سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازی غرب با کارت تروریسم


کیهان یوسفی


• در عراق و سوریه، ایران و حزب الله و دیگر گروه های افراطی شیعی در کنار آمریکا و غرب علیه تندروهای اسلامی و حامیان آنها عربستان، قطر و حتی ترکیه در حال جنگند. کمی آن سوتر در یمن آمریکا و غرب اینبار حامی عربستان و کشورهای عربی در مبارزه با حوثی های پیرو ایران هستند. چرا غرب آنگونه که می بایستی علیه دولت خلافت اسلامی وارد کارزار جنگ نمی شود؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱ آذر ۱٣۹۴ -  ۲۲ نوامبر ۲۰۱۵


بعد از انفجارهای پاریس چنین به نظر می رسد که غرب برآنست که ضربه مهلکی بر پیکره تروریسم وارد کند، واکنش سریع فرانسه و حملات جنگنده های این کشور به شهر رقه نشانگر این امر است. اما تعامل غرب با پدیده تروریسم در خاورمیانه، تعاملی دوپهلو است. در شعار کمپین جهانی ضد تروریسم در صدد از بین بردن وسرنگونی تروریسم است و در عمل به دنبال ریشه کن کردن تروریسم در خاورمیانه نیست و تروریسم افراطی که ساخته دست خود غرب است، ابزاری مهم برای حضور هژمونی غرب در خاورمیانه و شمال آفریقا می باشد.
سال ۱۹۷۹ نقطه عطف تروریسم در جهان و سرآغاز تولد پدیده یی است که امروز تحت عنوان تهدیدی بین المللی محسوب می شود.
سال ۱۹۷۹ از این جهت با اهمیت است که در این سال نطفه دو قطب تروریسم در همسایگی همدیگر گذاشته شد.
آمریکا و غرب برای رویایی با نفوذ کمونیسم شوروی سابق، در ایران و افغانستان بسیار زیرکانه به حمایت از دو جریان پرداختند، دو جریانی که امروز وسعت فعالیتهای آنها گسترده تر و دست غرب را برای تدوام تداخل هر چه بیشتر در خاورمیانه و آفریقا بازتر کرده است.
جمهوری اسلامی در ایران، افراطی گری شیعی و مجاهدان افغانستان که بعدها القاعده و طالبان و داعش و... از دل آن بیرون آمد.
این دو جریان هم می توانستند کمربندی امنیتی علیه نفوذ کمونیسم ایجاد کنند و هم در آینده نقش خنثی کننده همدیگر را ایفا کنند.
جنگ در خاورمیانه مابین نیروهای منطقه یی، جنگ بین این دو قطب و حامیان آن و ناظرانی است که این ناظران (غرب) هر بار به پشتیبانی از یک قطب می پردازند.
تولد جمهوری اسلامی، تشکیل حزب الله لبنان و دیگر اقمار شیعی در خاورمیانه را در پی داشت. افراط گرایانی شیعی که ایران آنها را از لحاظ ایدئولوژیک، لجستیک و مالی تامین می کند، در شعار علیه غرب و در عمل نقش خنثی سازی جریان مقابل را برای غرب ایفا می کنند.
سلفی های تندرو و جهادگرایان سنی که روزگاری آمریکا با پول عربستان و لجستیک پاکستان در افغانستان پرورش داده بود تا بازوی مقاومت این کشور در تقابل با شوروی باشند، به سازماندهی و فعالیت خود درسراسر جهان پرداختند و خود را به جریانی بین المللی تبدیل کردند.
این جریان ها که خاستگاه و حوزه عملکرد آنها در خاورمیانه و آفریقاست، گاه گاهی نیز به نقش آفرینی در دیگر نقاط جهان می پردازند و همچون تهدیدی جدی علیه غرب ظاهر می شوند.
سئوالی که باید همواره مطرح نمود این است که آیا غرب و در صدر آن آمریکا در صدد از بین بردن جهادیسم اسلامی است؟
چرا امریکا در برابر ایران همواره از خود انعطاف نشان می دهد؟ ضرورت وجود رژیم ایران برای آمریکا چیست؟
آنچه که آمریکا و همپیمانانش هم اکنون در خاورمیانه تعقیب می کنند سیاست توازن قوا بین نیروهای منطقه یی در خاورمیانه است، ایران، ترکیه و عربستان سعودی. بازیگرانی که هر کدام به نوعی حامل نوعی تفکر اسلامی نیز بوده اند. ترکیه در پراکتیک کشور چندان فعالی نیست و به نوعی سیاست مدارا و انتفاع را پیروی می کند.
عربستان و همپیمان کوچک اما تاثیرگذارش یعنی قطر امروز حامی بزرگ جریانهای تندروی سنی در منطقه محسوب می شوند.
از دیگر سو ایران نیز نقش تعیین کننده یی را در بسیج و سازماندهی جریانات شیعی در منطقه به عهده دارد و غرب با سرنگونی صدام حسین زمینه را برای نقش آفرینی بیشتر ایران در منطقه فراهم نمود.
سقوط بشار اسد در ابتدا چنانچه به نظر می رسید، می رفت که عمق استراتژیک ایران را تخریب و ایران را به درون مرزهای خود به عقب براند. ولی ناگهان ورق برگشت و عامل بحران و تهدید اصلی یعنی رژیم اسد جای خود را به تندروهای اسلامی سنی یعنی خلافت اسلامی و دیگر گروه ها داد.
سیاست نظارتی غرب در عمل، گرچه در شعار داعیه مبارزه و نابودی کامل داعش را داشتند، باعث کشتار و آوراگی میلیونها انسان بی گناه شد.
در عراق و سوریه، ایران و حزب الله و دیگر گروه های افراطی شیعی در کنار آمریکا و غرب علیه تندروهای اسلامی و حامیان آنها عربستان، قطر و حتی ترکیه در حال جنگند.
کمی آن سوتر در یمن آمریکا و غرب اینبار حامی عربستان و کشورهای عربی در مبارزه با حوثی های پیرو ایران هستند.
چرا غرب آنگونه که می بایستی علیه دولت خلافت اسلامی و گروه های افراطی وارد کارزار جنگ نمی شود شاید سئوالی باشد بارها مطرح شده باشد.
آنچه که بدیهی و روشن است این است که دول غربی و در کنار آنها شوروی سابق و روسیه امروزی را نیز باید قرار داد، به دنبال آزادی ملتها و برقراری دموکراسی در ملل جهان سوم و در حال توسعه نبوده اند و هر آنچه که آنها در پی آن بوده اند، وجود همپیمانانی برای خویش یا دقیق تر درخدمت خویش و وجود بستری برای حضور هژمونی آنها در مناطق گوناگون بوده است.
جمهوری اسلامی ایران که خود منبع صدور و پرورش تروریسم در جهان می باشد، هنوزهم در نظر غرب بایستی وجود داشته باشد و کارت و بازیگر مهمی برای غرب در منطقه می باشد و شاید حداقل مزیت آن، فروش میلیاردها اسلحه به کشورهای حوزه خلیج فارس به علت مقابله با تهدید احتمالی ایران و پرکردن جیب میلیاردرهای کارخانه دار آمریکایی باشد.
سخن کوتاه اینکه، غرب بر آن نیست که مبارزه جدیی را علیه تروریسم انجام دهد و آنچه که شاید انجام دهد، تضعیف کوتاه مدت این گروه ها است، چنانچه القاعده و طالبان را تضعیف و نه سرنگون کرد ولی مدتی بعد و ناگهانی بازیگر قدرتمندی به نام دولت اسلامی در عراق و شام وارد میدان شد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست