سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سخنی چند با آقای حمید آصفی


سیامک طاهری


• ظاهرا روی سخن آقای آصفی با نیروهای خارج از کشور است، ولی در واقع به در می گوید تا دیوار بشنود. ایشان به خوبی می دانند که شاخص ترین و شناخته شده ترین نیروهای سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور بارها و بارها اعلام کرده اند که در انتخابات شرکت می کنند بر عکس، این شاخص ترین چهره های چپ داخل کشور بوده اند که از شرکت در انتخابات خود داری کرده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ مهر ۱٣۹۵ -  ۹ اکتبر ۲۰۱۶


دوست ما آقای حمید آصفی در نوشتاری نسبتا دراز دامن با عنوان "باز سخنی دیگر با طیف همیشه تحریمی"، نوشتار خود را چنین می آغازد:
"جریانات سیاسی منتقد و خارج از عرصه واقعی سیاسی که کف و عمق تحولات درونی کشور را با کلیشه های قدیمی تحلیلی همه جناح های قدرت در ایران را سر و ته یک کرباس می دانند و فرقی فی ما بین جناح ها که قدرت دولتی و مجلس را با رقابت های انتخاباتی به دست می آورند قائل نیستند. در کجای تاریخ تحولات سیاسی جوامع بشری دیده شده که نیروی های سیاسی نسبت به جناح بندی واقعی که در ساختار قدرت بر روی منابع کمیاب قدرت، ثروت، منزلت رقابت جدی باهم دارند از راه دور و با نگاه کل گرا و ایدئولوژیک همه جناح ها را یک کاسه کرده و خواهان حذف و کناره گیری و جابجایی بزرگ سیاسی و برچینی نظام مستقر میشوند و کافی است مردم ایران آگاه به این درخواست ها و نمایندگان سیاسی آن ها شوند باقی کار خود به خود روی غلتک به پیش می رود و دوره رهایی بزرگ فرا می رسد."
این شیوه استدلال آقای آصفی البته بر من و دیگران پوشیده نیست!
لذا نه برای اقناع شخص آقای آصفی – که اگر چنین اقناعی دستکم در شرایط فعلی ممکن بود قاعدتا باید در گفتگوهای رو در رو ممکن می شد، بلکه چون ایشان گمان برده است که با کشاندن این بحث ها به عرصه عمومی شاید کاری را که در گفتگوهای دوستانه نتوانست انجام دهد در چنین عرصه هایی به پیش ببرد، به ناچار به این مختصر می پردازم.
اولین نکته که باید به آن پرداخت این است که، گرچه ظاهرا روی سخن آقای آصفی عزیز با نیروهای خارج از کشور است، ولی در واقع ایشان – البته برای پاس داشتن دوستی ها ورعایت ادب - به در می گویند تا دیوار بشنود وگرنه ایشان به خوبی می دانند که شاخص ترین و شناخته شده ترین نیروهای سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور بارها و بارها اعلام کرده اند که در انتخابات شرکت می کنند و به یکی از دو جناحی که باز هم به قول ایشان "در ساختار قدرت بر روی منابع کمیاب قدرت، ثروت، منزلت رقابت جدی باهم دارند" رای می دهند. بر عکس، این شاخص ترین چهره های چپ داخل کشور بوده اند که به دلایل گوناگون از جمله عدم رعایت حداقل اصول دموکراتیک وعدم ارائه برنامه از سوی دوجناح و فرموش کردن قول های انتخاباتی داده شده و... از شرکت در انتخابات خود داری کرده اند.
اولین سوال از آقای آصفی عزیز این است که آیا صرفا اختلاف و حتی جدال جناح ها در "ساختار قدرت" بر سر "منابع کمیاب قدرت، ثروت، منزلت" دلیل کافی و وافی برای حمایت از یکی از دو طرف است؟
و آیا نیروهای دیگر صرفا برای تامین منافع یکی از دو جناح باید تنور انتخابات را داغ کنند؟
سوال دوم: کدام نیروی سیاسی داخل یا خارج از کشوری گفته است که "کافی است مردم ایران آگاه به این درخواست ها و نمایندگان سیاسی آن ها شوند باقی کار خود به خود روی غلتک به پیش می رود و دوره رهایی بزرگ فرا می رسد."
اما نکته دیگر اینکه ایشان به دلیل داخل کشوری بودن، به خود اجازه می دهند که از سوی نسل های گوناگون سخن بگویند. آنجایی که می فرمایند:
"مورد دیگر مسأله اعدام های سال ۶۷ مسأله روشنفکران آن دوره می باشد و نسل بعدی که به صحنه زندگی در ایران پاگذاشته و شکل گرفته مسأله اصلی اش نیست به جز خاطراتی و خواندنی هایی که از نسل دهه شصتی می داند. نسل بعد از دهه شصت بیشتر فاجعه ۱٨ تیر ۷٨ و قربانیان جنبش سبز در سال ٨٨ مسأله اش می باشد. برای همین است که در انتخابات اسفند ۹۵ به لیست خبرگانی رأی می دهد که آقای ری شهری در این لیست گنجانیده شده است."
در اینجا نیز چند نکته باید روشن شود:
۱- آیا به راستی مساله اعدام های سال ۶۷ فقط مساله روشنفکران آن دوره است؟
اگر چنین است چرا باز پخش قسمت کوچکی از یک فایل صوتی ناگهان تمام جامعه و از جمله تریبون های نماز جمعه و صحن علنی مجلس را درگیر بحث هایی شدید می کند؟
چرا هنوز از حضور خانواده های بر دار شدگان این سال ها در خاوران جلوگیری می شود؟
چرا پس از ۲٨ سال هنوز با برگزاری هرگونه مراسمی با شدت و خشونت برخورد می شود؟
چرا ...چرا و چرا و چرا؟
۲- مطلب دوم این است که ایشان با کدام دلیل و برهان ادعا می کند که نسل های بعدی "در انتخابات اسفند ۹۵ به لیست خبرگانی رأی می دهد که آقای ری شهری در این لیست گنجانیده شده است."
آقای آصفی عزیز ما برای اثبات سخنان خود به هیچ آمار و ارقامی استناد نمی کند وبه طور کلی "نسل های بعدی را "همسو با نظرات خود می انگارد. در اینجا بد نیست که کمی دقیق تر به به واکاوی این موضوع بپردازیم:
بنا به آمار رسمی ٣٨ درصد از مردم در انتخابات شرکت نکردند. - این البته سوای آرای باطله است که میزان آن در این دوره رسما اعلام نشد، ولی در انتخابات ریاست جمهوری میزان آن نزدیک به دودرصد بود. ـ چرا آقای حمید آصفی ،این بخش را جزئی از ملت و "نسل های بعدی" نمی داند؟
فراموش نشود که در انتخابات ریاست جمهوری این آمار نزدیک به یک سوم بود و باز هم فراموش نشود که معمولا تاکنون به دلایل گوناگون میزان مشارکت در انتخابات مجلس بیش از مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.
این در حالی است که همه دستگاه های تبلیغاتی شبانه روز همچون آقای آصفی و بخش عمده اپوزیسیون "خارج از کشور" از طریق رسانه های فرامرزی برای شرکت در انتخابات تبلیغ می کردند.
در اینجا چه کسی واقعیات را مصادره به مطلوب می کند. آنانی که با علم به توانایی های محدود خود، روند دور شدن مردم از حکومت را می بینند و هشدار می دهند که، بدون تغییراتی عمیق و بدون انجام اصلاحات واقعی – ونه از نوع اصلاحات به اصطلاح اصلاح طلبان - کشور به سوی آینده ای مبهم و خطرناک می رود، و یکی از دلایل آنان برای عدم شرکت در انتخاباتی بلندترکردن صدای چنین هشداری است و یا کسانی که خود را به خواب خرگوشی زده اند و گمان می کنند با شرکت هراز چندی در انتخابات وظیفه ملی، شهروندی و یا شرعی خود را انجام داده اند و دیگر تمام شد و دنیا به کام شد؟
شاید گفته شود که همین میزان مشارکت در مقایسه با دیگر کشورهای جهان سومی میزان بالایی است. اما این استدلال نیز از سه سو رنجور است:
۱- ایران کشوری است که پیشینه ای متفاوت با کشورهای نامبرده دارد.
کدام کشوری را می شناسید که هر ۱۵-۲۰ سال یک انقلاب یا یک برآمد توده ای در آن شکل گرفته باشد؟
۲- ایران کشوری است که در آن به لحاظ درصد شرکت کنندگان، اگر نه بزرگترین – دستکم یکی از بزرگترین انقلابات جهان - شکل گرفته است. باز هم بنا به آمار رسمی حکومتی میزان کسانی که به جمهوری اسلامی رای آری داده اند، نزدیک به ۹۹ درصد بوده است میزان اعتماد به این جمهوری در سال های آغازین این رخداد را می توان از حمایت بی شائبه و فداکاری ها ی بی نظیر مردم در طول جنگ نیز در یافت
٣- تنها میزان رای دهندگان نیست که مهم است بلکه کیفت رای دهندگان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
هرچند که از نظر حقوق بشری هر نفر یک رای دارد و میزان آرای ملت تعیین کننده است، اما واقعیات اجتماعی به گونه ای دیگر است. واقعیت این است که میزان آگاهی در شهرهای بزرگ به مراتب بیشتر از میزان آگاهی در شهرهای کوچکتر و به همان نسبت در روستاها است. میزان تاثیرگذاری شهروندان ساکن شهرهای بزرگ بر امورات کشور نیز به مراتب بیشتر از میزان تاثیر گذاری آنانی است که در روستاهای دور به کار و کشاورزی مشغول هستند.
آیا توجه نمایندگانی که بر کرسی های سبز رنگ مجلس تکیه زده اند، به مسائل پایتخت نشینان به همان انداازه توجه آنان به مشکلات آن روستانشینی است که در خاش و سراوان و بندرخمیر زندگی می کنند، است؟
آیا هر دو این گروه ها به یک اندازه می توانند، خواست ها و نیازهای خود را در جامعه طنین انداز کنند؟
از سوی دیگر بسیاری از شهروندان شهرهای کوچک (که نزدیک به یک سوم جمعیت کشور را تشکیل می دهند) و روستاها (که نزدیک به یک سوم دیگر جمعیت کشور ا تشکیل می دهند) به دلایل گوناگون و قابل درک از اینکه به عنوان نیرویی نامطیع شناخته شوند، به شدت اکراه دارند.
افزون بر این بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت کردند، با اکراه تمام به این عمل دست زدند.
حال باید دید میزان شرکت کنندگان در شهرهای بزرگ و تهران به چه میزان بوده است!
میزان مشارکت در شهرهای بزرگ به مراتب کمتر از شهرهای کوچک و روستاها بوده و در تهران بزرگ به زیر ۴۵ درصد و در شهر تهران به مراتب از این هم کمتر بوده است!
آقای آصفی عزیز چه کسانی را سرزنش می کند؟
هم اکنون همه از جمله آقای آصفی عزیز دل نگران میزان شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری هستند.
در صورتی که میزان مشارکت از این هم پایین تر بیاید آنگاه آقای آصفی چه کسی را سرزنش خواهد کرد؟ مردم را؟ اپوزیسیون خارج کشور را؟ چپ داخل کشور را – که با دست و زبانی بسته سر خود را به علامت مخالفت رو به بالا می گیرد – ، به اصطلاح اصلاح طلبان را و یا خود و دوستان همیشه رای دهنده اشان را؟
آقای آصفی عزیز! من شما را به انصاف می شناسم ولی در این نوشتار انصاف را رعایت نکردید!
امید وارم که در نوشتارهای بعدی چنین کنید.
با احترام ودوستی  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲۹)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست