سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مملکت همش واس ماس


محمد شوری


• میذارن دیگران دیده شن، تا فرصت پیدا می شه و کمی اوضاع مطلوب میشه، فقط باز همینها سر و کله شون پیدا میشه، همین ها حق گرفتن مجوز نشریه دارن و همینها هم کتاباشون چاپ میشه، یه کَم که اوضاع بهترتر هم که بشه برخی هم می تونن با میو میو کردن مُدام یه تیکه جیگر گیرشون بیاد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ خرداد ۱٣۹۴ -  ۲۷ می ۲۰۱۵


زیرلب غُرغُرمی کرد و با خودش حرف می زد؛ معلوم نبود چی داره زمزمه میکنه؟
فقط لابلای حرفاش شنیدم که هی میگه:«مملکت همش واس اوناس، واس ما که نیست»! تازه صداشون هم بلنده که چرا بما امکان و فرصت نمی دن؟!
بهش گفتم:
درست حرف بزن ببینم چی میگی؟
رفیق فابریکم گفت:
«همه مملکت واس اوناس» واس ماکه نیست؛ تازه همینا سه قورت و نیمشون هم باقیه!
گفتم:
واضح تر حرف بزن؛ منظورتو نمی فهم!؟
رفیق فابریک گفت:
«اون آقا میاد توی دانشگاه ناله می کنه که بعداز مدتها تونستم بییام در دانشگاهی که خودمون حق آب وخاک داریم حرف بزنیم، بمون اجازه نمی دادن!!؟
گفتم:
مگه اینطور نبوده؟
رفیق فابریک گفت:
چراهمینطوره؛ امارفیق! تو چراحرف منو نمی فهمی؟ این نوعی مسخ کردن موضوعی ست که این آقایون هیچ وقت بهش پاسخ صریحی به این پرسش که ای عزیز بردار، ای آقا سعید (حجاریان رو میگم)، تا بوده و بوده (تو این ٣۵سال) فقط امثال شماها تونسته ایدحرف بزنید، مصاحبه کنید، مطلب بنویسید و قس علیهذا...
گفتم:
بالاخره اینها مدتی از همه چیز محروم شدن و زندان هم رفته ان!
رفیق فابریک گفت:
دِ همین؛ فضا که کمی مناسب بشه، بازم همینها حق حرف زدن و دیده شدن دارن تازه ادعا می کنن که شهوت دیده شدن ندارن! مردم رو میپیچونن، اصلن همون مردم محرومی که ایشون ازش حرف زد، تو این باغا نیستن!
گفتم:
لزومی نداره، باید مردم رو آگاه کرد!
رفیق فابریک گفت:
چرا هر وقت فضا مناسب میشه فقط اینا می تونن مردم رو آگاه کنن؟!!!
بعددنباله حرفش رو گرفت و اضافه کرد:
آقا! شما و دوستان خودی اصولگرایانتان، اصلن به دیگران امکان و فرصت نمی دید، روزنامه ها که از خودتونه؛ خبرنگار که دوست و تربیت شده گروه و جناح و باند خودتونه، خارج از کشور را هم- با افرادی که نقش اپوزیسیون بازی می کنن- قرق خودتون کردید؟ بنگاه های خبری مثل «بی.بی.سی» و «فردا» و «صدای آمریکا» کارشناسان خودتون اونجا یا کارمند شده ان، و یا فقط با تیپ های خاصی مصاحبه می کنن که اون هم خام مطالب و نُت یادداشتاشون رو هم شما براشون ارسال می کنید؟ مثلن، الان نصف هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگار یا کارمند «بی.بی.سی» هستن یا کارشناس و مصاحبه شونده دائمی اونچا؛ دیگه چی کم دارین؟ چی میخاین؟!!
اگه مثل امثال من از رانت مالی برخوردار نبودید، و بدلیل فشار حاکمیت و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی از حیُز انتفاع افتاده بودید و ٨تتان در گرو ۹تان بود، خارج از کشور هم نمی تونستید برید، چه می کردید؟
گفتم:
اون ها بلاخره گروهی کارمی کنن و هوای همو دارن؟
رفیق فابریک گفت:
اولن این با حرفای دمکرات منشانه و از این حرفای روشنفکرانه که دائم میزنن منافات داره که بقیه رو بخاطر حضور دائمی خودشون در قدرت، بایکوت کنن؟! ثانین، هموشون اینجوری که میگی نیستن؟ مثلن این آقا صادق (زیباکلام رو میگم) به کدام گروه و دسته وابستس؟! از وقتی که انقلاب پیروز شد تا الان همیشه تونسته حرف بزنه، سخنرانی کنه، مصاحبه باهاش بشه، کتاباشو چاپ کنه، حقوق و امکانات مادیش هم قطع نشه. اما حالا که مثلن به دو تا کتاباش مجوز چاپ ندادن، فریاد و فغانش گوش فلک رو پرکرد که اگر مجوز ندید میرم افغانستان چاپ می کنم؟ تازه برای همین فریاد و فغانش هم، کلی آدم و سایت ساپورتش می کنن و خودش همین میشه تبلیغ؟!
گفتم: خُب داشتی می گفتی؟
رفیق فابریک گفت:
چی رو داشتم می گفتم؟
گفتم:
سخنرانی آقا سعید تو دانشگاه رو!
رفیق فابریک گفت:
آهان، ایشون اومده انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد را باهمه انتخابات و از جمله ذوره اول مقایسه کرده و گفته تنها انتخابات دوم خرداد آزادنه ترین و بی نظیرترین انتخابات بوده؟
ایشون گفته: در دوره اول بنی صدر رقیب (همون جلال افغانی) نداشت؛ چونکه کاندید «حزب جمهوری اسلامی» از دور خارج شد و باقی رقبا عددی نبودن، برای همین بنی صدر اول شد!!؟!!
اما در دوره خاتمی با اینکه فقط ناطق نوری رفیق رقیب بود! آزادترین انتخابات در این ٣۵ سال بوده!!
درحالیکه همین ایشون چند پاراگرف بعد خودش مطلب خودش رو نقض میکنه، اونم اونجایی که گفته: مردم محروم (که اکثریت هم هستن) فقط بخاطر سیادت و مظلومیت خاتمی به ایشون رای دادن؟
ببین چه جوری بلدن اوضاع را به نفع خودشون تحلیل و تفسیر کنن؟
چرا؟ چون اگه فرصتی هم بشه، فضا فقط برای ایناس که بلندگو دستشون بدن تا تحلیلاشون را بخورد مردم بدن!
گفتم:
مصاحبه عباس عبدی چی؟ نظرت چیه؟
رفیق فابریک گفت:
ایشون که تحلیلاش در جهت ماسمالیزاسیون کردن اوضاع اصلن رودست نداره!
گفتم: چطور؟
رفیق فابریک گفت:
ایشون اولن میاد می گه من اگه سکوت کنم میگن چرا سکوت می کنی؟ و اگه حرف بزنم و مصاحبه و یادداشت بنویسم میگن شهوت دیده شدن داره؟
آخه برادر من تا بوده که شما بودید، فضا که کمی مناسب هم بشه فقط شماها حق حرف زدن دارید! غیر از اینه؟
گفتم:
چی بگم!
رفیق فابریک اضافه کرد:
ایشون بین اخراج از نظام و خروج از حاکمیت فرق قائل شده؟ ببین چه جوری ماس مالیزاسیون میکنه؟!
خروج از حاکمیت یعنی اینکه هوا که پس باشه، اوضاع که به نفع ما نباشه، فرصت حرف زدن که نداشته باشیم، سکوت می کنیم می ریم تو پستو، به مطالعه و تحقیقات می پردازیم، حتی برخی مون هم می ریم زندان (زندانی که البته قرنطینه هم هست و کسی سر در نمیاره ولی اخبارشون دائم همه جا هست!)، اما اخراج از حاکمیت یعنی مثل کروبی، مثل میرحسین که حداقل تا خامنه ای زنده س اینها دیگه حق نفس کشیدن هم ندارن؟
می دونی چرا اصلاح طلبان هیچ وقت رک و صریح درمورد اصل ولایت فقیه حرف نمی زنن و همش میگن باید از ظرفبت های قانون اساسی استفاده (در واقع سو استفاده) کرد!؟
گفتم:
نه؛ خودت بگو!
رفیق فابریک گفت:
برای اینکه ولایت فقیه خودش از همه چیز سر در نمیاره، و مجبوره با هدایت دیگران میخشو بکوبه؟
اصلن بازی احزاب در ایران – که فقط شب انتخابات هم فعال میشن- بخاطرهمینه که بتونن یه جوری بخشی از قدرت رو بگیرن و آقارو (همون نایب بر حق امام زمان، و ولایت مطلقه فقیه رو) مُجاب کنن که مثلن رو این موضوع اینجوری عمل کنه، بهتره!
گفتم:
مگه چه عیبی داره؟ شاید بشه با مشاوره درست، راه صحیح رو به آقا نشون بدن!
رفیق فابریک گفت:
عیبی نداره، خیلی هم خوبه، اما موضوع اینه که فقط همینا همیشه مشاوره می تونن بدن. یعنی فقط اینا می تونن وارد بازی سیاست بشن، یعنی تا موقعی که حضرت آقا- نایب امام زمان بر روی زمین- اینها رو از زمین بازی اخراج نکرده و کن فیکونشون نکرده، حق حیات دارن؛ لذا مشاوره هاشون هم جوریه که دل آقا رو بدس بیارن، که یک وقت اخراجشون نکنه! نمی دونن دل آقا سال های ساله که دست دیگرانی ست که مترصد مرگ ایشونن که با رفتن، کودتا بکنن!؟
اصلن تا حالا دیدی همین افراد (مثل عبدی و حجاریان و زیباکلام) مستقیما آقای خامنه ای رو نشانه بگیره؟
گفتم:
نه، خیلی کم. اونی هم که بوده، بازی شون جای ان قلت داره؟
رفیق فابریک گفت:
یکیش برای اینه که (بقول عبدی) از حاکمیت اخراج نشن، و دیگه اینکه برای بعد از فوت ایشون آلترناتیو حفظ نظام و دستیابی به قدرت را برای خودشون محفوظ کنن؟
قول شرف می دم اگه یه روز، اصل نظارت اسنصوابی رو بردارن، و ولایت فقیه رو از همین قانون اساسی حذف کنن، همین ها دیگه کسی واسشون تره هم خُرد نمی کنه؟
اینها مردم رو تو قرنطینه گذاشته ان، تا فقط عده ای خاص دیده شن و بعد هم میگن شهوت دیده شدن نداریم!!؟
گفتم:
خب قحط الرجاله؟
رفیق فابریک گفت:
نه؛ جهل الرجاله!
نمیذارن دیگران دیده شن، تا فرصت پیدا می شه و کمی اوضاع مطلوب میشه، فقط باز همینها سر و کله شون پیدا میشه، همین ها حق گرفتن مجوز نشریه دارن و همینها هم کتاباشون چاپ میشه، یه کَم که اوضاع بهترتر هم که بشه برخی هم می تونن با میو میو کردن مُدام (بقول همون گفت و شنودی که سالها پیش شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت) یه تیکه جیگر گیرشون بیاد!
می زارن جلوشون تا سرشون رو نخورن!
گفتم:
بخاطر اینکه:
«مملکت همه ش واس ماس»!

محمد شوری؛ نویسنده و روزنامه نگار
ششم خرداد ۱٣۹۴


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست