سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نیمی از حقیقت
نقدی به استدلال رضا علیجانی برای شرکت در انتخابات


حنیف یزدانی


• سوال این قلم از آقای علیجانی این است که چطور حاضر است با استدلالهای مختلف برای رسیدن به هدفش که دموکراسی در ایران باشد از هر ابزاری استفاده نمایید؟ آیا از نظر ایشان "هدف وسیله را توجیه نمی کند" تنها برای مخالفان آزادی و دیگران گفته شده است؟ آیا ایشان از نزدیکی خطر و تبدیل شدن خود ما به بخشی از ساختار قدرت غافل شده است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۷ فروردين ۱٣۹۵ -  ۱۵ آوريل ۲۰۱۶


آقای علیجانی در سخنرانی 14 فروردین 95 در پاریس درباره شرکت در انتخابات خبرگان و مجلس که به دعوت مجامع اسلامی ایرانیان برگزار شد به بیان استدلالهای خود پرداختند. یکی از استدلالهای محوری ایشان این بود که وی با اینکه جوانی پرشور و انقلابی در دهه 60 بوده است در طی زمان و به خصوص از سالهای اصلاحات روشش را عوض کرده است و به این نتیجه رسیده است که دیگر نباید همچون گذشته اش تغییرات و اصلاحات در امور را موکول به تغییر رژیم سیاسی بداند و بلکه می توان حتی با حضور استبداد و شرکت در انتخاباتها و فضاهایی که حکومت به ما می دهد موجب بهبود اوضاع بشوند.
ایشان در تاکید استدلالش اضافه کرد که نسل قبل از ایشان که مبارزه مسلحانه و چریکی تحت تاثیر تفکرات مارکسیستی می کرده معتقد بوده است که تا قبل از برطرف کردن تضاد اصلی نمی توان تضادهای فرعی و کوچک را حل کرد. در حالی که مردم ایران امروز این استدلال را قبول ندارند.
اما اگر در این استدلال حقیقتی باشد تنها نیمی از آن است.
1-آقای علیجانی می داند که در مجامع اسلامی ایرانیان هیچگاه تحت تاثیر ادبیات و تفکر چپ نبوده است و همواره منتقد تفکر مارکسیستی و به خصوص استالینیستی بوده است. در تفکر آقای بنی صدر و مجامع اسلامی هیچگاه براورده کردن یک حق موکول به پاسخگویی به حق دیگر نبوده است. جناب بنی صدر در کتاب "حق، قضاوت و انسان" 16 خصوصیت برای تشخیص حق می آورد از جمله اینکه:
الف- حقوق با هم در تناقض نیستند و بلکه در هماهنگی با یکدیگر هستند. ضایع کردن یک حق منجر به ضایع کردن سایر حقوق خود و دیگران نیز می شود.
ب- حقوق فرا زمانی و فرا مکانی اند.
البته شاید برای خواننده این سوال پیش بیایید که در عمل شاید نتوانیم به تحقق بعضی از حقوق در همه زمانها و مکانها (شرایط جغرافیایی خاص) بپردازیم و باید صبر کنیم. در این باره باید توضیح دهم که با بازنگه داشتن مسیر تفکر و خلاقیت انسانها در تنگناها راهکارهایی برای خروج از بن بست یافته اند. از سوی دیگر بر ماست که با عدم چشم پوشی از حقوق، حتی کوچکترینشان، صرف نظر کردن از آنها را تئوریزه نکنیم تا همواره در صدد تحقق و حرکت به سوی جلو باشیم.

لذا در اینجا می بینیم که استدلال آقای علیجانی برای شرکت در انتخابات پاسخی نادرست به تفکر اشتباه خود و دوستانشان است. زیرا اگر ایشان بعد از سالها دریافته است که مطالباتی کوچک و به حقی مانند حقوق بشر، مسائل و مطالبات قومیتی، خواسته های زنان، حقوق کارگران و ... موکول به تحقق صد درصد دموکراسی و عوض شدن حکومت نمی شود، مجامع اسلامی ایرانیان با کمک نظریات آقای بنی صدر این مسائل را سالها پیش تئوریزه کرده بود. لازم به یادآوری هست که نگارنده در سال 85 در سه جزوه ی جامع این نظریات را به تفصیل بیان و در میان دانشجویان و تعدادی از روشنفکران منتشر کرده ام. لینک این مباحث مربوطه را می توانید در پایان مقاله بیابید.

اجازه بدهید در اینجا قسمتی از تحلیل راهبری سیاسی که در سال 1385 به عنوان عضو شورای مرکزی تحکیم نوشتم را تکرار کنم:
"مسلم است که این حقوقی که دکتر آمارتیاسن به درستی به آنها می پردازد ذاتی همه انسانها هستند. انسان بدون حق وجود خارجی ندارد. نکته دیگری که تفکر دکتر سن بر روی آن تاکید دارد این است که حقوق بر یکدیگر ‌برتری، تقدم و اولویت ندارند. زیرا همه حقوق منشا یکسانی دارند و آن انسان است. به این ترتیب حق سیاسی، حق اقتصادی، حق اجتماعی، حق فردی و... هم نیاز یکدیگرند.
   بنا بر قاعده منطق می دانیم که اگر تناقض وجود بیاید، ‌قاعده از اعتبار ساقط خواهد شد، به این ترتیب می بینیم که اگر حق ذاتی همه انسانها باشد حتی در صورت نقض شدن حق یک نفر در هر کجای جهان، حقوق دیگر انسانها نیز تهدید شده است.
    بر اساس مطالب بالا باید یاد آور شد که اعتراض های صنفی کارگران، معلمان و سایر اصناف و اعتراضهای زنان همانند اعتراض دانشجویان، فعالین حقوق بشر و همه افراد و احزاب سیاسی دموکراسی خواه و ملی و مردمی برای رسیدن به حقوق ایرانیان است. لذا جدا کردن این گروهها از یکدیگر خطا است و در نهایت باعث خسران خواهد شد. برای کارﺁ کردن فعالیتها و بهتر کردن نتایج، باید ارتباطهای سنجیده ای میان تمامی گروه هایی که در راستای حقوق خود و دیگران حرکت می کنند ایجاد شود.
    گروههای قومی نیز در اقصی نقاط کشور به خصوص نقاط مرزی و سنی نشین دست به اعتراض زده اند. اگر چه موارد اعتراضی اقوام مختلف با یکدیگر متفاوت است ولی جنس آنها یکی است. بهرمندی از حق انسانی از جمله محترم شمردن و به رسمیت شناختن،‌ توسعه یافتن مناطق زندگی ایشان و حل مشکلات اقتصادی و رفاهی مناطق مرزی ،‌ اجازه یافتن برای حضور در عرصه مدیریتی بدون توجه به مذهب و قومیت و ... خواسته های اصلی فعالین قومی است."

2- درست است که در استدلال آقای علیجانی نیمی از حقیقت نهفته است وقتی می گوید برای محقق کردن حقوق ریز و درشت نباید منتظر از بین رفتن حکومت و برطرف شدن تضاد اصلی شد، ولی این ادعا چه ربطی دارد به شرکت در انتخابات خبرگان که ذاتش در تنافض با حقوق ایرانیان است و تبلیغ برای جانیان لیست امید و در حالت کلی شرکت کردن در بازی های سیاسی حکومت استبدادی؟! ایشان باید پاسخ دهند آیا نمی شود به اصلاحات در امور روزمره مان از قبیل تلاشهای اجتماعی برای کاهش درد دردمندان ایرانی، و یا دموکراتیزه کردن روابط انسانی در بستر خانواده و محل کار و یا نظافت طبیعت ایران و ... بدون وارد شدن به بازی های سیاسی حاکمیت بسنده کرد؟ و یا حتی به صورت کاملتر، آیا نمی توان هم خواهان از بین رفتن ساختار استبداد و برقراری سیستمی موافق دموکراسی بود و همزمان مجری اصلاحات کوچک اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی در دایره شخصی و گروهی اطراف خود باشیم؟! قطعا این دو امر نه تنها با یکدیگر در تناقض نیستند بلکه در راستای همدیگرند زیرا با از بین بردن حاکمیت استبدادی و تحقق دموکراسی سرعت و حجم اصلاحات بیشتر شده و از طرف دیگر با انجام اصلاحات کوچک در دایره فردی، خانوادگی و اجتماعی، به تمرین دموکراسی پرداخته و فرهنگ زور را استبداد سیاسی بر آن ساخته شده است را به چالش می کشیم.
نویسنده این سطور اگر چه به صداقت آقای علیجانی باور دارد ولی نقد وارده بر ایشان این است که او دچار تناقض فکری و عملی است. زیرا از یک سو می گوید باید از میزان زور به صورت تدریجی در روابط ایرانیان با یکدیگر و طبیعت و ... کاست ولی در عمل خود و مخاطبانش را هزینه دامن زدن بر آتش زور و استبداد می کند و بدین ترتیب نقش هیزم آتش زورمداری را بازی می کنند.
در واقع نتیجه عمل اندیشه علیجانی با نفس عملشان در تناقض کامل قرار دارد.
برای روشن شدن بحث اجازه بدهید از زاویه ی دیگری این مسئله را مورد بررسی قرار بدهم. همه ما بنا به اعتقادمان به دموکراسی می دانیم که هدف وسیله را توجیه نمی کند. برای رسیدن به هدفِ آزادی فقط و فقط می توان از ابزارها و روشهای موافق با آزادی استفاده کرد و اگرنه خود ما نیز به بخشی از ساختار قدرت و ضد آزادی تبدیل خواهیم شد. از سوی دیگر بنا بر همان دانش آزادی خواهانه می دانیم که با زور( در هر شکل آن از جمله استدلالهای زورمدارانه برای به تسلیم کشاندن مقاومت مردم) نمی توان به ساختار زور را از میان برداشت. این مسئله در اسطوره های مختلف ایرانی و جهانی نیز بیان شده است.
حال سوال این قلم از آقای علیجانی این است که چطور حاضر است با استدلالهای مختلف برای رسیدن به هدفش که دموکراسی در ایران باشد از هر ابزاری استفاده نمایید؟ آیا از نظر ایشان "هدف وسیله را توجیه نمی کند" تنها برای مخالفان آزادی و دیگران گفته شده است؟ آیا ایشان از نزدیکی خطر و تبدیل شدن خود ما به بخشی از ساختار قدرت غافل شده است؟
البته این مسائل تنها نقد تئوریک به استدلالهای آقای علیجانی است و در باره نتیجه سیاسی و عملی شرکت ایشان در انتخابات و حمایتشان از حاکمیت نیز می توان به بحث و گفتگو پرداخت.

hanifyazdani@gmail.com

قسمت تئوریک این بحث را می توانید در این لینک بیابید:
www.tvpn.de
قسمت عملی این بحث را در لینک زیر می توانید بیابید:
https://www.facebook.com/notes/azad-yazd/%D8%A2%D8%B3%D9%8A%D8%A8-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A/10207908484243355?pnref=story
تحلیل سیاسی راهبردی:
https://www.facebook.com/notes/azad-yazd/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%D8%AA%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D9%88%D8%AD%D8%AF%D8%AA-/10207909002416309?pnref=story


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست