سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مخالفت با انقلاب اسلامی به معنای حمایت از خاندان پهلوی نمی باشد!


ناصر مستشار



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۴ آبان ۱٣٨۵ -  ۵ نوامبر ۲۰۰۶


سالیان دراز هرگاه حکومت اسلامی می خواست مخالفین خود را سرکوب نماید از اتهام ضد انقلاب اسلامی بهره می برد ولی در حال حاضر ضدیت با انقلاب اسلامی به یکی از افتخارات تاریخی میهن ما تبدیل شده است چراکه فاجعه کنونی را انقلاب اسلامی به ایران ارمغان آورده است.حکومت شاه به لحاظ تاریخی به آخر خط رسیده بود ودیگر پاسخگوی نیازهای جامعه ایران نبود و حتی باعث انسداد سیاسی ایران شده بود. ایران در آستانه یک تحول بسر می برد وجامعه به مرحله انکشاف سیاسی رسیده بود. همه اینها را دولت مردان حکومت گذشته بدرستی بیان کرده اند. اما بهره برداری اصلی و سرنگونی شاه نباید بدست ملایان صورت می گرفت وحکومت به غایت ارتجاعی کنونی نباید به جای حکومت شاه به قدرت می رسید.انقلاب را نیزملایان رهبری کردند واصلا هم ملا خور نشد و در این مورد بیهوده خود را گول نزنیم.  
در آن سالها پیام هائی از شادروران دکتر شاپوربختیارو در نوبت بعدی از مهندس عباس امیرانتظام که طویل ترین دوران زندگی خود را در زندان گذارانده است به مردم ایران فرستاده شد تابا فاجعه انقلاب اسلامی و در پی آن از شکل گیری حکومت اسلامی جلوگیری گردد که یا نیروهای سیاسی نشنیدند ویا شنیدند ولی هرگز جدی نگرفتند!  
اینکه حکومت های ضد ملی چه زمانی بدست مردم به زیر کشیده می شوند را هیچکس دقیقا نمی تواند پیش بینی کند اما پیش شرط های اضمحلال یک حکومت فرسوده را می توان تعین وپیش بینی کرد. آیا برنامه کمدی وانتقادی آقای قاطبه را در زمان شاه هنوز به یاد دارید؟ یکبار پسر بچه حاضر جوابی را به برنامه اش آورده بود واز او سئوال می کرد؟ بگو ببینم شاه سلطان حسین که بود؟ پسر بچه هم در پاسخ می گفت : شاه بود. آقای قاطبه بعنوان معلم سخت گیر به پسر بچه فشار می آورد که ای بچه تنبل بگو ببینم چطور شاهی بود. پسر بچه در پاسخ می گفت : شاه خوبی بود .قاطبه شروع به کتک زدن پسر بچه می کرد و می گفت خبر مرگت را بیاورند بگو ببینم چگونه شاهی بود؟ در همان روزها محمد رضا پهلوی حزب رستاخیز را تاسیس کرده بود ودو حزب بی خطر وبی ضرر ایران نوین ومردم را منحل اعلام کرده بود و توده ایها به اعضای آن دو حزب می خندیدند و می گفتند که عاقبت شما هم مثل ما "منحله" شدید. در همان روزها افراد کار کشته سیاست بطور خصوصی گفتند که شاه تیر خلاص را خود ش به پیشا نی اش شلیک کرد. هنوز هم گفتگوئی در میان سیاستمداران باز مانده از اواخر حکومت شاه وجود دارد که حاکی از آن است که اگر شاه دکتر شاپور بختیار را بجای شریف امامی نخست وزیر می کرد ، امکان جلوگیری از فاجعه انقلاب اسلامی وجود داشت. شریف امامی بر سرکار آمد و در اولین سخنرانی خود "مچش" باز شد.او در همان آغاز گفت من دیگر آن شریف امامی سابق نیستم!! مردم از خود پرسیدند ؟ شریف امامی سابق که بود وچگونه سیاست مداری می کرد؟ همه اورا می شناختند واو هیچگونه محبوبیتی در میان مردم ورجال سیاسی نداشت لذا او بسرعت شکست خورد وکناره گیری کرد. شاه متوسل به امیران ارتش شد و از میان امیران ارتش، ضعیف ترین وبد لحجه ترین افسر را برای حکومت نظامی انتخاب کرد ومردم اصلا حرفهای اورا جدی نمی گرفتند وبه او می خندیدند.در حال حاضر نیز رژیم اسلامی مسخره ترین فرد را به پست ریاست جمهوری گماشته است وروزی نیست که مردم به حرفها و اعمالش نخندند. رژیم اسلامی نیز به نظامیانی متوسل شده که لباس نماینده مجلس وشورای شهر به تن کرده اند.ارتباط قبلی مردم وحکومت به تدریج از بین رفته است وهیچ نقطه حائلی میان مردم وحکومت باقی نمانده است. ولی هنوز نیروهای سیاسی ملبس به لباس اپوسیوزیون در تلاشند تا همین حکومت را راست وریس کنند تا بقول مهندس بازرگان سیل نیاید وکمی نم نم باران ببارد. اما این رسم تاریخ است که همیشه دنیارا احمق های شجاع به بازی می گیرند و به پرتگاه سوق می دهند. در قرآن جمله ائی است که می گوید: "خداوند دشمنان مارا از احمق ها آفرید". عاقبت بسیاری از حکومت های ظالم و نادان به رسوائی ونابودی می انجامد . حکومت های بی تدبیر نابودی خود را با نابود ی جامعه پیوند می زنند که این نقطه درد آلود سناریو فعلی میهن ما می باشد. رژیم اسلامی فریاد حجاریان و کدیور را به عرش رسانده است تا آنجا که حجاریان تقا ضای ساقط شدن دولت احمدی نژاد را کرده است.اگر این قضیه پایان کار رژیم نباشد ولی می تواند آغاز کار فرسودگی وانقراض رژیم اسلامی باشد. در رژیم اسلامی   شخصیت والائی همچون دکتر شاپور بختیار برای نجات کشور وجود ندارد. محمد خاتمی در حال گشت وگذار است تا کلکسیون دکترای افتخاری خود را افزایش دهد و اصلا به فکر چاره نیست. او حفظ رژیم را با ولایت فقیه وقانون اساسی اش می خواهد در حالی که اکثر سیاست ورزان به بی معجزگی قانون اساسی ایمان آورده اند «صادق زیباکلام»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اخیرا چنین گفته است، جریان اصلاحات پوک و بی‌‏مایه بود در واقع اگر جای خاتمی، «تیر چراغ برق» هم بود، ٢٠ میلیون رأی می‌‏آورد. تنها کافی بود او در مقابل ناطق باشد.» بنظر نگارنده خاتمی آنقدر ضعیف وناتوان بود که حتی به ملاقات وزیر زندانی شده اش (عبدالله نوری) نرفت.او حتی نتوانست شخصی را که به جان حجاریان که معمار اصلاحات می نامیدند وبه او سوء قصد کرده بود را پشت میله های زندان نگاه دارد. محمد خاتمی سیاستمدار تسلیم شده و تزِِئین گر و خیالبافی بیش نیست. «برخی از چهره‌‏ها در اصلاحات بودند که صحبت‌‏ها و اظهاراتی داشتند که با سابقه گذشته‌‏شان جور نبود. می‌‏خواهم بدانم کروبی از کی طرفدار آزادی اندیشه و بیان شد. خوئینی‌‏ها که در دهه ٦٠ قاضی‌‏القضات بود، چه اقدامی در جهت آزادی مطبوعات داشت یا محتشمی‌‏پور که وزیر کشور بود، برای احزاب و تشکل‌‏های سیاسی چه گامی برداشت که امروز همه اینها خود را از سران اصلاحات می‌‏دانند و شعار آزادی احزاب و مطبوعات و آزادی بیان می‌‏دهند.»
وی افزود: «اصلاحات به این سوال بنیادین پاسخ نداد که می‌‏خواهد «طرحی نو» در اندازد یا در همان سیستم باقی بماند. در سیستم ماندن، الزامات خود را دارد. در این سیستم، هم شورای نگهبان هست، هم نهاد رهبری و هم مصباح‌‏یزدی.»(برگرفته از سایت اینترنتی ایران امروز) اینرا برای اولین بار جلائی پور اقرار کرد وگفت "آن انتظاری که ما از آقای خاتمی داشتیم غلط بود "!یکی از شرایط از بین رفتن حکومت های ضد مردمی در ناامیدی همگان در اصلاح پذیری همان حکومت ها می توان جستجو کرد. اما حکومت اسلامی   می خواهد سرنگونی خود را با تشنجات اتمی و در گیری بین المللی در آمیزد ودر حد امکان سرنگونی خود را در تاریخ جهان بدست بیگانگان ثبت نماید نه بدست مردم ایران تا بدین طریق به مظلومیت امام حسین در کربلا   شباهت داشته باشد. بزرگترین خواری وننگ برای رژیم اسلامی در این است که بدست ملت ایران به زیر کشیده شود. کار رژیم اسلامی به آنجا کشیده شده است که حاضر شده است با براه انداختن جنگ خانمانسوز تمام ایران را به خرابه ائی تبدیل نماید و سپس خود را ساقط شده ببیند.اگر انصاف داشته باشیم بلائی که برسر مردم وکشور عراق آمده است، باید حکومت اسلامی را مسئول   بدانیم. خمینی پانزده سال زیر حکومت سنی مذهب صدام حسین زندگی کرد وظلم هائی که به شیعیان عراق میشد را از نزدیک مشاهد کرد اما جرات اعتراض نداشت چراکه خود را آماده می کرد تا شاه ایران را سرنگون نماید سپس در موقعیت مقتضی به سراغ صدام حسین بیاید. همگان شاهد بودیم که خمینی بلا فاصله پس از رسیدن به قدرت شروع به تبلیغات ودخالت و آزاد   سازی شهرهای شیعه نشین از چنگال کافران نمود. اساسا برای بخش وسیعی از آخوند ها و اقشار مذهبی ایران شهر های نجف وکربلا وکاظمین وسامره وکوفه جزو قلمرو شیعیان محسوب می شود لذا آزاد سازی آن شهر ها از چنگال حکومت صدام به یک فریضه مذهبی تبدیل شده بود.صدام برای پیشگیری از نفوذ خمینی وبه بهانه سر شکستگی در برابر شاه ایران در گذشته که ملزم به امضاء قرارداد الجزایر شده بود وبا تشویق کشور های امپریالیستی به ایران حمله کرد و در این راستا خواست رهبران اسلامی ایران را بر آورده ساخت.او بسرعت به اشتباه خود پی برد و پیشنهاد آتش بس وصلح نمود و هیئت های بسیاری به ایران سفر کردند تا صلح برقرار شود.سید کاظم شریعتمداری بعنوان مرجع پر نفوذ نیز از صلح جانبداری کرد. اما خمینی بهترین بهانه را بدست آورده بود تا شهرهای مذهبی شیعه نشین عراق را به چنگ آورد.نظامیان دست نشانده او قول آزاد سازی شهرهای شیعه نشین را به اوداده بودند.اما ارتش عراق به همراه مردم عراق جانانه از مرز های خود دفاع نمودند وبالاخره ج.ا تسلیم شد. اما عراق در عرض هشت سال جنگ متحمل صدمات زیادی شد.در آغاز جنگ ٣ دلار امریکا برابر با یک دینار عراق بود اما در خاتمه جنگ ویرانگر، دلار صدها برابر دینار شده بود.صدام بزرگترین دیوانگی خود را به مرحله اجرا گذاشت وبه کویت لشگر کشید. کشور های امپریالیستی متحدانه اورا از کویت بیرون راندند و در همین راستا موقعیت ج.ا بار دیگر تقویت گردید.
حکومت خردمندانه دکتر شاپور بختیار   تنها ٣۷ روز دوام آورد وتمام خواسته های جنبش روشنفکری ایران را بر آورده ساخت اما روشنفکران ایران قبلا با خمینی هم پیمان شده بودند تا حکومت اسلامی را برسر کار بیاورند. رادیو مسکو هرشب حمایت خود را از انقلاب اسلامی اعلام می کرد وبه امریکا هشدار می داد در صورت اقدام نظامی علیه انقلاب مردم ایران ، اتحاد شوروی ساکت نخواهد نشست .در ایران نیز کمونیست ها (ایران را سراسر ویتنام می کنیم را سر می دادند) وتوده ایها   بر روی دیوارها به انگلیسی می نوشتند ( یانکی ها!! هرچه سریعتر ایران را ترک کنید) همین حرکات باعث شد تا امریکا هرچه سریعتر با ملایان کنار بیاید و بیشتر منتظر اقدامات دکتر بختیار نماند!! شادروان بختیار مدت ٣۷ روز به مردم ایران التماس کرد که به مرداب ملایان گرفتار نشوند اما مردم ایران سرمست وسحر زده شده بودند و هیچ گوش شنوائی در میان مردم وجود نداشت.یکی می گفت خمینی همچون مولوی عارفی دیگر بر ملت ایران نازل شده، دیگری می گفت این خود امیر المومنین است و کسان دیگر اورا ناخدای کشتی نوح لقب دادند. پس از دکتر شاپور بختیار مهندس عباس امیر انتظام بسرعت نشانه های بروز فاجعه را تشخیص داد وبهمین لحاظ در برابر تشکیل مجلس ارتجاعی وقرون وسطائی خبرگان قد علم کرد اما کسی به ایشان یاری نرساند.چپ ها در دعوا های ایدولوژیک خود   مشغول بودند وبر سر احادیث مارکس ولنین چانه می زدند و نمایندگی طبقه کارگر ایران را در کارخانجات مختلف تقسیم می کردند. ملیون نیز از شرکت وبر پائی جمهوری اسلامی شرمنده ومردد مانده بودند و طالقانی هم حرف آخر را نمی زد ومجاهدین نیز بطور مشروط به جمهوری اسلامی رای مثبت داده بودند ودائما می گفتند ضربه چپ نماها در سال ۱٣۵۴ خورشیدی مانع بدست گیری رهبری آنان در انقلاب شد و با پدر خمینی گفتن وکاندیدا کردن احمد خمینی   برای ریاست جمهوری در حال تلاطم بودند.حزب توده به آرزویش رسیده بود و مبارزه را برای رسیدن به دمکراسی تعطیل اعلام کرده بود وخلخالی را که قاضی شرع حکومت شده بود را به پاس اعدام امیران ارتش ۲٨   مردادی   کاندیدای مجلس فقها برای تصویب قانون اساسی ولایت فقیه کرده بود. در این میان امیر انتظام در تیررس   رژیم قرار گرفته بود و در آن روزها بهترین تهمت همکاری با امریکا محسوب می شد .اورا به همین سادگی روانه زندان کردند تا او خاموش بماند تا در مجلس فقها قانون ولایت فقیه را به تصویب برسانند.شاپور بختیار پس مدتها زندگی مخفی در ایران وطن را ترک کرده بود.فاجعه ائی که اینک ملت ایران با آن دست وپنجه نرم می کند در انقلاب اسلامی وارتجاعی   ریشه گرفته است ومخالفت با انقلاب اسلامی و جدائی از قافله پر از فاجعه ائی که میهن مارا به اینجا رسانده است در آن سالها شکل گرفت.مخالفت با انقلاب اسلامی را نباید به مثابه حمایت از حکومت پهلوی دانست بلکه انقلاب اسلامی مشکل سیاسی میهن ما را پیچده تر و وضعیت را بن بست کشانده است و بدین لحاظ نخسین ر کن آغاز نوین در عرصه مبارزات دمکراتیک مردم ایران تبری از انقلاب اسلامی محسوب می گردد. اگراشتباهات خود را که در انقلاب اسلامی رخ داده است را بدرستی ابراز نمائیم مطمئنا اعتماد مردم را به سوی خود جلب خواهیم کرد. بگذارید آنهائی که هنوز انقلاب بهمن را شکوهمند می خوانند و هر ساله علیرغم فاجعه ائی که از درون آن بیرون آمده است را جشن میگیرندو به حال و روزگارو رویاهای خود دلخوش باشند.انقلابی که بسرعت همه کوشندگان خود را بلعید، سزوار افتخار وبزرگداشت نمی باشد. اتحاد مخالفین حکومت اسلامی حول اجرای قوانین حقوق بشر در حکومت آتی و تضمین حقوق شهروندی و قومی یا ملی مصوبه در قانون اساسی توسط مجلس موسسان در یک نظام دمکراتیک که پارلمان تصمیم گیرنده اصلی کشور باشد می تواند ایران را بسوی سربلندی هدایت نماید. به امید آنروز


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست