سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"بچه ی میدون" در میدان سیاست


مسعود نقره کار


• پرورش یافته ی جمعیت تروریستی فدائیان اسلام و از سرشناس ترین لات های متدینِ حکومتی با سابقه ی ارتکاب به چند فقره آدمکشی، شرط برقراری رابطه با امریکا و "حزب خران" اش را "آدم شدن" امریکا اعلام کرده است. در این یادداشت با نگاهی به سابقه "حاج محسن" به علل بروز واکنش های پرخاشگرانه ی امثال وی در رابطه با "توافق هسته ای" اشاره می کنم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ مرداد ۱٣۹۴ -  ٣۰ ژوئيه ۲۰۱۵


محسن رفیق‌دوست در گفت ‌وگو با خبرنگار "حوزه احزاب خبرگزاری فارس"، امریکای "درنده خو" را "در حال حاضر بزرگ‌ ترین قصاب آدم‌کشی در جهان" نامید و گفت: "هرگاه به قول حضرت امام آمریکا آدم شود ما هم روابط مان را تغییر می‌دهیم" (۱) این دست اظهارنظرها از سوی فردی که مکتوب و شفاهی به آدمکش بودنِ خود اقرار و افتخار کرده، و از رهبران مافیای مالی و اقتصادی ست، بی تردید اسباب خرسندی" امریکا"- به خاطرِ داشتنِ چنین دشمنان و مخالفانی طهارتگر- خواهد بود.

کوتاه در باره ی یک آدمکش حکومتی

در باره محسن رفیقدوست بسیار گفته و نوشته شده است، اما خود او درکتاب خاطرات و مصاحبه های فراوان اش(۲)، بیش از دیگران از خودش گفته و به خودش مدال و درجه و لقب داده است!
محسن رفیقدوست پیش از انقلاب بهمن به عنوان جوانی مذهبی پا به میدان سیاست گذاشت. پس از سازمان و گروه عوض کردن های متعدد سرانجام جای واقعی اش را یافت و به جمعیت فدائیان اسلام و هیئت های موتلفه پیوست، و از فعالین جوان ِ این جریان تروریستی شد تا مشی سازمانی و سیاسی "نواب صفوی" تائید و تقویت کند. نواب صفوی بعد از ترور نا فرجام کسروی و آزادی اش از زندان، که حدود ۲ ماه بیشتر طول نکشید، به این فکر افتاد که: "یک محفلی، یک سازمانی، یک گروهی، یک جمعیتی را برای مبارزه به وجود آورد. این فکر به نظرش می آید که از وجود افرادی استفاده بکند که تا الان مخل آسایش محلات بوده اند. مثل اوباش ها، گردن کلفت ها، لات ها، به حساب آن ها که عربده کش های محلات بوده اند...". (٣). گروه ترور"فدائیان اسلام" در واقع از جاهل ها و لات های متدین، و همین "اوباش ها، گردن کلفت ها، لات ها، به حساب آن ها که عربده کش های محلات و..."، بودند، شکل گرفت. حاج مهدی عراقی چهره شاخص این مجموعه است. این گروه نقطه اتکای اش دسته جات جاهلی و لاتی در هیئت ها و دسته های سینه زنی و تکیه ها، یعنی زیستگاه و محل پرورش "محسن رفیقدوست"ها بود.
محسن رفیقدوست در خانواده ای "میدونی" در خیابان خراسان و لرزاده بزرگ شد، پسر پدری که در میدان امین السلطان (میدان تره بار و میدان بارفروش ها) کسب و کار، و اسم و رسمی داشت. شهرت این "بچه ی میدون" اما از روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، که راننده ی ماشین حملِ آیت الله خمینی شد، پا گرفت. وی همراه با دیگر جاهل ها و لات های متدین، مانند حاج مهدی عراقی، ماشاءالله قصاب، محمدرضا طالقانی و....، گروه حفاظت از خمینی را در مدرسه رفاه و علوی شکل داد. این گروه در کنار صادق خلخالی در زمره ی آغازگران کشتارهای حکومتی ای که ۲۶ بهمن سال ۱٣۵۷ از پشت بام مدرسه رفاه و علوی شروع شد، بود. رفیقدوست همزمان و به دستور آیت الله خمینی مسول صدور احکام برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی، و تملک آن دارایی‌ها شد. وی که در جریان های مختلف علنی و مخفی فعالیت نظامی و امنیتی و سیاسی داشت از زمان تأسیس وزارت سپاه در سال ۱۳۶۲، وزیر سپاه در دولت اول و دوم میرحسین موسوی و رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان شد.
دو ویژگی اساسی وجه مشخصه محسن رفیقدوست بوده، و هست: فساد مالی و "دگراندیش ستیزی و آدمکشی":
۱- فساد مالی محسن رفیقدوست از همان روزهای حضوراش در مدرسه رفاه و علوی چهره نمود. وی از همان هنگام چنگ اندازی به مراکز اقتصادی و مالی را شروع کرد. بنیاد مستضفان- که با مصادره ثروت ها- معنا می شد... و گاه از دولت نیز ثروتمندتر بود، لانه ی اصلی فعالیت مافیائی او شد، "بنیادی که گاه ۴۰ تا ۴۵ درصد اقتصاد غیر نفتی کشور را در انحصار داشت که ٣۴۷ موسسه را در بر می گرفت (که در اوج کارش از ۱۶٣۰ موسسه سخن گفته شده است)، بنیادی که تهیه فهرست کامل دارائی اش امکان پذیر نبوده است." سال ۱٣۶٨ محسن رفیقدوست اعلام کرد که متاسفانه بعد از گذشت چندین سال از فعالیت بنیاد هنوز آمار دقیقی از اموال و سرمایه های بنیاد دردست نیست" و بنیادی که گزارش سالیانه ۵/٣ میلیارد دلاری داشت، و بخشی از آن را صرف کمک به تروریسم داخلی و خارجی می شد، اعلام کرد که دیگر ضرر می دهد. (۴)
محسن رفیقدوست که "حاج محسن" صدای اش می زنند، پس از برکنار کردن خود از بنیاد مستضعفان در سال ۱۳۶۸، با ثروت هنگفتی که به دست آورده بود بنیادی به نام "بنیاد نور" تأسیس کرد که به فعالیت در زمنیه های مختلف از جمله دارو و ساختمان سازی می‌پرداخت. رفیق دوست از این دست دکان های دو نبش کم بساط نکرد. تشکیلاتی بنام موسسه خیریه گل یاس ولقمان، و دست درازی به تعاونی ها و پروژه های متعدد نمونه های دیگرند.در این میانه اما فساد او و همراهان اش به مسائل مالی و اقتصادی ختم نمی شد : " حجت‌الاسلام هادی منتظری مقدم از مسولین بنیاد نور در پی فرار یکی از دختران از این مرکز به اتهام تجاوز و سوء استفاده گسترده از دختران دستگیر و محاکمه شد.(۵)
محسن رفیقدوست خانواده را نیز به راه خود کشاند. برادر، پسر( یاسر) و داماد او از عناصر مافیای مالی و اقتصادی در حکومت اسلامی شده اند، و فساد وقتی آشکارتر شد که سال ۱٣۷۴ نام مرتضی رفیق دوست، در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی – ماجرای رفیق گیت – مطرح و سپس مجرم شناخته شده و به حبس ابد محکوم شد. محمد علی شریعتی ازاعضای مجلس شورای اسلامی فاش کرد" مرتضی رفیق دوست اوائل سال ۱۹۹۲، ۲٨ میلیون دلاراز بانک صادرات سوء استفاده کرد." متهم اول این پرونده فاضل خداداد اعدام شد. اما مرتضی رفیق دوست به همت " حاج محسن" پس از حدود ۱۰ سال از "زندان" آزاد شد.(۶) اسنادی نیز موجودند که نشان می دهند محسن رفیقدوست خود نیز در این اختلاس دست داشت، وی " پشت چک یکصد و پنجاه میلیون تومانی فاصل خداداد را امضا کرده بود " (۷)
مرتضی رفیقدوست در مورد فاضل خداداد، متهمی که اعدام شد گفت:
"....اونم بچه تهرونه، مث من بچه میدون . اونا قبل از انقلاب افتادن تو معاملات بزرگ و خیلی هم پول در آوردن...حالا داستان شده یک میلیارد دلار، اون هم من بچه تهرون برداشته ام و در رفته ام( می خندد)...برادرم کجا برم، من بچه تهرون؟ ...آخه همه بچه تهرون نیستن ...." (٨)
۲- آغازآدمکشی محسن رفیقدوست به سال ها قبل از انقلاب بهمن، به دوره ی بلوای ۱۵ خرداد ۴۲ بر می گردد که تا امروز و به اشکال مختلف ادامه یافته است.
پس از رخداد "مدرسه فیضه قم " به سال ۱٣۴۲، محسن رفیقدوست فردی را که حدس می زد در زدو خوردهای مدرسه فیضیه حضور داشته و آخوندی را کتک زده ، به قتل رساند. رفیقدوست نقل کرده است : " ....یک شبی که به شدت باران می‌آمد، شاید یکی از شب‌هایی بود که توی تهران کمتر آن جور باران می‌آید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی و چون کمتر شبی بود که این مست نباشد. بالاخره او، از ماشین پیاده شد، می‌خواست برود خانه‌اش. من مخفی شده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشت تا چماق دیگر هم زدم توی سر و کله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازه‌ای توی میدان شوش توی آب‌ها پیدا شده و ان شاءالله خدا قبول کند..."(۹)
وی گفته است که این جنایت را با کسب اجازه از سید محمدهادی میلانی، مرتضی مطهری و محمدرضا مهدوی کنی انجام داد.
در مقطع انقلاب، محسن رفیقدوست بسانِ دیگر جاهل ها و لات های متدین با گروه های فشار و کشتارآغاز کرد، و با آمدن خمینی، " حاج محسن" و حاج مهدی عراقی گروه حفاظت از امام را شکل دادند و سپس در شکل گیری کمیته های انقلاب، گروه های کنترل و اداره کننده ی زندان ها ایفای نقش کردند.
محسن رفیقدوست در قتل چهارعضو مسول کانون خلق ترکمن، که در۲۹ بهمن سال ۱٣۵٨ به قتل رسیدند، دست داشت (۱۰).وی همکاری در طرح ترور شاپور بختیاررا اسباب افتخارخود می داند.(۱۱). از آن تاریخ تا کنون نیزانجام وطیفه و تکلیف در این حوزه را به اشکال محتلف، به ویژه با کمک رسانی مالی و تسلیحاتی به گروه های تروریستی داخل و خارج از ایران ادامه داده است.

نَفَس کش طلبی و " توافق هسته ای"

ماجرای " برنامه و پروژه هسته ای " حکومت اسلامی، یا به قول محسن رفیقدوست " دعوای هسته ای"، قضیه ای روشن شده است، و با تاریخچه و کم و کیف کار آشنائید. حکومت اسلامی با اهداف سیاسی ای که مصارف داخلی و خارجی داشته و دارد،. قلدرمنشانه پا به میدان "هسته" ای گذاشت تا پنهان از چشم مردم میهنمان وجهانیان " بمب اتمی" نیز بسازد. نقشه ی حکومت اما برملا شد. ابتدا محافل بین المللی و امریکا و متحدان اش دوستانه و با زبان خوش از حکومت اسلامی خواستند برنامه ی به ظاهر پنهانی اش را متوقف کند و دست از برنامه ریزی برای ساختن سلاح هسته ای بر دارد. پاسخ حکومت اسلامی تهدیدهای لات منشانه و گنده گوئی های عوام فریبانه ی متداول اش بود. ادامه ی روند بی اعتنائی و تبختر حکومت اسلامی کار را به اعمال تنبیه " تحریم اقتصادی" برای باز داشتن اش از ادامه ی برنامه " بمب سازی" کشاند. حکومت اسلامی درآغاز "تحریم های اقتصادی" را هم به تمسخر و تحقیر گرفت و ژست های قلدرمنشانه بیشترکرد، اما وقتی "چوب تر" و سمبه ی پرزور امریکا را دید نَم نَمک عقب نشست، و خوشبختانه پیش از آنکه کار به برگزیدن "گزینه نظامی " بکشد، خطر را جدی یافت و درهمان مرحله ی " تحریم های اقتصادی" تن به تسلیم داد. حتی جاهل ها و لات های متدین و حکومتی، مثل محسن رفیقدوست نیز فکر نمی کردند زمین انتخابی شان این حد سفت باشد.
تکتیک " نرمش قهرمانانه" که در واقع جازدن و پذیرش شکست بود، متحقق شد بی آنکه حضرات معترف به این شکست شوند و ازآن درس بگیرند. حکومت اسلامی طبق روال، شکست را پیروزی جازد و کتک خورده ای رجزخوان شد. رجز خوانی و پرخاشگری هائی که به عنوان واکنش روانی آخوندیسم و جاهلیسم در قدرت، در برابر شکست می تواند قابل توضیح و فهم باشد.
واکنش آیت الله خامنه ای و بیت و سپاه اش، و جاهل ها و لات های حکومتی مانند محسن رفیقدوست نسبت به این شکست، ابتدا با " انکار" آغاز شدند، انکار شکست و جار زدن پیروزی به جای شکست. همراه با انکار، موضوع مورد مناقشه موضوعی فرعی و بی اهمیت تلقی شد، و در گام بعدی در کنار هیجان و اضطراب ناشی از واکنشی عصبی وعاطفی در برابر این شکست " پرخاشگری" جایگزین انکار و "نفی" اهمیتِ موضوع گردید، پرخاشگری هائی که همراه عربده جوئی و نَفس کِش طلبی و فحاشی، ویژه ی ادبیات جاهلیسم اسلامی ست. کافی ست به سخنرانی خامنه ای و مصاحبه محسن رفیق دوست نظری بیاندازید تا موارد اشاره شده را به وضوح مشاهده کنید.

" ...یک دعوایی درباره انرژی هسته‌ای بین ایران و آمریکا و جود داشت که ما به هر دلیلی به توافق رسیدیم، اما یک روابط بین ما و آمریکا است که تفاوتی نکرده است و مگر چه چیزی عوض شده که قرار است این روابط تغییر کند و ما دیگر مرگ بر آمریکا نگوئیم.... مگر در حال حاضر بزرگ ‌ترین قصاب آدم‌کشی در جهان آمریکا نیست؟ بنابراین تا وقتی آمریکا دست از این رفتارهای خود برنداشته است ما مرگ بر آمریکا می‌گوئیم....کسی از حزب "خرهای" آمریکا به ما می‌گوید این شعار احمقانه است، اگر این شعار احمقانه است باید از آنها پرسید شما چرا ناراحت هستید؟.....هرگاه به قول حضرت امام آمریکا آدم شود ما هم روابط مان را تغییر می‌دهیم..."(۱۲)
و شنیدن این دو کلمه آخر، یعنی" آدم شدن" از دهان یک" آدم کُش"، پدیده ی پُرروئی و وقاحت را به واکنش هائی که بر شمردم اضافه می کند، پُرروئی و وقاحتی محّرک غثیان برآمده از عفونت حیاتی وحش وفاسد.

*****

1- مصاحبه محسن رفیقدوست با خبرگزاری پارس، جولای 2015
news.gooya.com
سایت محسن رفیقدوست:
rafighdoost.com
2- محسن رفیق دوست، خاطرات،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال 1383
3- حاج مهدی عراقی، نا گفته ها، خاطرات، پاریس-پائیز 1978-1357 به کوشش: محمود مقدسی و....، موسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، چاپ نخست 1370
4- ایران تایمز، شماره 950، سیزدهم بهمن ماه 1368، ص 4 / سرژ میشل، فرستاده فیگارئ، کیهان لندن، پنجشنبه 6 بهمن 1379، شماره 842
5- محکومیت متهمان اصلی "خانه هدایت" کرج تأیید شد. . روزنامه ایران، ۱۹ آذر ۱۳۸۱. www.roozonline.com
sharghnewspaper.ir
6- ایران تایمز، سال بیست وششم، شماره 1270، جمعه25 اسفندماه ، 1374 ص 7
7- اکبر گنجی، عالجناب سرخ پوش و عالی جنابان خاکستری، انتشارات طرح نو، 1379، ص 86
8- مصاحبه مرتضی رفیقدوست با مجله پیام امروز- و " بچه میدون ها" : اتحاد کار، شماره 16 ، مرداد1374
9- محسن رفیق دوست، خاطرات،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال 1383 / و ناصر امینی، ایرانیان (نیویورک)، شماره ۴۴، آذر ۱۳۷۷.
10- اسنادی از اولین آدم ربائی رژیم جمهوری اسلامی
www.tabnak.ir
11- حمید شوکت، پرواز درظلمت، زندگانی سیاسی شاپور بختیار، نشربازتاب ( آلمان) 2014
12- منبع شماره 1
منابع دیگر:
1- رفیق دوست و آن کیسه پر از طلا، دنیای اقتصاد، ۲۴ آذر ۱۳۸۷
2- جانشینِ یاسر رفیقدوست :
www.tabnak.ir
3- مرکز اسناد انقلاب اسلامی: خاطرات محسن رفیق دوست از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
4- ناگفته‌های سپاه پاسداران در گفتگوی شهروند امروز با محسن رفیقدوست، شهروند امروز، ۶ بهمن ۱۳۸۶.
5- فصلنامه 15 خرداد، شماره 20، بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر، سال 1376
6- تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جواد منصوری، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، سال 1378
7- جواد منصوری، قیام 15 خرداد 1342، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، سال 1376
8- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ( 4 جلد)، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست