سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تبار خیزش‌ عربی
نگاهی به کتاب تبار خیزش اثر آدام هانیه


سهیل آصفی


• در این اثر روشنگر، آدام هانیه به بررسی خطوط کلی نولیبرالیسم، قدرت، طبقه و تشکیل دولت، امپریالیسم و ماهیت انباشت منطقه‌ای، نقش پررنگ فلسطین و کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج فارس در روندهای جاری و پی‌آمدهای بحران اقتصادی جهانی می‌پردازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ دی ۱٣۹٣ -  ۵ ژانويه ۲۰۱۵



چهار سال پیش‌تر، محمدبوعزیزی، دستفروش تونسی در اعتراض به توقیف کالاها وتحقیرش به دست مأمور حکومتی، خود را در مقابل ساختمان شهرداری به آتش کشید. اقدام بوعزیزی آغازی بر شعله‌ور شدن مطالبات انباشت شده درتونس و شورش انقلابی در این کشور شد که به حکومت بیست‌وسه ساله‌ی زین‌العابدین بن علی براین کشور پایان داد. همزمان در مصر، الجزایر و موریتانی نیز مردمانی دیگر در اعتراض به شرایط زندگی و معیشت و برای آزادی، با شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» (مردم خواهان سقوط نظام هستند) حیاتی دیگر به مبارزات جاری مردمی علیه استبداد سیاسی و نولیبرالیسم در کشورهای مختلف خاورمیانه بخشیدند.
مبارزات مردمی از شمال افریقا فراتر رفت و در دیگرسوی جهان، از وال استریت تا خیابان‌های دیگر در ایالات متحده و نیز تا اروپا، به‌ویژه کشورهای جنوبی آن که همچنان در تب «ریاضت اقتصادی» می‌سوزند، کل سیستم، ورای احزاب راست و «چپ» (سوسیال دموکرات) آن در شرکت‌سالاری‌های (کورپورتوکراسی، واژه‌ای برگرفته از corporation و دموکراسی برای نشان دادن وضعیت واقعی «دموکراسی»‌های متأخر سرمایه‌داری) موجود، را به چالش گرفتند.
در حالی که جریان غالب رسانه‌ای سرنگونی بن‌علی و مبارک را به‌عنوان «پیروزی بزرگ دموکراسی» جشن گرفته بودند، جانشینان آن‌ها یک‌به‌یک کم‌وبیش بر همان تخت و همان روال و برنامه‌های اقتصادی مشابه، تکیه می‌زدند. قدرت‌گیری بنیادگرایان اسلامی نیز به سهم خود برآمد بخشی از تحولات منطقه شده بود. مدتی از آغاز خیزش‌های بهار عربی نگذشته بود که ناتو کارت قرمز خود را به دیکتاتور سابق لیبی نشان داد که در سال‌های متأخر درهای خود را بر روی انحصارات بزرگ مالی و نفتی جهان نیز بیش از پیش باز کرده بود. گسترش خیزش عربی به لیبی و سرکوب اولیه‌ی اعتراض‌ها، بهانه‌ای بود برای راست و انواع و اقسام «چپ‌های شرمنده»، تا به «مداخله‌ی بشردوستانه» به عنوان «تنها راه گریز» که دیکتاتور به مردم تحمیل کرده است بنگرند و به بال بمب‌افکن‌های «دموکراسی‌خواه» ناتو خیره شوند. تجاوز قبایل و عشایر مخالف قذافی به جسد دیکتاتور، نماد دموکراسی اهدایی «پنتاگون، افریکوم، ناتو» بود که خیلی زود به پاشیده شدن شالوده‌ی کشوری با موقعیت ژئوپولتیک و ثروتمند و سپردن آن به دست گانگسترهای جهادی و قبایل متخاصم انجامید. پس از تراژدی جاری عراق، بار دیگر تصویری آشنا و دردآور پیش روی وجدان‌های آگاه هویدا شد.
آنچه که گذشت در رسانه‌های جریان غالب در غرب تنها با واژه‌ی «بهار عربی» شهره شد و روایت اصلی انواع و اقسام تحلیل های سیاسی جریان غالب، فرمول «دیکتاتوری در برابر دموکراسی» بود در منظر آن‌ها بسیاری از فرازهای اساسی «حقوق بشر» چون حقوق اجتماعی، حق کار و حقوق بین‌المللی جایی نداشت.
حالا سوار بر موج زاکربرگ، با اغراق در نقش شبکه های اجتماعی به‌عنوان بازیگر اصلی تحولات به‌وقوع پیوسته، روایت غالب طرفداران نظم مستقر جهانی به جهانیان تحمیل شد. اگر تاریخ مبارزاتی مردم علیه دیکتاتوری وسرمایه‌داری نولیبرال، با فراموش کردن دلایل ریشه‌ای و تاریخی قیام به «دیکتاتور بد» و انتخاب بین «لیبرال‌دموکراسی و دیکتاتوری» در «فیس بوک» و «توئیتر» و دیگر شبکه های اجتماعی موجود فروکاهیده شد، آدام هانیه استاد برجسته‌ی مارکسیست فلسطینی در مدرسه‌ی مطالعات شرقی و افریقا (دانشگاه سواس لندن) در کنار معدود پژوهشگران آگاه نزدیک به صحنه‌ای بود که پرده از ریشه‌ها و دلایل تحولات و خیزش‌های معاصر برداشت.
«تبار خیزش؛ مسایل سرمایه‌داری معاصر در خاورمیانه»، کتاب تحسین شده‌ی هانیه در سال‌های اخیر است که در چهار مبحث اساسی با کاوش در اقتصاد سیاسی منطقه، تلاشی سترگ برای به تصویر کشیدن تحولات اخیر در خاورمیانه و شمال افریقا و نیز چشم‌انداز تحولات و نقش نیروهای دموکراتیک و ضد امپریالیست در خاورمیانه به عمل آورده است. در حالی که نتایج قیام‌های پرخروش مردمی در خاورمیانه به دلیل استمرار آن، در میانه‌ی بیم‌ها و امیدها، همچنان نامعلوم مانده، تحولات جاری از فلسطین تا سوریه و عراق و انواع و اقسام جهادی‌های تکفیری ساخته و پرداخته‌ی سرویس‌های اطلاعاتی غربی، فصلی دیگر از نابرابری‌های اقتصادی گسترده در منطقه، به بهای جان، مال و هستی انسان‌ها رقم زده است. برخی شواهد از اراده‌ی جدی برای تغییر نقشه‌ی منطقه و گام دیگری برای عینیت بخشیدن به «پروژه‌ی قرن جدید امریکایی» حکایت دارد.
در هنگامه‌ای که به نظر می‌رسد بحران دامنه‌دار جهادی‌های واشینگتن قرار نیست که به این زودی‌ها سر پایان یافتن داشته باشد و ایجاد تنش برای سلطه‌ی مستقیم و غیرمستقیم برجهان، بر منابع طبیعی، گاز و نفت، کانی‌های فلزی وغیرفلزی، بازار کار و ایجاد پایگاه‌های نظامی در خاورمیانه، به‌ویژه در کشاکش غرب با قدرت‌گیری منطقه‌ای روسیه و چین، در دستور کار جاری قرار دارند، بررسی علل ریشه‌ای وقوع قیام‌های اخیر در خاورمیانه و شمال افریقا اهمیت ویژه‌ای دارد. آدام هانیه با بهره‌گیری از تحقیقات گسترده‌ی تجربی و نظری، در «تبار خیزش»، به‌طور ویژه از منظر اقتصاد سیاسی مارکسیستی به جست‌وجو و بررسی دقیق تغییرات عمده در اقتصاد سیاسی منطقه در سال‌های اخیر پرداخته است.
در این اثر روشنگر، آدام هانیه به بررسی خطوط کلی نولیبرالیسم، قدرت، طبقه و تشکیل دولت، امپریالیسم و ماهیت انباشت منطقه‌ای، نقش پررنگ فلسطین و کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج فارس در روندهای جاری و پی‌آمدهای بحران اقتصادی جهانی می‌پردازد. وی با ترسیم نقشه‌ای از ماهیت پیچیده‌ی سرمایه‌داری جهانی و رقابت‌های آن در خاورمیانه، خاطرنشان می‌کند که ارائه‌ی تحلیلی جامع و ریشه‌ای از تحولات جاری و چشم‌اندازهای آتی در خاورمیانه، نیاز مبرم به رفتن به فراسوی فرمول جریان غالب رسانه، یعنی «دیکتاتوری و دموکراسی» دارد.
به‌نوشته‌ی پروژه‌ی اطلاع‌رسانی و پژوهش‌های خاورمیانه (MERIP) «این کتاب مهم را باید هر کس که علاقه به بررسی و فهم اقتصاد سیاسی خاورمیانه دارد بخواند.»
«تبار خیزش» در هفت فصل خود تلاشی برای بازشناسی و بررسی آرایش و مبارزه‌ی طبقاتی در خاورمیانه است؛ «نظریه‌ها و چشم‌اندازها»، «تصویر کردن منطقه: امپریالیسم وخاورمیانه»، «ترسیم نقشه‌ی تجربه‌ی نولیبرالی»، «سرمایه‌داری و تغییرات ارضی در شمال افریقا»، «دولت و طبقه در کرانه‌ی باختری: نولیبرالیسم تحت اشغال»، «مقیاس منطقه‌ای: دولت‌های کشورهای حوزه‌ی خلیج {فارس}»،«بحران و انقلاب» عناوین این هفت بخش را تشکیل می‌دهند.
کتاب در فاصله‌ی سال‌های 2011 و 2012 به نگارش درآمده است و ریشه‌های بنیادی عناصری که در یکمین سال خیزش‌های عربی بروز یافتند در آن بررسی شده است. به گفته‌ی نویسنده، او قصد ارائه‌ی روایتی دیگر از خیزش‌ها را ندارد، چرا که وقایع همچنان در جریان هستند و در امتداد یکدیگر افق‌های جدیدی پدید می‌آورند. بیش و پیش از همه، هانیه با بهره‌گرفتن از عوامل مختلف در خیزش‌های متأخر و به متن آوردن آن‌ها با توجه ویژه به اقتصاد سیاسی منطقه و تحلیل طبقاتی در درازمدت، روایتی منسجم از تغییرات طبقاتی و ساختارهای دولت در دهه‌های اخیر را ارائه می‌کند.
روند خصوصی‌سازی‌ها در کشورهای مختلف و اجرای نسخه‌های نولیبرالی برنامه‌ی «تعدیل ساختاری» نهادهای مالی امپریالیستی با انواع و اقسام شیوه‌ها و ترفندها تحت عناوین مختلف در کشورهایی کم‌وبیش مشابه منطقه که گاه حتی با شعارهای «ضد امپریالیستی» اجرا شده است. در این کشورها، از یک سو با ماهیت سیاسی استبدادی دولت و فساد گسترده‌ی اقتصادی درون سیستم و نیز انواع رانت‌های حکومتی مواجه‌ایم و از سوی دیگر با اراده برای اجرای نسخه‌های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، به عنوان تنها راه نجات از وضعیت جاری. در این میان، تهدیدهای امپریالیستی و «اپوزیسیون»سازی‌های غرب و ان.جی.او سازی‌های جریان‌های طرفدار آن جریان دارد. بااین‌همه، صدای سوم، یعنی جریان مخالف هر دو طرف بازی کنونی، ارتجاع و امپریالیسم، فاقد سازمان و تشکل‌یافتگی است.
آدام هانیه همچنین به بسیاری از افسانه‌ها و جعل‌های تاریخی و مفهومی در منطقه پرداخته است که به باور او به نمایش غلط‌انداز خیزش‌ها به افکار عمومی گرایش داشته‌اند. آن‌گونه که نویسنده تأکید می کند، «تبار خیزش» نوشته‌ای پیرامون تک‌تک کشورهای خاورمیانه و مبارزه‌ی جاری در آن‌ها، و یا جزییات خیزش‌های به‌وقوع پیوسته در این کشورها نیست؛ این کتاب بیش و پیش از هر چیز، در ترسیم نمایی کلی از گذشته، وضعیت حاضر و چشم اندازهای آتی از منظر اقتصاد سیاسی مارکسیستی و تحلیل طبقاتی تحولات می‌کوشد.

چهار مولفه‌ی اساسی کتاب
نخستین ویژگی مهم این کتاب، به چالش گرفتن روایت مفسران جریان غالب از خیزش‌ها صرفاً به‌مثابه مصاف با دیکتاتوری و حکومت‌های خودکامه و این‌ ادعا است که اگر بازار سرمایه‌داری در این منطقه مجال رشد پیدا کند، همه چیز رو به بهبود نهاده و« بازار آزاد» تنها پشتوانه ی یک «دموکراسی» است. نمونه‌ی بارز چنین خط مشی مشخصی را شاید بتوان در سخنرانی نوزدهم مه 2011 رییس‌جمهور ایالات متحد یافت. وقتی که باراک اوباما گفت: «بنابراین، پشتیبانی امریکا از دموکراسی مبتنی بر تأمین ثبات مالی، پیشبرد اصلاحات و ادغام بازارهای رقابتی با یکدیگر و با اقتصاد جهانی مبتنی خواهد بود.»
به همین ترتیب، رابرت زولیک، رییس وقت بانک جهانی و سابقاً فرد شماره دو وزارت امور خارجه ایالات متحد امریکا که تحصیلکرده‌ی رشته حقوق از دانشگاه هاروارد و از بلندپایگان بانک سرمایه‌گذاری گلدمن ساکس، است مدعی شده است که در تونس «مسایل بسیاری مرتبط به محدودیت‌ها و موانع مقرراتی» بوده است.
درست در مقابل چنین دیدگاه‌هایی از رییس جمهور «دموکرات» ایالات متحد تا نهادهای مالی جهانی که برخی کشورهای به‌اصطلاح در حال توسعه‌ی منطقه در حال تقلا برای عضویت در آن‌ها و پذیرفته شدن به عنوان عضو «محترم» در «جامعه‌ی جهانی» هستند، ادام هانیه خاطرنشان می‌کند که دو عرصه‌ی سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه و نیز جهان عرب از یکدیگر جداناپذیرند، آن‌ها در یکدیگر حک شده‌اند و اشکال خودکامگی و رژیم های دیکتاتوری که به‌وفور و وضوح در سراسر منطقه دیده می شوند، نتیجه‌ی عملکرد خود سیستم سرمایه‌داری به‌ویژه در دوران سرمایه‌داری متاخر نولیبرالی است.
دومین نقطه‌ی تمرکز این کتاب، تبیین خطوط کلی ویژگی‌های اصلی سرمایه‌داری در منطقه است. آدام هانیه در این بخش به جست‌وجوی دقیق فرایندهای تاریخی ساختاریافته‌ی طبقه و شکل‌گیری دولت و نیز تعاملات درونی آن‌ها در فضاها و مقیاس‌های گوناگون می‌پردازد: شهری و روستایی، ملی، منطقه‌ای و جهانی. یکی از فصل‌ها به طور کامل به سیاست‌های نولیبرالی در جهان عرب اختصاص یافته و فصل دیگر بر کشاورزی و بخش روستایی در شمال افریقا متمرکز شده است. به گفته‌ی نویسنده، ساختارهای دولت خوکامه با دیالکتیک خاصی از تمرکز و عدم تمرکز از یکدیگر متمایز می‌شوند که این سیاست، همواره بخش اصلی توسعه‌ی نامتوازن سرمایه‌داری در منطقه بوده است.
بحث سومی که «تبار خیزش» بر آن متمرکز شده، سیاست‌ها و راه‌هایی است که خاورمیانه را به بازار جهانی وارد و به منطقه‌ای کلیدی برای رقابت‌های امپریالیستی کشورهای سرمایه‌داری مرکزی بدل کرده است. از همین رو، نویسنده یک فصل را بطور کامل به جنبه های اقتصاد سیاسی و نظامی سیاست‌های غرب در منطقه اختصاص داده است. هانیه با مرور توالی تاریخی وقایع و ارائه‌ی تحلیلی جامع بر سیر این وقایع به بررسی استفاده از ابزارهای مالی مانند بدهی‌ها و کمک‌های خارجی، مجموعه‌ای از قراردادها، توافق‌نامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها که در دهه‌های اخیر رو به گسترش نهاده پرداخته است. روندهایی که در تعامل و تقابل با نیروهای سیاسی، اجتماعی و بومی منطقه جریان داشته است. روند و شیوه‌های انباشت در منطقه و نیز نقش مسئله‌ی فلسطین و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس، محورهای پررنگ کتاب حاضر برای ترسیم نقشه‌ی روشن‌تری از وضعیت حاضر در خاورمیانه است. استاد مارکسیست فلسطینی خاطرنشان می‌کند که ما باید از دیدن مبارزات فلسطینی‌ها صرفاً در چارچوب یک مسئله‌ی «حقوق بشری» فراتر رویم و آن را در چارچوب کلیت منسجم شیوه‌هایی ارزیابی کنیم که سرمایه‌داری در منطقه زیر حمایت و سلطه‌ی غرب شکل گرفته است. به باور هانیه این بخش جدایی‌ناپذیر ابراز همبستگی با مقاومت فلسطین و ارزیابی ساختارهای شبه‌دولتی مانند دولت خودگردان فلسطین است.
بحث پایانی و پراهمیت دیگر کتاب، بررسی توسعه در مقیاس منطقه‌ای طی دوره‌‌های گذشته است. هانیه، در ارزیابی مجدد روش‌شناسی بخش بزرگی از نوشته‌های دانشگاهی پیرامون منطقه، که خاورمیانه را به «نمونه‌های مثالی» مانند «نوع استبدادی»، «جمهوری»، «پادشاهی» و غیره تقسیم‌بندی می‌کند و سپس به بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها با چنین مبنایی می‌پردازد، بر ضرورت رویکرد انتقادی در این زمینه تأکید دارد. نویسنده با انتقاد شدید از این‌گونه رویکردهای غالب در تحلیل و تببین وقایع جاری در خاورمیانه و روش‌شناسی آن‌ها که با پذیرفتن پیش‌فرض دولت – ملت از چنین منظری اقتصاد سیاسی منطقه را تحلیل می‌کنند، استدلال می‌کند که جریان عظیم سرمایه و نیروی کار در فراسوی مرزها بدان معناست که روندهای شکل‌گیری طبقه و دولت، مرزهای ملی را متأثرمی‌کند و ازهمین‌رو نظریه‌ی دولت – ملت جدا از درهم‌تنیدگی با مقیاس‌های دیگر، منطقه‌ای وجهانی، اساساً نمی‌تواند به‌عنوان چارچوبی برای تحلیل اقتصاد سیاسی به کار رود.
اگر مارکس می‌گوید سرمایه‌داری برای رسیدن به مقصود، هرمانع جغرافیایی را از سر راه مبادله برمی‌دارد و به‌خاطر گسترش بازارهای خود تمامی کره‌ی خاکی را تسخیر می‌کند و هرچه سرمایه‌ بیش‌تر توسعه می‌یابد برای به‌دست آوردن بازارهای هرچه‌بیش‌تر تلاش می‌کند، آدام هانیه در «تبار خیزش» با بررسی چگونگی ادغام منطقه‌ی خلیج فارس در سرمایه‌داری جهانی، و بین‌المللی‌شدن سرمایه به منظور تحکیم پیوسته‌ی پایه‌های قدرت‌ ایالات متحده به منظور تسلط بر خاورمیانه و به‌خصوص ادغام خاورمیانه در نظم جهانی ـ امریکایی، را تحلیل می‌کند. نویسنده، تأکید دارد که قراردادن بازار جهانی در مرکز هرگونه بررسی نظری اقتصاد سیاسی دولت – ملت، مستلزم توجه به گرایش سرمایه‌ به بین‌المللی‌شدن است.
ده‌ها بحث دیگر پیرامون اقتصاد سیاسی منطقه در این کتاب، تلاش برای ترسیم تصویر شفاف از تحولات جاری خاورمیانه را تکمیل می‌کنند. ازبحران مالی ناشی ازوام‌های بی‌پشتوانه و پی‌آمدهای بحران اقتصادی جهانی بر عرصه‌ی سیاسی منطقه تا فهم رابطه‌ی مبارزات ملی و منطقه‌ای، از ارزیابی نقش نظامیان در وضعیت کنونی مصر، ماهیت جنبش‌های اسلام سیاسی مانند «اخوان المسلمین» تا گرایش‌ها به‌سوی به‌اصطلاح بورژازی ملی، حتی از سوی برخی نیروهای مترقی و این پرسش اساسی نویسنده که آیا چنین رویکردی در متن تحولات جاری و سیستم سرمایه‌داری در مرحله‌ی مشخص کنونی آن، اصلاً معنا و محلی از اعراب می‌تواند داشته باشد؟ آدام هانیه تصریح می‌کند که واکنش دولت‌های غربی و نهادها و رسانه‌های بوژوایی پیرامون خیزش‌های سال 2011 و 2012 بسیار قابل پیش‌بینی بود. آن‌ها به جای مشاهده‌ی خیزش‌های عربی به عنوان قیام علیه سیاست‌های اقتصادی «بازار آزاد» که سال‌های طولانی، غرب بر منطقه تحمیل کرد، همه‌ی شرایط را تنها به بُعد سیاسی آن‌هم به‌گونه‌ای که دلخواه خود آن‌ها است شکل‌بندی کردند. از نگاه غربی، مشکل در تمامیت‌خواهی‌ای است که بازار را تهدید می‌کند، در نتیجه خیزش‌های صورت گرفته در خاورمیانه را می‌توانند در قالب جریان های دوست سرمایه شکل‌بندی کنند.
«تبار خیزش» آدام هانیه فصلی دیگر از تحلیل ژرف برای آن دسته از پژوهشگران حوزه‌ی خاورمیانه می گشاید که عرصه‌ی پیکار رهایی‌بخش خود را کلیت تاروپود حیات اجتماعی دانسته و نه محدود و معطوف به ساخت قدرت سیاسی حاکم. در حالی که سال‌های متمادی است که سیاست‌ورزی در چارچوب پارادایم سنت ومدرنیته و هرگونه تأکید بر فعلیت تضاد کار و سرمایه و سازمان‌دهی و سازمان‌یابی سوسیالیستی به طور مستمر توسط جریان غالب رسانه و محافل دانشگاهی متمایل به آن‌ها در برنامه قرار دارد و جریان های سیاسی و اندیشگی مشخصی با برافراشتن پرچم مدرنیته منادی سازش طبقاتی شده اند، هانیه با ارائه‌ی یک تحلیل طبقاتی منسجم و علمی از دریچه‌ی اقتصاد سیاسی مارکسیستی، تصویری دیگر از تحولات جاری خاورمیانه و مبارزات رهایی‌بخش پیش چشم مخاطب ترسیم می کند. هانیه، در بستر علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی، به مباحث جاری پیرامون دولت و آرایش طبقاتی و نیز مفهوم جامعه‌ی مدنی پرداخته است. وی در این کتاب علیه باور نهادینه شده که به جای نگریستن به دولت به‌عنوان یک رابطه‌ی اجتماعی، شکل گرفته در امتداد تحولات طبقاتی، به آن به‌مثابه یک موجودیت کاملاً گسسته و یک «چیز» به انحصار در آمده می‌نگرد. هم از این روست که نویسنده تأکید دارد تمامیت‌خواهی حاکم در دولت‌های خاورمیانه چیزی غریب و خصم سرمایه‌داری نیست، بل شکلی ویژه از موجودیت سرمایه‌داری در خاورمیانه است. در پیوند با چنین نگاهی است که هانیه ازهر نوع بحث تقلیل‌گرایانه پیرامون طبقه پرهیز می‌کند و از تحلیل رایج وبری و دسته‌بندی لایه‌های طبقاتی صرفاً برمبنای درآمدی و «گروه‌های ذی‌نفع» فاصله می‌گیرد؛ وی هم‌زمان در برابر نظرگاه‌های اقتصادی که طبقه را به عنوان یک دسته‌بندی انتزاعی می‌نگرند ایستاده است. نویسنده تأکید می کند که در متن خاورمیانه درست به مانند بستر جهانی آن، شکل‌بندی‌های طبقاتی بدون پرداختن به جنبش‌های مردم بیرون و درون مرزها قابل‌فهم نخواهد بود. وی روندهای متأخر را در بستر بازار جهانی محک می‌زند. از این منظر، بحث های جاری پیرامون نظریه‌های امپریالیسم در کانون کتاب قرار گرفته‌اند. نقش ویژه‌ی ایالات متحد در اقتصاد جهانی و پیدایش قدرت‌های نوظهور مانند چین و روسیه بخش دیگری از تحلیل وی را تکمیل می‌کند. هانیه با اشاره به فقر تحلیل‌های نظری درباره‌ی این تحولات، خاطرنشان می کند که درست به همین دلیل است که منطقه‌ی ما یکی از مهم‌ترین مناطق اقتصاد جهانی است که در آن رقابت‌های مختلف و درون‌گروهی بین قدرت‌های جهانی نقش بازی می‌کنند، هرچند که غالب تحلیل‌ها در این زمینه از پیش‌فرض های سطحی فراتر نمی‌روند، نویسنده به طور ویژه به ردیابی چرایی و چگونگی ارتباط این عوامل جهانی با اشکالی از روابط اجتماعی در مقیاس ملی و منطقه‌ای توجه و در عین حال تأثیرگذاری متقابل این شکل‌بندی‌های منطقه‌ای را در ابعاد جهانی بررسی می کند.
مطالعات گسترده‌ی آدام هانیه پیرامون نقش «ان.جی.او» های متمایل به غرب و نهادهای حامی و عرضه‌کننده‌ی «دموکراسی» توسط واشینگتن و سازمان‌های اطلاعاتی غرب در منطقه مانند «موقوفه‌ی ملی برای دموکراسی» (N.E.D)، سالیداریتی سنتر(مرکز همبستگی) و مانند آن و کارمندان و مفسران این اندیشکده‌های مرتبط با دستگاه‌های اطلاعاتی غرب از کشورهای خاورمیانه، بخش های دیگر کتاب «تبار خیزش؛ مسایل سرمایه‌داری معاصر در خاورمیانه» است.
گفتنی است که کتاب «سرمایه داری و طبقه در کشورهای عرب خلیج{فارس}» نیز از آثار گذشته‌ی این متفکر معاصر است که روش‌شناسی مشابهی در ارائه‌ی تحلیل ریشه‌ایی سامان‌مند از روند تحولات جاری منطقه به دست می‌دهد.
آدام هانیه، دانش‌آموخته‌ی مطالعات منطقه‌ای از دانشگاه القدس در فلسطین تحت اشغال و دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه یورک در کانادا است. وی هم‌اکنون استاد مطالعات توسعه در دانشگاه سواس لندن و پژوهشگر در زمینه‌ی «نولیبرالیسم، جهانی‌سازی و دولت» و عضو هیئت تحریریه‌ی مجله‌ی «ماتریالیسم تاریخی» است. از وی مطالب متعددی در نشریات مختلف از جمله «جدلیه»، «ژاکوبن» و «مانتلی ریویو» منتشر شده است؛ از آن جمله اند:«سرمایه‌داری جهانی و اسرائیل»، «طبقه، اقتصاد و انتفاضه‌ی دوم»، «یک پترودلار و یک رویا»، «توهم اسلو»، «»توسعه‌ی دموکراسی» و نولیبرالیسم در خاورمیانه» و «مالیه، نفت و بهارعربی؛ بحران جهانی و خلیج فارس»

منبع: نقد اقتصاد سیاسی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست