سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

درباره دانشنامه ایرانیکا
من هم موافقم هادی جان! سلطان محمود نباشیم!


مسعود نقره کار


• من هم با تو بزرگوار موافقم که ایرانیکا به همه ما تعلق دارد, اگر غیر از این بود که وقتم را برای نوشتن در باره آن نمی گذاشتم و قهر دوستان و فحاشی برخی از سلطنت طلبان "وطنخواه و فرهنگ دوست" را برای خودم نمی خریدم. من هم در نوشته ام بر "کژی ها و کاستی ها" دانشنامه از زاویه ای متفاوت انگشت گذاشتم. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۵ دی ۱٣٨۵ -  ۵ ژانويه ۲۰۰۷


هادی خرسندی عزیز و بزرگوار مطلبی   با اشاره به نوشته ی من " دانشنامه ایرانیکا, غیر سیاسی و بی طرف؟"   نوشته است   که مثل همه ی نوشته هایش باحال و خواندنی ست. هادی جان در این نوشته از من چند سوال کرده است که من شرط ادب می دانم که به سوال های دوست عزیزم پاسخ بگویم.
خرسندی عزیز پرسیده است :
"مسعودجان! "کمک گرفتن از سلطنت طلب ها" (برای ایرانیکا)، یعنی چه؟ در این مقوله "سلطنت طلب" کیست؟ آیا هر ایرانی وطنخواه و فرهنگدوستی که به ایرانیکا کمک میکند، سلطنت طلب حساب میشود؟ و اگر سلطنت طلب نباشد، کمونیست است؟"
  نه هادی جان! من نگفته ام و بر این باور هم نیستم که هر کس به ایرانیکا کمک می کند سلطنت   طلب حساب می شود , کمک های بسیاری از کمونیست ها و حزب الهی ها و....بسیارانی دیگر   که ضد سلطنت هستند هم روی هوا زده شده است.
"حرف من در نوشته کوتاهم این بود ( و هست) که   سوء استفاده سیاسی( در معنای حزبی, سازمانی و گروهی )از تشکل ها و حرکت های فرهنگی و پژوهشی و یا تبدیل شدن به زایده فرهنگی   وپژوهشی احزاب و سازمان ها و گروه های سیاسی, و نیز سر پوش نهادن فرهنگی و پژوهشی بر فعالیت حزبی و سازمانی و گروهی انتهای کژراهه ایست, که به مرداب بی اعتمادی به فعالیت های فرهنگی و هنری ی مستقل و دموکراتیک ختم می شود. در این رابطه هم به نمونه ها و تجاربی اشاره کردم , واز سر دلسوزی و احساس مسو لیت نوشتم که تشکیلات دانشنامه به این راه کشانده شده است . دلایل نیز اسناد و شاهدان زنده هستند نه " توهمات و شایعات"
من با اشاره به روابط فرهنگی و سیاسی آقای یار شاطر در ایران و در خارج کشور و عملکرد فرهنگی و سیاسی ایشان در داخل ایران   نوشتم :" تشکلی که ستون های اصلی مالی , اداری و تبلیغاتی اش نیز اعضای خاندان   سلطنت( پهلوی ها و دیبا ها) , اردشیر زاهدی ها, جمشید آموزگارها , محمود خیامی ها , خانواده ابتهاج هاو القانیان ها و...... و بنیاد کیان ها و...ودر بهترین حالت خسرو اقبال ها باشند , نمی تواند   از سیاست و بهره برداری سیاسی   دور بماند, یک نمونه اش حضورتبلیغاتی زاهدی در شب نشینی دانشنامه است ."
خودت هم باوفا! به نقش و اهمیت پول در این گونه   کارها واقف هستی   و نمونه ی کسب تکلیف کردن متینی از دکتر منتظری را هم به جا   آوردی, که البته قابل قیاس با آنچه در دانشنامه می گذرد نیست.
خرسندی عزیز نوشته است :
  "مسعودجان! ایرانیکا ملک هیچکس نیست ، دیوان اشعار هیچکس نیست و مال همه‌ی ماست. اعمال نظر و خاصه خرجی ِ فرضی و احتمالی در آن، وحی منزل و نقش حجر نیست و چنانچه روال جهانی این نوع کار است، چاپ به چاپ اصلاح میشود و جا میافتد.   بنابر این توهمات و شایعات را رها کنیم تا فرصت کنیم که انگشت دقت برکژی ها و کاستی های این کار گران بگذاریم چنانچه آقای علی حصوری بر مورد «ذبیح بهروز» گذاشته است و حتی دکتر یارشاطر را متهم به غرضورزی در باره‌ی آن مرد بزرگ کرده است. "
  من هم با تو بزرگوار موافقم   که ایرانیکا به همه ما تعلق دارد , اگر غیر از این بود که وقتم را برای نوشتن در باره آن نمی گذاشتم و قهر دوستان و فحاشی برخی از   سلطنت طلبان "وطنخواه و فرهنگ دوست " را   برای خودم نمی خریدم . من هم در نوشته ام بر " کژی ها و کاستی ها" دانشنامه از زاویه ای متفاوت انگشت گذاشتم   و تاکید کردم که سخن من بر سر " متن و مطالب " مندرج در دانشنامه نیست چرا که می دانستم و می دانم اساتیدی هم چون دکتر حصوری   این کار را کرده و می کنند. قاطی کردن بحث پیرامون متن دانشنامه و بحث من, کاری نادرست و گل آلود کردن آب است , و به فرستادن من   و خواننده   به دنبال نخود سیاه می ماند .
  من همانگونه که نوشتم نظرم این است که: " دانشنامه در مسیری ست تا وسیله ای برای   گشایش و گسترش محافل تبلیغاتی سلطنت طلب هایی چون اردشیر زاهدی ها و جمشید آموزگارها وبسیارانی دیگر از این جماعت شود, و این جماعت خبره در سیاست   مداری و سیاست بازی, حتی اگر در یک سطر دانشنامه هم   اعمال نظر نکنند, خوب می دانند چگونه   از دانشنامه و تشکل پا گرفته   پیرامون اش استفاده ی ابزاری کنند".
  بسیار خوب   هادی جان !   حالا تو هم مثل جلیل دوستخواه و اسماعیل نوری علاء عزیز می گویی حرف های من " توهم و شایعه" است و" گردی بر دامن کبریایی ایرانیکا"ی " شیک" که البته " وحی منزل و ونقش حجر" هم نیست , ننشته و نخواهد نشست!؟ قبول, آنقدر تو و نوری علاء را دوست دارم که دعا می کنم اشتباه کرده باشم .
دم هر سه تای شما گرم تر!
مسعود نقره کار: ژانویه ۲۰۰۷, امریکا
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست