سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ارمغانِ گل


منیر طه


• نرم نرمک با سرانگشتانِ خود
حلقه بر هر تارِ مویم میزند
تا یقین دارد گرفتارش شدم
بوسه بر رویم به مویم میزند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲ بهمن ۱٣٨۵ -  ۲۲ ژانويه ۲۰۰۷


 
دکتر شون باوِر ، معاون جوان پرفسور لورنس بوهلر ،
هر روز به وقت عیادتِ صبح ، دسته گل زیبایی برایم می‌آورد .
دانستم که از اتاق هر بیماری شاخه‌ای بر می‌گیرد .
این هدیه طنز آمیز و مداوم طبیبانه ، توان و طاقتِ استخوان هایم شد .
« ارمغان گل» را به زبان آلمانی ترجمه و ارمغانش کردم .   
 
 
 
باز مهری در دلم ره می‌برد
آتشم را باز دامن می‌زند
غافل از خاکستر پایانِ عشق
شعله در جانِ خود و من می‌زند
 
گل به بالین من و دامانِ من
می‌فشاند تا گل افشانم کند
ای خدا چون بویِ روح افزای گل
می‌رود تا رخنه در جانم کند
 
بر لب و بر دیده باید داشتن
ارمغانی را که از یاری رسد
خرمنِ گل را چه باید ساختن
از طبیبی گر به بیماری رسد
 
می‌نشیند بر سرِ بالینِ من
می‌نوازد جسم بیمار مرا
می‌نشاند نرم نرم و گرم گرم
آتشِ جانِ گرفتار مرا
 
نرم نرمک با سرانگشتانِ خود
حلقه بر هر تارِ مویم می‌زند
تا یقین دارد گرفتارش شدم
بوسه بر رویم به مویم می‌زند
 
ای خدا این آشنائی های ما
خود سر آغازِ جدائی های ماست؟
این رهائی از جدائی های ما
اوّلِ نا آشنائی های ماست؟
 
ای دل‌آرامی که دلدارت شدم
سینه‌سوزم کن مکن پروای من
لب بنه بر خرمنِ گل های خود
تا بسوزد گونه و لب های من
 
رو رها کن همچنان با حالِ خود
استخوانهای ز هم بشکسته را
زنده کن با مهر خود در جانِ من
آرزوهای به هم پیوسته را
 
من دگر افتاده از پا نیستم
ترک درد استخوانم را بکن
تب روانِ خسته‌ام را سوخت سوخت
چاره دردِ روانم را بکن
 
نرم نرمک می‌چکد بر گونه‌ام
قطره های اشک آتشبارِ من
آه از این درد و آه از این شکیب
وای بر جان و دلِ بیمار من
 
آسمان ای آسمان بشکن ز هم
تا سر آید گردشِ دنیای تو
ای زمین نفرین به سر تا پات باد
کِی شود بشکسته بینم پایِ تو
 
وین ، بیمارستان تصادفات ۱٣٣۷
 
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست