سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چند پرسش دیگر در واکنش به پاسخ پروفسور آبراهامیان


نادر فتوره چی


• من نیز نگرانم که شیوه انکار بدیهیات از سوی مردی به بزرگیِ یرواند آبراهامیان که کتابی با ارزش به نام «اعترافات شکنجه شدگان» را در کارنامه درخشان تاریخ نگاری‌اش دارد، فرصتی را برای افزودن فصل‌های جدید به آن کتاب، در اختیار آنانی قرار دهد که مترصد بستن دهان منتقدان هستند و کمک حال کسانی شود که دست کمی از جنگ طلبان کنگره ندارند. مضافا که حتی نیاز ندارند در انتظار ترجمه پاسخ شما بمانند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۵ شهريور ۱٣۹۴ -  ۲۷ اوت ۲۰۱۵


پروفسور یرواند آبراهامیان بر حقیر منت گذاشته و به لطف دوستان عزیز سایت «اخبار روز» پاسخی را به پرسش‌های بنده درباره مصاحبه اخیرشان داده‌اند. در زیر مجددا سوالاتی را نه در مقام حاضرجوابی، که برای روشن شدن ابعاد حقیقت از محضر ایشان می‌پرسم و البته در انتظار پاسخ نخواهم بود:

اول، فرموده‌اید: «مصاحبه‌ای [که نادر فتوره چی به آن اشاره داشته]، با یک روزنامه‌نگار آمریکایی و برای مخاطبان آمریکایی انجام شده است».
جواب:
بنده اما آن را در یکی از ارگان‌های تبلیغاتی دولت ایران (روزنامه شرق) خواندم حال آنکه نه «مخاطب آمریکایی» محسوب می‌شوم و نه ساکن آمریکا. ضمنا حالا که این مصاحبه در یک وبلاگ ناشناخته منتشر شده است، جناب پروفسور که ظاهرا آمار «افزایش امید به زندگی» ایرانیان را در اختیار دارند و فرموده‌اند بیشتر شده، آیا برآوردی از تاثیر آن مصاحبه بر جامعه آمریکا نیز دارند؟ آیا توانسته‌اند آنها را قانع کنند؟ اگر پاسخ مثبت است، دقیقا بر سر چه چیزی آنها را قانع کرده‌اند؟
آیا در جهانی با مناسبات چرخش آزاد اطلاعات و...، تفکیک چیزی به نام «مخاطب آمریکایی» از «مخاطب ایرانی» معنایی دارد؟ به عبارت دیگر آیا ما دو حقیقت داریم که یکی به درد مخاطب آمریکایی می‌خورد و آن یکی مناسب حال مخاطب ایرانی است؟ آیا تاریخ هم می‌توان اینگونه روایت کرد؟ پس تکلیف حقیقت چه می‌شود؟

دوم، فرموده اید: «پذیرش این قرارداد (برجام) از سوی کنگره بسیار مهم و جدی است چرا که در صورت عدم پذیرش وقوع جنگ بسیار محتمل خواهد بود. اوباما روزهای آخر زمامداری‌اش را می‌گذراند و اگر رییس جمهور بعدی از جمهوری خواهان باشد، جنگ به وقوع خواهد پیوست و اگر رییس جمهور بعدی هیلاری کلینتون باشد باز هم احتمال آن قریب به یقین خواهد بود».
جواب:
اگر هم جمهوری خواهان بر سر کار بیایند جنگ می‌شود، هم دموکرات‌ها، پس اساسا انگیزه این مصاحبه چه بوده است؟
آیا پروفسور عزیزما معتقدند که جنگ طلبان آمریکایی را توانسته اند با ادعاهای‌شان در آن مصاحبه قانع کنند؟
آیا با ادعای کذب اصلاح وضعیت اجتماعی و تشبیه ضمنی ظریف به مصدق و امیرکبیر، اکنون کنگره آمریکا دست از تلاش برای رد این توافق کشیده است؟
آیا مصاحبه با یک وبلاگ ناشناس از سوی یک مورخ دانشگاهی که تا این لحظه تنها بنده به آن واکنش نشان داده ام، بر نتیجه انتخابات آمریکا که می‌فرمایید هر چه باشد باز هم به جنگ خواهد انجامید، تاثیری گذاشته است؟ دقیقا چه تاثیری؟
آیا احتما وقوع جنگ که ما هرگز نفهمیدیم شواهد «قریب الوقوع» بودن اش چیست، از قبل از توافق اتمی که ایران ذخایر اورانیم غنی شده‌اش را در اختیار داشت، بیشتر شده است؟
آیا با وجود آنکه ۵ قدرت جهانی توافق را پذیرفته و اجرایی کرده و مراودات دیپلماتیک و تجاری‌شان را با ایران در حد امضای قراردادهای چند ده میلیارد دلاری و سفر وزرای خارجه و روسای جمهور از سر گرفته‌اند، آمریکا (آنهم در شرایطی که در کنترل داعش در عراق با نیروهای ایرانی همکاری می‌کند)، ناگهان به ایران حمله خواهد کرد و بزرگترین معاهده جهانی پس از جنگ جهانی دوم (به ادعای همه کارشناسان شیفته دولت‌ها) را مثل یک ورق پاره به دور خواهد انداخت؟
پس اینهمه رفت و آمد و تبلیغات و نشست و برخاست و عکس یادگاری و تبریک و تشکر و «وای جان و جواد، وای جان و جواد» کردن‌های خبرنگاران برای چه بود؟

سوم، فرموده اید: «اشاره‌ی صرف به آمارهایی که جمهوری اسلامی را در وضعیت بدی نشان می‌هند و نادیده گرفتن آمارهایی که چندان بد نیستند همچون افزایش باسوادی، آموزش عالی و دانشگاهی، کنترل جمعیت، پاکسازی حلبی ابادها و مهمتر از همه افزایش امید به زندگی که یکی از مهمترین شاخصه ها در همه ی نقاط جهان به حساب می‌آید ممکن است ما را به جایی برساند که استدلالمان پرسر و صدا باشد ولی فقط بخشی از واقعیت را بازتاب بدهد».
جواب:
اشاره صرف به آمارهایی که وضعیت را خوب نشان دهند و نادیده گرفتن آمارهایی که چندان خوب نیست چطور؟
ندیدن این بخش از واقعیت ما را به چه جایی می‌رساند؟
آیا اگر تندرو‌های داخلی با توجه به اظهارات جنابعالی وانمود کنند که اوضاع خیلی هم خوب است و به بهانه‌اش دهان منتقدان و «روشنفکر نماهایی که فقط بلدند غر بزنند» را بدوزند، شب باز هم راحت خواهید خوابید؟
آیا خطر جنگ ملموس تراست یا خطر افزایش فشار بر منتقدین؟
ضمن آنکه با وجود ۹ میلیون بیسواد و ۱٨ میلیون زاغه نشین (بر اساس آمارهای دولتی)، استدعا می کنم روشن بفرمایید که ادعای «افزایش با سوادی» و «پاکسازی حلبی آبادها» را چرا ما باید باور کنیم؟

چهارم، فرموده اید: «من نگرانم که شیوه‌ی پلمیک ایشان فقط به کسانی کمک برساند که مترصد حمله به ایران هستند. تاریخ تکرار خواهد شد، البته این بار نه به صورت کمدی، بلکه یک تراژدی عظیم خواهد بود. من متوجهم که انتقادات ایشان برای مخاطبان ایرانی نگاشته شده است، اما اگر این نوشته به انگلیسی ترجمه و در آمریکا نشر شود، بسیار کمک حال جنگ طلبان کنگره خواهد بود».
جواب:
من نیز نگرانم که شیوه انکار بدیهیات از سوی مردی به بزرگیِ یرواند آبراهامیان که کتابی با ارزش به نام «اعترافات شکنجه شدگان» را در کارنامه درخشان تاریخ نگاری‌اش دارد، فرصتی را برای افزودن فصل‌های جدید به آن کتاب، در اختیار آنانی قرار دهد که مترصد بستن دهان منتقدان هستند و کمک حال کسانی شود که دست کمی از جنگ طلبان کنگره ندارند. مضافا که حتی نیاز ندارند در انتظار ترجمه پاسخ شما بمانند.
انتقادات من برای شخص شما و با هدف یادآوری لزوم پای فشاری بر حقیقت نگاشته شد و خیالتان راحت باشد که نه ترجمه می‌شود و نه به درد جنگ طلبانِ کلاش و کاسب صفتان کنگره‌ها می‌خورد.

پروفسور آبراهایان عزیز!
من نمی‌دانم شما چه تصویری از «تراژدی» برای ما از نیویورک دارید، اما من در اینجا روزانه انبوه مردمانی را می‌بینم که هم اکنون در شرایط جنگی به سر می‌برند و اصلا مثل جوانان خوش رنگ و لعاب طبقه حاکم یا طبقه بورژوآی ترس خورده در خارج از کشور که در بعد از ظهرهای دل انگیز پایتخت‌های امن، «امید به زندگی» را در گردهمایی‌های شان نشان می‌دهند، در کمپین‌های ملوس و رنگی شرکت نمی‌کنند و برای‌شان اصلا مهم نیست که ظریف بیشتر شبیه مصدق است یا یک دیپلمات تیپیک حکومت ایران که فقط کمی بیش از اندازه می‌خندد.
بی‌تردید، بنده نیز از هر نوع توافقی که مانع حمله بعید آمریکا به ایران شود، حمایت می‌کنم. اما دلیلی نمی‌بینم که برای مخالفت با جنگی خیالی، واقعیات عینی را انکار کنم. چون تاریخ، همانطور که شما استادش هستید،درباره همه واقعیت قضاوت خواهد کرد، نه فقط لیست خوب‌های دروغین.
عزت‌تان مستدام که نمی‌دانم ترجمه‌اش چه می‌شود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست