلیونی با اعتراضات و تظاهراتهای گسترده بی نظیر در سطح جهانی بعد از جنگ ویتنام را به دنبال داشت از نمونههای باز چنین گردش به چپی است . اما ضعف اصلی جنبش کارگری و کمونیستی جهانی ، کماکان کمبود نهاد و تشکل های تودهای و حزبی این جنبش در سطح کشوری و بین المللی است که ستاد رهبری و فرماندهی طبقه کارگر بعنوان طبقهای جهانی در نبرد کار و سرمایه باشد.
روز جهانی کارگر، امکان مناسبی برای رژه جهانی اکثریت عظیم کارگران و به ویژه فعالین کمونیست و سوسیالیست کارگری است که شرایط کنونی و متحول امروزی را چه در ابعاد جهانی و چه در ابعاد کشوری آن دریابند و از تجربیات گذشته بیاموزند. با اشراف بر گذشته و با اتحاد و آگاهی طبقاتی، نیروی متحد و متشکل خود را جهت نبرد و رهایی از بربریت نظام سرمایه داری آماده سازند. اکنون و از هر زمانی بیشتر رسالت تغییر بربریت نظام سرمایه داری بر دوش طبقه کارگر، این گورکنان نظام ضدانسانی سرمایهداری است. اما به سرانجام رساندن این رسالت نه امری خودبخودی و بدون سازمان و تشکیلات در ابعاد تودهای و حزبی ، بلکه حرکتی آگاهانه است که با اتکا به پراتیک دگرگون ساز طبقه کارگر و انسان های کمونیست و برابری طلب مقدور و ممکن خواهد گردید.


طبقه کارگران ایران و اول ماه مه

طبقه کارگر ایران امروز در یکی از دشوارترین لحظات حیات سیاسی و مبارزاتی خود به سر می برد. این طبقه از نهادهای موثر مبارزاتی خود، از جمله تشکل مستقل کارگری (مستقل از نهادهای دولت و کارفرما) ، حق تجمع، اعتراض و اعتصاب و آزادی بیان و عقیده محروم است. عدم وجود این ابزارهای مبارزاتی در دست کارگران، به معنای خلع سلاح آنان در نبردی سخت و رودررو با دشمنی تا دندان مسلح و بی رحم است که به چیزی جز تسلیم و بردگی مطلق کارگران رضایت نمی دهد. آنچه امروز طبقه کارگر ایران از سر می گذراند مرگ تدریجی و فرسایشی خود و اعضای خانواده اش است. دولت و سرمایه داران ایران ضمن اشراف بر این حقیقت، به این میزان از شرایط دردناک بردگی علیه کارگران هنوز راضی نیستند، بلکه روز به روز فشارهای خود علیه این طبقه را افزایش می دهند تا سود بیشتری کسب نمایند. طبقه سرمایهدار ایران و دولت حامی آن که کمیته اجرایی و بازوی مسلح این طبقه است، به خوبی اگاه هستند که ثروت آنان محصول استثمار شدید و فقر کارگران و فقر کارگران سرچشمه ازدیاد ثروت روزانه آنان است. سیاست دولت و سرمایه داران در اعمال بی حقوقی روزانه علیه طبقه کارگر در اقداماتی از قبیل اخراج روزانه کارگران از کار و تعطیلی مراکز تولیدی و وجود ارتش عظیم بیکاران، عدم پرداخت به موقع دستمزدها، لغو قراردادهای دائمی و انعقاد قرارداد موقت و سفید امضا با کارگران، عدم رعایت قانون کار ضد کارگری دولت و کوشش برای تغییرات بیشتر در آن به نفع کارفرمایان که در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد مجددآ از سرگرفته شد و در حکومت روحانی پیگیری گردید، فقدان بیمه بیکاری و عدم تامین امنیت شغلی و درمانی، افزایش ناچیز دستمزدها از ٨١٢ هزار تومان در سال ٩٥ به ٩٣٠هزار تومان در سال ٩٦ در مقابل افزایش تورم افسارگسیخته و چهار برابر پایین تر از خط فقر موجود در جامعه ، وجود میلیونها بیکار بعنوان تهدیدی دائمی علیه کارگران شاغل، افزایش دیگر معضلات اجتماعی همچون اعتیاد، فقر، تن فروشی ، کار کودکان، قتل و نظایر آن، که در گام اول قربانیان آن در صفوف طبقه کارگر و قشرهای محروم و ستمکش جامعه شکار می شوند، از دیگر عوارض نظام فاسد سرمایه داری و دولت اسلامی مدافع آن در ایران امروز است.
اگرچه طبقه سرمایهدار و دولت حامی آن بیشترین ستم و اجحافات را بر طبقه کارگر تحمیل نموده ، اما این طبقه نیز تسلیم نشده و به اعتراض و مبارزات خود ادامه داده است. طی سال گذشته نیز هر روز و هر ماه شاهد دهها حرکت و اقدام جمعی و گروهی کارگران در محیط کار ، در جلو کارخانه ، در برابر نهادهای تصمیم گیری رژیم از جمله اداره کار و مجلس و ... بودهایم . زندهترین حرکت موجود در جامعه، حرکت و اقدامات کارگری طی سال گذشته و چند سال قبل تر نیز بوده است . مبارزات معلمان و پرستاران نیز بعنوان بخشی از طبقه کارگر، نقش مهم و چشمگیری در مبارزات این طبقه طی چند سال گذشته داشته است . در این مبارزات جایگاه اعتراض و مبارزه معلمان به دلایل عینی، از جمله وجود تشکیلات سراسری از قبیل "کانون صنفی معلمان "، اعتراضات فراتر از یک شهر و یک استان و کشوری کردن این اعتراضات ، طرح خواست و مطالبات تمام معلمان نه یک بخش یا رشته درسی خاص و وجود و حضور چهرههای فعال ، مبارز ، علنی و فداکار در رآس و در صفوف این جنبش و ادامه و استمرار مبارزات و پیگیری مطالبات ، از دلایل اصلی حضور و زنده بود این بخش از مبارزات اجتماعی و کارگری بوده است که دیگر بخش های جنبش کارگری لازم و ضروی است از تجربیات آنان بیاموزند و استفاده نمایند. اما متاسفانه مبارزات این بخش از کارگران، در مراکز تولیدی، بویژه بخش صنعت، جواب مثبت نگرفت و دیگر بخش های جنبش کارگری به کمک اعتراض و مبازره معلمان و پرستاران برنخواستند که دلیلی برعدم استمرار این اعتراضات به شمار می آید.
اما جنبش کارگری ایران طی سال گذشته نیز علارغم زنده بودن و مقاومت و مبارزه کردن که بخشی از هویت و ضرورت ادامه حیات این جنبش طبقاتی است ، کماکان از درد و مصائب قبلی رنج می برد که خلاصهوار عبارتند از:
١_ مبارزات طبقه کارگر کماکان دفاعی و در جواب به تعرضات کارفرما و دولت و از جمله عدم پرداخت دستمزدهای معوقه یا اخراجهای دستهجمعی است.
٢_ این مبارزات هنوز محدوده یک کارخانه یا یک مرکزتولید را پشت سر نگذاشته و فراگیر نشده است . مبارزات کارگری هنوز سراسری و به نبرد طبقه علیه طبقه تبدیل نشده است . بلکه اعتراض یک کارخانه یا یک محیط کار در برابر طبقه سرمایهدار و دولت در همان محیط محدود و بسته است .
٣_ نهادهای ضدکارگری و وابسته به رژیم از قبیل خانه کارگر و شوراهای اسلامی با وصف ضدیت اشکار با مصالح و منافع کارگران ، به دلیل حمایت های دولتی از آنان هنوز در محیط های کار حضور دارند و دخالت گر هستند.
٤_ طبقه کارگر هنوز بعنوان یک طبقه در برابر بورژوازی و دولت حامی آن بعنوان یک طبقه وارد نبرد اقتصادی و سیاسی نشده است. در مبارزات کنونی و جاری کارگران ، کارگران بیکار که لشکر چند میلیونی طبقه کارگر را تشکیل می دهند، هیچ نقش و جایگاهی ندارند.
٥_ اگر چه مبارزات کارگری در مواردی حمایت خانوادههای کارگران اعتصابی را به همراه داشته است، اما این سطح از حمایت ابدآ کافی نیست . کارگر تنها در محیط کار، کارگر نیست، بلکه محیط زندگی نیز بخشی از مکان حضور اجتماعی آنرا تشکیل می دهد .لذا ضروری است که کارگران در مبارزات روزانه خود حمایت اجتماع و از جمله محیط زندگی خود را نیز پشت سر داشته باشند.
٦_ زنان بخش وسیعی از طبقه کارگر و نیروی کار ایران را تشکیل می دهند. در بخش تولید ، در بخش خدمات و آموزش ، فعال و بیشترین نیروی کار بیکار بنا به مصالح و منافع سرمایه از صفوف زنان است . اما این بخش از طبقه کارگر به نسبت کمیت و کیفیت آن ، چه در نهادهای خودساخته فعالین کارگری، چه در سازماندهی و رهبری اعتراضات و مبارزات جاری، نقش و جایگاه شایسته خود را نیافتهاند. بافت مذهبی و مردسالار حکومت و بخش دینی جامعه در تحمیل این نابرابری بر جنبش کارگری موثر بوده است . کمبود حضور فعال زنان در همه عرصههای جنبش کارگری یکی از نقاط ضعف اصلی این جنبش است . این خلاء را باید و میتوان با مبارزه علیه فرهنگ مردسالار و مذهبی ، با مبارزه برای حق اشتغال و برابری اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و خانوادگی زنان پر کرد . زنان لازم و ضروری است که نقش لازم و شایسته خود را در جنبش کارگری به دست آورند.
٧_ ٣٨سال سرکوب خشن و خونین ، زندان ، شکنجه و حتی اعدام ، تبعید و جلای "وطن"، اخراج و بازخرید اگاهانه با فشار کارفرما و نهادهای امنیتی ، منع فعالیت و یا تعیین زندان تعلیقی با قرار وسیقه سنگین به منظور خودداری از فعالیت کارگری ، جنبش کارگری ایران را از بخشی از فعالین و رهبران عملی و فکری خود محروم کرده است. این کمبود اکنون از هر زمان دیگری محسوس تر است.
٨_ نهادهای مبارزاتی و انقلابی و کارگری موجود ، از جمله کمیتهها و اتحادیههای مستقل و غیردولتی و غیرکارفرمایی ، با نام و عناوین متفاوت، اگرچه مبارز و فداکار در جنبش کارگری هستند و حضور دارند، اما بیشتر به محل و مکان فعالین کارگری و فعالین گرایشهای رادیکال و سوسیالیستی این جنبش تبدیل شدهاند. درد مشترک تمام این نهادها، غیرتودهای بودن آنان و به یک معنا تک گرایشی بودن آنان است . نهاد و سازمان کارگری باید و لازم است محل تجمع ، گردهمایی و مبارزه مشترک کل فروشندگان نیروی کار، فارغ از هویت های کاذب فکری ، مذهبی ، ملی و همچنین تفاوتهای جنسیتی آنان باشد.
٩_ سرآنجام و از همه اینها مهمتر، طبقه کارگر ایران از ابزار و سلاح مبارزه و رزم انقلابی خود که سازمان و تشکیلات است اگاهانه و نقشهمند توسط طبقه سرمایهدار و دولت حامی آن محروم شده است . کارگران پراکنده در هر مبارزهای به آسانی سرکوب و متفرق می شوند. اما کارگران متحد و متشکل از مبارزه و رزم مشترک نیرو و قوت قلب می گیرند. پیروزی در هر حرکت، ولو کوچک و محدود را دستمایه پیشروی و اقدام بزرگتر قرار می دهند و آنر سنگری در فتح سنگرهای دیگر می دانند. اگر رمز موفقیت طبقه سرمایهدار در سرکوب و استثمار شدید کارگران در متشکل بودن بعنوان یک طبقه است ، طبقه کارگر نیز هیچ راه دیگری به جز متحد بودن و متحد شدن در مبارزه مرگ و زندگی علیه آنان ندارد. پراکندگی کارگر، مرگ تدریجی و تحمل بربریت طبقه مقابل علیه خود است و متحد و متشکل شدن، رزمیدن برای نان، کار، آزادی و حکومت کارگری است. به قول کارل مارکس "اگر کارگران فردی استثمار می شوند ، اما جمعی رهایی می یابند". بنابراین متشکل شدن در سازمانها تودهای کارگری و مبارزه رزمنده سراسری، رمز پیروزی کارگران در نبرد با سرمایهداری است . طبقه کارگر ایران اکنون از این ابزار مهم نبرد طبقاتی، اگاهانه محروم شده است . وظیفه پیشروان و پیشقراولان این طبقه مسلح نمودن خود و هم طبقهایهاشان به چنین ابزاری است. تردیدی نیست تقویت و گسترش تشکلات حزبی و طبقاتی کارگران نیز در دل چنین تشکلات کارگری و تودهای ممکن و پیشروی و پیروزی مبارزات جاری و روزانه کارگران را ممکن خواهد نمود. تشکل تودهای و حزبی کارگران نه تنها در تقابل هم نیستند، بلکه در یک پروسه مبارزاتی و انقلابی که چیزی جز نبرد بی امان و لحظه به لحظه کارگر با سرمایهدار نیست، سیقل می یابند ، گسترده می شوند و همدیگر را تقویت و تکامل خواهند داد. حزب کارگری بخش اگاه و متشکل کارگران و کمونیست ها را در بر می گیرد که به قول مانیفست "   فرق کمونیستها با دیگر احزاب پرولتاری تنها در این است که از طرفی، کمونیستها در مبارزات پرولتارهای ملل گوناگون، مصالح مشترک همه پرولتاریا را صرف نظر از منافع ملیشان، در مد نظر قرار میدهند و از آن دفاع مینمایند، و از طرف دیگر در مراحل گوناگونی که مبارزه پرولتاریا و بورژوازی طی میکند، آنان همیشه نمایندگان مصالح و منافع تمام جنبش هستند".
ضمنآ، طبقه کارگر ایران امسال در شرایطی به استقبال اول ماه مه روز جهانی اتحاد و همبستگی پرولتاریای جهانی می رود که جمهوری اسلامی حدودآ سه هفته بعدتر نمایش انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا را برگزار می کند. اکنون و با معرفی ٦ کاندید حکومتی از دو جناح اصولگرا و اصلاح طلبی حکومتی ، با معرفتی چهرهای جلاد و قاتل از قماش "رئیسی، روحانی، قالی باف، ...." در صدد گرم کردن تنور این نمایش مبتذل است. از هم اکنون با راه اندازی "هفته کارگر" و معرفی و جایزه دادن به کارگر"نمونه" که چیزی و کسی جز کارگر وابسته به رژیم و ضد منافع و مصالح طبقه کارگر و خادم سرمایه نیست، قصد دارند کارگران را به پای صندوق های تقلب و حقه بازی اسلامی بکشانند. رسالت کارگران اگاه و پیشرو و کل طبقه کارگر ایران است که متحد و یکپارچه این نمایش مضحک حکومتی و مذهبی را بایکوت و در آن شرکت ننماید. نه تنها خود و خانودههایشان در این نمایش شرکت نکنند، بلکه تودههای مردم را از حضور در پای صندوق های جرم و جنایت و رای دادن به ادامه حیات سرکوبگرانه رژیم اسلامی منع کنند. بایکوت گسترده و متحدانه نمایش انتخابات رژیم اسلامی می تواند زمینه مناسبی در تغییر فضای سیاسی و مبارزاتی جامعه ایران به نفع جبهه انقلاب و به ضرر جبهه ضدانقلاب اسلامی فراهم سازد.
در پایان، روز جهانی کارگر ، روز اکسیون های کوچک و محدود نیست . روز کارگران کمونیست و بخش رادیکال و سوسیالیست جنبش کارگری نیست. روز مردان کارگر یا کارگران شاغل نیست . روز گلگشت ها و گردهمایی جمع ها و محافل کوچک و اشنا با هم در کنار دریاها ، در پای کوهها و در باغ و خارج از شهر نیست . چنین اقداماتی تنها باید در فضای به شدت میلیتاریستی شدید و عدم امکان حضور در خیابان و میادین شهرها در دستور کار فعالین کارگری باشد.
اول ماه مه روز کل طبقه کارگر ، فارغ از زبان، نژاد، مذهب، جنسیت ، گرایش فکری و نظری است. این روز، روز کارگر شاغل و بیکار، کولبر و دستفروش ، مهاجر و بومی ، پیر و جوان و کودک ، زن و مرد ، و در یک کلام، روز کل طبقه کارگر بعنوان تنی واحد است . این روز ، روز جشن کارگران ، روز اعلام مانیفست کارگران علیه سرمایهداران ، روز ٩٩درصدیها در برابر ١ درصدیها است . در این روز خیابان و میادین شهرها متعلق به کارگران است و باید در اختیار آنان باشد. در این روز، چرخهای تولید به فرمان کارگران و در جهت خدمت به اتحاد، سازمانیابی و رزم انقلابی آنان، باید از گردش و تولید باز ایستد. در این روز، کل جامعه و کل بشریت ، باید سایه اول ماه مه ، نسیم و امید به رهایی بشریت از توحش و بربریت نظام سرمایهداری را در محیط کار، در محل زندگی و استراحت خود لمس و حس کند. اول ماه مه روز اتحاد و رزم انقلابی طبقه کارگر برای آزادی و رهایی است . نوید دهنده جامعه سوسیالیستی با اتکا به نیروی اگاه و رزمنده طبقه کارگر جهانی است . به گفته مانیفست "پرولتاریا در نبرد برای رهایی چیزی جز زنجیرهای خود از دست نخواهند داد ، اما جهانی را به چنگ خواهند آورد. کارگران تمام کشورها متحد شوید ."

زنده باد اول ماه مه
زنده باد اتحاد و همبستگی جهانی طبقه کارگر
٢٥/اوریل/٢٠١٧


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست