سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اتحاد جمهوری‌خواهان در کدام مسیر


مریم سطوت


• از نظر من اهمیت همایش ششم در این نیست که فرمول بندی‌های اصلاح طلبانه در اسناد غلیظ تر باشد یا فرمولبندی‌های تحول طلبانه. به این ظرایف فقط اطرافیان توجه دارند. اهمیت این همایش در آن است که اجا به سوی سازمانی منسجم پیش می‌رود یا همچنان به دنبال تشکلی با طیف های گوناگون جمهوری خواهی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ آذر ۱٣۹٣ -  ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴


همایش ششم اتحاد جمهوری خواهان از ۲٨ تا ٣۰ نوامبر در برلین برگزارمی‌شود.
برخلاف همایش‌های قبلی تا امروز هیچ سندی که نشان دهنده مضامین مورد بحث در این همایش باشد در سایت‌های اینترنتی ندیدم. هیچ کدام ازاعضا این اتحاد هم مطلبی در این رابطه ننوشته اند. واقعا بحث این همایش بر سرکدام مسائل مهم و حیاتی است؟
ایمیل‌های درونی اتحاد حاکی از آنست که دو گروه نظری فکری در اتحاد شکل گرفته است. افراد شناخته شده اتحاد تا امروز نظرات خود را تشریح کرده اند و تمایزات قابل تشخیص است ولی من تا به امروز ندیده‌ام که کسی مرز این دو گروه نظری را ترسیم کرده و موضوع اختلافات را بگونه‏ ای که هر دو گروه با آن توافق داشته باشند فرمول بندی کند. اگر بخواهم خیلی کلی نظر دهم و دوستان اتحاد در هر دو جناح به من خرده نگیرند می‌توانم بگویم که نظراول بیشتر به اصلاحات امید بسته و نظر دوم کمتر. سه سال پیش نیز بخشی از کادرهای این سازمان از آن جدا شدند و "سازمان جمهوری‏خواهان" را تاسیس کردند. من از خلال موضع گیری‌های این سازمان و اتحاد هم نتوانستم مواضع متفاوتی را که دلایل جدایی را توضیح دهد بیابم. "سازمان جمهوریخواهان" نه به استناد مواضع و مصوبات اتحاد بلکه با جملات کلی یا حمله به مواضع برخی افراد در درون اتحاد کوشیدند دلایل این جدایی را توضیح دهند. کوششی که بحز طیف مخالفان اتحاد کمتر کسی را توانست قانع کند.
اتحاد جمهوری‏خواهان با هدف شکل دهی سازمانی متفاوت با دیگر سازمان‏ها، نوعی دیگر در سیاست ورزی و اتحاد وسیعترین طیف‌های جمهوری خواهی تشکیل شد. در آستانه همایش ششم، اتحاد دشوار می‌تواند از دستاوردهای خود در تحقق این هدف بخصوص در یک سال اخیر دفاع کند. بخش عمده فعالین اتحاد و نیروهای مخالف آن توجه خود را بر اختلافات سیاسی- نظری درون آن دوخته‏ اند و متناسب با موضع خود این یا آن نظر فکری را مسبب این عدم موفقیت می‌دانند. اما مگر تصمیم بر این نبود که اتحاد جمهوریخواهان ظرفی باشد برای گرایش های متفاوت جمهوری خواهی. اگر این تصمیم صحیح بوده و اجا خود را میراث دار این تصمیم می‌داند، دیگر نمی‌توان وجود گرایش‌های سیاسی - نظری متفاوت را عامل عدم موفقیت آن دانست.
در این نوشته من به دو عامل که به نظرم مهمترین دلایل عدم موفقیت در تحقق اهداف تعیین شده توسط بنیانگذاران اتحاد جمهوری خواهان بوده است می‏پردازم.

عامل اول :"اتحاد جمهوری خواهان" یا یک‌ "سازمان جمهوری خواه منسجم"
دوازده سال پیش در جریان شکل گیری اجا دو نگاه متفاوت به نوع این تشکل وجود داشت. نگاه اول خواهان شکل گیری تشکیلاتی منسجم، همفکر و کارآ از جمهوریخواهان بود و نگاه دوم خواهان تشکلی وسیع از نظرگاه های متفاوت جمهوری خواهی. این دو نگاه متعلق به این یا آن سمت گیری سیاسی نبود. مدافعان هر دو نگاه در درون گرایش‌های سیاسی نظری اجا وجود داشتند.
استدلال های نگاه اول روشن بود. یک سازمان منسجم متشکل از کسانی که با یکدیگر همفکرند و قادراند در هر موقعیتی بسرعت موضعگیری کنند، اعضا آن در بحث های فرسایشی با یکدیگر درگیر نخواهند شد و سخنان این یا آن فرد متعلق به گرایش اقلیت در جامعه تصویر نادرستی از مواضع این تشکل ایجاد نخواهد کرد. نگاه دوم نیز معتقد بود که سازمان‏ های منسجم تا امروز کم نبوده اند. کشور ما نیاز به یک تشکل مدرن همانگونه که نمونه‌های آنرا در اروپا و آمریکا می‏بینیم دارد. سازمانی گسترده با گرایش‏های متفاوت فکری و نظری. این نگاه معتقد بود حتی آنان که تصور می‌کنند ایده‌های منسجم و همسانی دارند معلوم نیست در چرخش‏ های فردای سیاسی با یکدیگر هم موضع بمانند.
شکل گیری اتحاد جمهوریخواهان محصول غلبه نگاه دوم بود. این فرم کار امیدی را بوجود آورد که در یک اتحاد وسیع می توان از ظرفیت های وسیعی در یک ظرف بزرگ در راستای جمهوری خواهی بهره برد. صدای شکل گیری اتحاد آنقدر وسیع بود که تا ایران هم طنین انداخت و عده ای را راهی نشست اول کرد. مطبوعات و خبرنگاران این نشست و این حرکت را پوشش دادند و زندگی آن را دنبال کردند. موفقیت این اقدام بحث نگاه اول را برای مدتی کوتاه به عقب صحنه راند. ولی زمان زیادی لازم نبود که دیدگاهی که محصول سال‌ها کار سیاسی تشکیلاتی در چارچوب سازمان های منسجم است باردیگر سر برآورد. سختی و پیچیدگی پیدا کردن مکانیزم زندگی نظرگاه های متفاوت در کنار هم، فرهنگ سیاسی که تنها تجربه یک نوع از کار حزبی را داراست، همه موانعی بودند در راه شکل گیری نگاه دوم.
پذیرش حضور گرایش‏های متفاوت در یک تشکیلات پیش شرط های نظری عملی معینی لازم دارد که ما در احزاب اروپایی شاهد آنیم. اولین اصل آنست که همه بدانند که حضور گرایش های متفاوت نقطه قوت تشکل است و نه مزاحم آن. گرایش‏های مختلف زمانی می‌توانند در یک سازمان باقی بمانند که احساس کنند کار مشترک برای آنان دست آورد است و نه اینکه حضور در این تشکل، آنان را در پیش برد نظرشان محدود می سازد.
جدایی سازمان جمهوریخواهان از اجا با قصد شکل دهی یک سازمان منسجم صورت گرفت اما خیلی زود اختلافاتی جدید بین آنانی که خود را هم فکر می‌دانستند شکل گرفت. آن ها نتوانستند سازمان منسجم خود را ایجاد کنند. اختلافات و جدایی‏ های درون این سازمان نمونه روشنی از عدم امکان تحقق این ایده بود. این نگاه امروز در اتحاد خود را در اشکال دیگری بازتولید نموده است. مباحث درونی، تداوم این فکر را منعکس می‌کند. در این مباحث چیزی که دیده نمی‏شود پذیرش نقاط قوت طرف مقابل است.
امروز در درون اجا کمتر کسی را می‌شناسم که از ایده جایگزینی یک تشکل وسیع با یک سازمان منسجم مستقیما دفاع کند اما در عمل کشش به سمت سازمانی منسجم خود را در زندگی اتحاد نشان می‌دهد: پیش گرفتن شیوه بی اعتبارکردن طرف مقابل و کسب هژمونی، کم رنگ شدن مرز مباحث درونی بین نیروهایی که در یک تشکل اند یا در سمت وحدت حرکت می کنند با مباحثی که با دشمنان و یا رقبای سیاسی طرح می گردد، بکارگیری شیوه هایی نه برای کار مشترک بلکه برای مرعوب کردن و بزانو درآوردن طرف مقابل، طرح بحث وحدت نه به شکل یکی شدن دو جریان بلکه پیوستن یکی به دیگری و... همه این شیوه‌ها در جهت دست یابی به یک سازمان منسجم صورت می گیرد حتی اگر کسی آن را صریحا بیان نکند.

عامل دوم: سیاست ورزی با روش های نو
در آستانه تشکیل اتحاد جمهوریخواهان مقاله‏ ای نوشتم با عنوان "رویای دیرینی را از سر گیریم". بیست و پنج سال پس از انقلاب تشکیلاتی در حال شکل گیری بود که خواهان سیاست ورزی به گونه‌ای دیگر بود. موضوع تنها ارائه یک خط سیاسی جدید نبود. گرایش‏ های سیاسی متفاوت قبلا هم در میان نیروهای اتحاد وجود داشتند. این بار این تشکل می خواست با بهره گیری از مجموعه گرایش‌های سیاسی، در عرصه های کلان جامعه تاثیر گذارد، تشکلی که از محدوده خود و اطرافیانشان فراتر رفته و نیروی خود را برای تاثیر گذاری بر بیرون خود و در جامعه متشکل کند. بیست و پنج سال ما شاهد سازمان‏ هایی بودیم که کارشان بحث با یکدیگر و دادن اطلاعیه‌‌ بود، اطلاعیه هایی که هیچکس بجز اطرافیان، آن ها را نمی خواند. اتحاد میخواست که از فعالیت در این حوضچه‏ های کوچک فراتر رود. سی ساله های دوران انقلاب پنجاه ساله شده بودند ونمی خواستند به فعالیت در محدوده‌های کوچک قناعت کنند. برای من شکل گیری اتحاد جمهوریخواهان ادامه رویای پیشینم بود: سیاست ورزی از نوعی دیگر.
همایش اول اجا آسان شکل نگرفت. بخشی از بنیان گذاران اجا ادامه همان سیاست ورزی به روش‌های پیشین را ترجیح می‌دادند. تمایل براین بود که در جلسه ای با شرکت چند ده تن شخصیت سیاسی سازمان جدیدی از نخبگان شکل گیرد که با موضع‏گیری‌های صحیح و دقیق خود بر حوادث سیاسی کشور تاثیر گذارد. همایش اول اجا با آن شکل حاصل یک کشاکش سنگین بر سر این دو نوع سیاست ورزی بود: به بیرون نگاه کنیم و با جامعه سیاسی درگیر شویم یا به مباحث درونی خود بپردازیم و اختلاف هایمان را اول حل کنیم و موضع گیری های خوبی اتخاذ کنیم. اجا موفق شد تا همایشی برگزار کند که در آن همه انرژی متوجه بیرون از تشکیلات شود، جدال بر سر این یا آن جمله در این یا آن سند مساله مرکزی نباشد و مباحث نظری چهره تشکل جدید را زیر سوال نبرد. بیهوده نیست که مخالفین این روش آنرا "نمایش" نامیدند.
طبیعی است کسانی که به سیاست ورزی به شیوه ده‏ ها سازمان موجود خو گرفته بودند موجود جدید را نپسندند و به عناد با آن برخیزند، آرزوی شکست آنرا کنند و در هر گام بگویند: که ما از اول گفته بودیم که تشکیلات غیرمنسجم راه بجایی نمی برد، ما از اول گفته بودیم که اتحاد فقط از طریق متحد شدن همان سازمان‌های قدیمی عملی است. همایشی که بحث اصلیش روی فرمول بندی‌ها نباشد که همایش نیست، آخر همایش که بخش عمده سخنرانی ها و توجه ها به روابط درونی نباشد که همایش نیست. همایش برای آنست که چند ده نفر دور هم بنشینند و یک بار دیگر مسائل درونی خود را حل کنند و عده ای هم بعنوان مهمان حضور داشته باشند و شاهد این کشاکش ها باشند..."...
در تمام این دوازده سال این دو نگاه به سیاست ورزی در اتحاد در کشاکش و کلنجار با یکدیگر بوده اند. دو سال و نیم قبل در همایش پنجم، اجا باردیگر نشان داد که می‌تواند راه اولیه خود را پی‌گیرد. اتحاد نمایشی از حضور نیروهای مدافع تحول و اصلاحات در کشور را بعنوان متحدین اجا ارائه داد. اجا بر ضرورت وحدت با سایر جمهوری‏خواهان و ادامه راه ده سال قبل خود پای فشرد. حضور بیش از سی جوان فعال عزمی بود برای بیرون آمدن از لاک سنی و ارتباط با نسل های دیگر فعالان سیاسی.
امروز، در آستانه همایش ششم دوباره شاهد درگیر شدن اتحاد بر سر فرمولبندی ها هستیم. مثال بارز آن همین بحث وحدت است. بیش از دو سال است که حرکت در سمت وحدت حول چند فرمول بندی متمرکز شده و پیش نمی‌رود. عده‌ای می‌گویند مبنای وحدت اصول مندرج در بیانیه اولیه اجا باشد و عده‌ای خود بیانیه اولیه اجا را مبنا می‌شناسند. عده‌ای می‌گویند ما با حکومت دینی مخالفیم و چشم اندازمان برای فردای ایران یک حکومت غیردینی است و عده‌ای دیگر می‌گویند ما چشم اندازمان برای آینده ایران گذار از جمهوری اسلامی به یک حکومت غیردینی است. تمایزی که اهمیت پایه ای آن برای من بعنوان یکی از نزدیک‌ترین حلقه‌ها به این جریان غیر قابل درک است. نمی‌دانم اتحاد چگونه می خواهد این تمایز را برای مردم تشریح کند؟ جزاین که در هر دو این نظرها غلو نماید؟
ایمیل لیست درونی اجا عرصه روشنی از این کشاکش‌هاست. دوستی در یکی از ایمیل‌ها نوشته بود گسترش رابطه ما با جوانان قدم بعدیش آن بود که آنان در مباحث درونی ما شرکت کنند اما قطعا فضای حاکم بر مباحث درون ایمیل لیست به نزدیکی بیشتر این جوانان با ما منجر نمی‏‏شد. به او گفتم آن ایمیل لیستی را که این چنین، افراد را از اتحاد دور می کند باید بست.
مباحث سیاسی آنگاه زنده و پویاست که با عمل واقعی درگیر شود و حرکت بسازد. مباحثی که نهایتش نوشتن چند اعلامیه است، پایانی ندارد. حال این اعلامیه ها با هر موضع گیری که باشد. زمانی که از حد اعلامیه فراتر نروند چه تفاوت عملی میان موضع گیری های موجود وجود دارد؟ یکی در اطلاعیه اش انتقاد بیشتری طرح میکند و دیگری کمتر و هر دو هیچ اقدام عملی در سمت موضعی که گرفته اند نمی کنند.
از نظر من اهمیت همایش ششم در این نیست که فرمول بندی‌های اصلاح طلبانه در اسناد غلیظ تر باشد یا فرمولبندی‌های تحول طلبانه. به این ظرایف فقط اطرافیان توجه دارند. اهمیت این همایش در آن است که اجا به سوی سازمانی منسجم پیش می‌رود یا همچنان به دنبال تشکلی با طیف های گوناگون جمهوری خواهی است. به سوی رابطه گیری با دنیای سیاسی بیرون از خود قدم برمی دارد یا همچنان گرفتارجمله بندی، فرمولبندی‌ و اختلافات درونی خود است. آیا اتحاد بار دیگر پی گیر رویای دوازده سال پیش خود خواهد بود یا آخرین میخ های تابوت را بر آن رویا خواهد کوبید.
اگر کسانی فکر کنند که در صورت شکست اتحاد می‌توانند این اهداف را در تشکل دیگری پی گیرند باید بگویم کاری را که پنجاه‏ ساله‌ها نتوانستند انجام دهند، شصت و پنج ساله‌ها قطعا نمی‏توانند.

مریم سطوت
۲٣ نوامبر ۲۰۱۴ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست