سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خرد و آزادی


محمدمسعود سلامتی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ دی ۱٣٨۵ -  ۲۰ ژانويه ۲۰۰۷


یکی ازمقولاتی که ازدیربازدغدغه های فکری وجدال اندیشه ها راسبب گردیده توجه به این مهم بوده است که آیا همانطورکه درطبیعت قوانینی حاکم است که شناخت وبکارگیری آن موجب تسلط انسان برطبیعت شده ، برجامعه وتاریخ نیزقانونی حاکم است؟ آیا می توان با درک قاعده مندی تاریخ سرنوشت جوامع را پیش بینی کرد ؟ آیا قواعدی برجامعه بشری حاکم است که بتوان به مدد آن مسیرتحول دریک جامعه را رقم زد؟
برخی پاسخ مثبت خود به اینگونه پرسش ها را چنین پی گرفتند که آن جبری که برسرنوشت انسان حاکم است ، اعتقاد به قضا وقدراست . قدریون این انگاره خود را محتوم تاریخ خواندند واینکه نیروهای ماورای طبیعت سرنوشتی را برای انسان ها تعیین کرده اند که انسان ها چه بخواهند یا نخواهند برطبق همان مقدرات زندگی خواهند کرد. برخی دیگرپس ازآنکه دراطراف خود موجبی براین امرنیافتند نگاه خود را به سوی آسمان دوختند. آنها اجرام آسمانی وستارگان را تعیین کننده سرنوشت وآینده انسان خواندند.این دونگره گرچه به قاعده مندی تاریخ باورداشتند اما ضمن آن براین عقیده نیزاستواربودند که این قانون خارج ازدسترس بشربوده وانسان نقشی درتکوین وتکامل آن ندارد. اما گروه هایی نیزاززاویه دیگری به قانونمندی تاریخ عقیده مند بودند. دسته ای قایل به این ایده شدند که قهرمانان وشخصیت ها سازنده تاریخ اند.اگرملتی بخواهد تحولی درسرنوشت خود ایجاد کند صرفا ازمجرای شخصیت ها ی تاریخی خود قادربه این تغییراست. برخی دیگرادعا کردند همانطور که درطبیعت قانون تکامل انواع وبقای اصلح جاری است جامعه انسانی نیزازآن قانون حرکت ازهم جنس نامحدود به سوی تنوع محدود پیروی می کند واینکه اقویا اصلح به بقا اند . آنها تلاش کردند با داروینیسم اجتماعی تاریخ و تحولات اجتماعی را به تفسیربنشینند. برخی هم با توسل به نظریه برتری ن‍ژادی سعی کردند نژادی را مامورومنجی انسانها معرفی نموده وبراین اساس به تفسیرتاریخ وتبیین آن بنشینند. گروهی نیزبا تمسک به شیوه تولید ونقش تعیین کننده آن درتکامل تاریخ وبا پیش کشیدن بحث تضاد دیالکتیکی تلاش داشتند تا قاعده مندی تاریخ رابااین متد کشف کنند. سرانجام برخی دیگرنفع جویی شخصی ولذت طلبی را ملاک همه اموروفعالیتهای انسان ازاخلاق تا سیاست واقتصاد برشمرده وسعی نمودند تا بدین ترتیب قواعد حاکم برتکامل جامعه بشری را تعبیرکنند...
امادرواقع هیچیک ازباورهای پیش گفته ورای مرزهای تئوری تاکنون نتوانست درعمل به اثبات مدعای خود بپردازد.هریک ازباورهای فوق باطی منحنی صعود وسقوط درکنجی ازجغرافیا یا تاریخ دنیاماواگرفته وکمابیش قلمرومشخصی رابه خود اختصاص دادند. ممکن است یک دلیل این امرآن باشد که اساسا تفاوتی مهم بین انسان ودیگرموجودات( اعم ازجانداروبی جان) درطبیعت وجود دارد. قانون مندی درخصوص آن دسته ازامورصدق می کند که دارای شرایط ایستایی بوده ودرهمه مکانها وزمانها این شرایط تغییرناپذیرباشد. به عنوان مثال اگرازترکیب دوعنصرهیدروژن واکسیژن با مقدارمشخص آب بدست می آید. این قاعده درهمه مکانها وزمان ها ثابت است. اگرگیاهی درشرایط خاص رشد ونمو می کند یا حیوانی بطورغریزی نسبت به یک عمل واکنش مشخصی ازخود نشان می دهد این خصوصیات درهمه حال تغییرناپذیرو ثابت است. اما درانسان دو ویژگی اختصاصی است که آنرا ازسایر موجودات ممتازمی سازد . شاید به همین دلیل اگر درطبیعت قانونی حاکم است که با کشف آن بتوان طبیعت را مسخرنمود . این امردرمورد جامعه بشری بسیاردشواروای بسا ناممکن باشد. یکی ازاین دوویژگی منحصربه فرد انسانی «خرد» ودیگری« آزادی» است .
خرد انسان درطول تاریخ ازاو موجودی پویا وغیرقابل محدودیت ساخته است.به نحویکه اگریک واقعه تاریخی به عینه درزمانهای مختلف تکرارشود معلوم نیست که انسان درهربرهه یک واکنش مشخص وثابت نسبت به آن بروزدهد . شاید ازهمین روست که برای تغییرویا تحول در شرایط اجتماعی ویا سیاسی حاکم بریک جامعه ازنسخه ای واحد که درجامعه دیگریا دردوره زمانی دیگر جواب داده نتوان بهره جست. بی پایگی جبرتاریخ ازهمین نکته روشن می شود . اتفاقا دومین ویژگی انسان یعنی آزادی اراده واختیاردربرگزیدن کنش ها وواکنش های زیستی نیزازهمین نقطه قابل درک است.درواقع آزادی بستری است که مایه پرورش خرد انسان می گردد.همانگونه که سلب آزادی اندیشه درعصرتاریکی بشررادرمحاق سکون وبلکه سیرقهقرایی درمشی انسانی غوطه ورساخت . به همان میزان گشودن قیدها ازدست وپای خرد وشناورشدن اندیشه دردریای آزادی موجب گشت انسان عصر نوزایی باگام های بلند ترقی قادربه دگرگونی مسیر سرنوشت خود گردد. اگربه مقایسه میزان رشد وتعدد مکتب های فکری ، درجه بالندگی علم ومیزان تحولات سیاسی واجتماعی درعصرتاریکی ودوران پس ازنوزایی برآییم بخوبی اذعان می کنیم که دوویژگی خرد وآزادی به چه میزان درتغییرسرنوشت انسان ها موثربوده است.
یک نکته مهم دراین بحث آن است که توجه شود محدود ساختن خرد تنها ازناحیه حکومت های استبدادی ایجاد نمی شود بلکه این اسطوره چارچوب خود بند محکمی است که اندیشه را ازکارآمدی ذاتی اش بازمی دارد. اکنون که درکشورمان درحال طی دوره گذارمی باشیم . سزاواراست نیروهای اکتیو ونوپای جامعه بجای بازگشت به ذهنیات گذشتگان وهزینه کردن مجدد درباورهایی که درطول یک قرن اخیر میزان کارآمدی خود را به قیمت فداشدن جان انسان های بسیار درگستره زمین به نمایش گذارده اند باردیگردرصدد آزمودن آزموده ها برنیاییم. راه نومحتاج اندیشه ای نوبه نو است.

http://rozane1.blogspot.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست