سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کانتون ها، خوب یا بد؟
پیرامون یادداشت فرخ نعمت پور درباره کوبانی


ا. مانا


• گیج کننده ترین بخش یاداشت، بخش پایانی آن در مورد کردهای سوریه است، جایی که انسان نمی داند که آقای نعمت پور از فضیلتها و نقاط قوت کانتونهایی که کردهای سوریه از شروع جنگ داخلی ایجاد نموده اند، تمجید می نماید و یا آنان را مسبب روزهای سخت جاری کوبانی می داند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۷ مهر ۱٣۹٣ -  ۹ اکتبر ۲۰۱۴


در یادداشتی بتاریخ ۸ اکتبر ۲۰۱۴ در اخبار روز، آقای نعمت پور موضوع کوبانی و علل پیدایش وضعیت اسف بار کنونی آنرا بررسی نموده اند. این نوشته بیش از آنکه به علل ماهوی عملِ بازیگران این تراژدی بپردازد در بند جنبه های تکنیکی قضیه مانده و بهمین علت کمکی به روشن نمودن آن نمی نماید.
ایشان بازیگران موثر در این تراژدی را به ترتیبِ زیر ذکر نموده اند:

ترکیه و کشورهای عرب
کشورهای غربی
کانتونهای کردهای سوریه

اجازه دهید که ما هم در این نوشتهٔ کوتاه، همان ترتیب را رعایت نماییم.

ترکیه و کشورهای عرب

ایشان سیاستِ این کشورها در تجهیز نیروهایی که آنانرا «عربی-سنی» می خوانند، ملامت نموده و معتقدند که این امر به اتخاذ روشهایی توسط اُپوزیسیون رژیمِ اسد منجر گردید که با نادیده گرفتنِ تنوعات ملی-مذهبی سوریه، کردها را از خود رانده و آنان را به در پیش گرفتن راه دیگری تشویق نمود. امکان دارد این فکر القا گردد که ایشان ترجیح می دادند که بجای تجربهٔ درخشان کانتونها، کردها نیز گروه دیگری در اپوریسیون جاری سوریه می بودند، در همکاری با مخالفانی که بهر دلیل داعش و النصره هم جزئی از آنها هستند. ایشان هیچ اشاره ای به علل اصلی این سیاستِ ترکیه و کشورهای عربی نمی نماید. حتی متذکر نمی گردد که اگر این نیروها عربی هستند چگونه بهروزی اعرابِ مقیم سوریه را چنین آماجِ مصیبتِ هرج و مرج و نابسامانی کنونی نمودند. چند میلیون از جمعیت عرب زبان سوریه آواره شدند، دهها هزار نفر از آنان کشته و زیر ساختهای مملکت تقریباً بکلی ویران گردیده است. نمی دانم چه خیری از این گروههای به اصطلاحِ ایشان عربی، شامل حالِ عربهای سوری گردید. این گروهها اگر سنی ها برایشان اهمیتی داشتند، اکثریت جمعیت سنی سوریه و از جمله کردهای سنی مذهب را چنین به ناکجا آباد رهنمون نمی گردیدند. آنچه در سیاستهای ترکیه و کشورهای عربی عاملِ تعیین کننده بوده است جاه طلبی و منافع نامشروعِ اقتصادی آنان بوده است. برای ترکیه غیر از نفوذ منطقه ای، بازارهای کشورهای همجوار از اهمیت شایانی برخوردار است در حالی که برای کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس، ساقط نمودن اسد که متحد ایران بوده است اهمیت درجه اول را داشت. هر آنچه بود، همهٔ این کشورها به همراه رژیم اسد در به انحراف کشاندن جنبش مسالمت آمیز مردم سوریه نقشی غیر قابلِ انکار ایفا نمودند. هر چه بیشتر گذشت و جنگ داخلی سوریه خشن تر و بی پرواتر گردید همهٔ این کشورها بر آتش آن دمیده و هیچگاه مرهمی بر زخمهای مردم سوریه از جمله کردهای آن کشور نبودند. سوریه و به همراه آن کردها، قربانیان سیاستهای منزجر کننده و جاه طلبانهٔ این گروه از کشورها شدند، گرچه آنان تنها بانیانِ این تراژدی نبوده اند.

کشورهای غربی

اهداف کشورهای امپریالیستی از نظر آقای نعمت پور، به مصاف با رقبای آنان در خاورمیانه و آفریقا محدود می گردد. ایشان خاطر نشان می گردد که برای مصاف با این رقبا، غربیها از تندروترین نیروهای مذهبی استفاده می نمایند ولی توضیح نمی دهند چرا. مهمتر اینکه خواننده ممکن است به این اشتباه بیفتد که اگر رقبا نبودند، احتمالاً گذر غربیها هرگز به شرق عالم نمی افتاد و یا احتمالاً برای رسیدن به اهدافشان از راههای مشروعی وارد می شدند. این بحث امپریالیسم است که به انتخابِ شیوه های نادرست رسیدنِ به هدف و یا دیگر مسائل تکنیکی تقلیل می یابد. نمی دانم دوستانی که چنین می اندیشند تا کی می خواهند از ورود به بحثِ سرمایه داری انحصاری مالی شده ای که دنیا را ملکِ مسلم خود دانسته و برای از میدان بدر بردن هر آنکه غیر خودی بحساب می آورد از هیچ رذالتی رویگردان نیست، طفره می روند. ولی یک چیز را به یقین می توان به آنان گفت وآن اینکه، اعتبارِ بس بزرگی را در این طفره رفتن به مخاطره می افکندند.

کردهای سوریه

گیج کننده ترین بخش یاداشت، بخش پایانی آن در مورد کردهای سوریه است، جایی که انسان نمی داند که آقای نعمت پور از فضیلتها و نقاط قوت کانتونهایی که کردهای سوریه از شروع جنگ داخلی ایجاد نموده اند، تمجید می نماید و یا آنان را مسبب روزهای سخت جاری کوبانی می داند. ابتدا تصور می نمایید که کانتونها و عملکرد آنها را می ستاید ولی چند سطر پایینتر متوجه می گردید که آنان را ملامت می نماید! جا دارد مفصل به این قسمت از نوشتهٔ ایشان بپردازیم.

بعقیدهٔ ایشان، نیروهای پ کا کا با نفوذ خود در این بخش کردستان اقدام به دو کار نمودند: ۱ - راندن نیروهای سیاسی نزدیک به حزب دمکرات کردستان عراق از مناطق تحت نفوذ خود و ۲ - ایجاد کانتونها.

مورد اول که گمان نمی کنم درست باشد. خود ایشان هم چند سطر پایینتر به پذیرش تنوع اتنیکی در کانتونها اذعان نموده ولی توضیح نمی دهند که با این پذیرش، چطور بخشی از خودِ کردها از منطقه رانده می شوند. یکی از این دو رویه می تواند درست باشد و من هم چون ایشان بر این عقیده هستم که تنوعات پذیرفته شده است، بعبارتی برخلاف گفتهٔ دیگر ایشان کسی از آنجا رانده نشده است. شتافتن کردهای سوریه به یاری کردهای عراق پس از حملهٔ داعش به عراق دیگر دلیلی است که خلاف گفتهٔ ایشان را ثابت می نماید. شما کسی را از خود نمی رانید که بعد به کمک او بشتابید.

در مورد کانتونها، ایشان ادامه می دهند که؛ تجربهٔ کانتونها نسبت به تجربهٔ حکومت اقلیم، هم در عمل و هم در برنامه متفاوت بود. در ادامه آمده است که در کانتونها تنوع اتنیکی پذیرفته شده، حضور بارزِ زنان با تجربهٔ عراق قابل قیاس نبوده، و کانتونها غیر از مسئلهٔ قدرت - تحولاتِ اجتماعی را نیز مد نظر داشتند تا از تجربهٔ کاست قدرت و فساد مالی اقلیم اجتناب نمایند. بنظر ایشان این سیاستهای متفاوت حساسیتهایی را بر می انگیزد و سیستمِ سیاسی - اقتصادی و اجتماعی منطقه را که برپایهٔ سرمایه داری بوروکراتیکِ مالی وابسته و غیر دمکراتیک بنا شده، را به عکس العمل وامی دارد! این جا است که نمی توان فهمید که این خصایص نکویی که خود ایشان برمی شمرند را باید ستود ویا ملامت نمود! این فضیلتها و نقاط قوت نباید برای برانگیختن حساسیت کشورهای مرتجع منطقه و به خاک و خون کشیدن کوبانی و دیگر مناطق کردستان سوریه مورد ملامت قرار گیرند. باید اذعان داشت که خود ایشان نیز این موارد را خصایص نیکی می دانند و بهمین علت نتیجه گیری ایشان قابلِ درک نیست هنگامی که کانتونها را نیز در لیست مسببانِ اوضاع کنونی کوبانی قرار می دهد. هدف کلیهٔ حرکتها و جنبشهای مردمی در طول تاریخ آن بوده است که از رهگذرِ تحولاتی چنین مثبت و پیشرو، جهان به مکان بهتری برای زیست همگان تبدیل گردد و این بهر صورت به رودررویی با محافظان وضع موجود می انجامد. اگر در مصاف انقلاب و ضدانقلاب، دو طرف را بطور یکسان مجرم بدانیم، تفاوتِ این دو اردوگاه در چیست؟

ایشان احتمالاً به این امر نیندیشیده اند که اگر چنانچه ایشان می گوید، کانتونها در جبههٔ سوریه - ایران - روسیه بودند، مانند دولتِ سوریه از کمک های آنان برخوردار می گردیدند. بر حسب اتفاق، کانتونها بعلت استقلالِ آنهاست که موردِ بی مهری همگان قراردارند. شایستگی آنان در همین استقلال است. تجربهٔ کوبانی در آینده سرمشق خیلی ها قرار خواهد گرفت و راهگشای بشریت مترقی بسوی رهایی از وابستگی به بلوکهای قدرت خواهد شد. این تجربه نشان داد که با تکیه بر مشارکت مردمی، نیروهای غیر قابلِ مهاری از اعماق اجتماع بر خواهند خواست که حماسه ای چون کوبانی را رقم خواهند زد. بسیار جای تأسف خواهد بود اگر ایشان تجربهٔ کردهای سوریه را بدتر از راه و رسم معمولِ جناحهای مختلفِ اقلیم کردستان ارزیابی نمایند.

به یقین می دانم که چون هر مورد دیگری کانتونها معایب و نواقص خود را داشته اند و اشتباهات خود را مرتکب شده اند، چون هر موجودیت زنده ای که عمل می نماید. آنان مسیر جدیدی را برای اولین بار در منطقهٔ ما می پیمایند. مگر می توانند اشتباه نکنند؟ مهم آن است که توانسته باشند خطاها را شناسایی و تصحیح نمایند. خطر آنجا این حرکتها را تهدید می نمایند که از خطاها فضیلت بسازیم و آنها را تئوریزه نماییم، مانند بدعت هایی که در چین و شوروی انجام شد.

با همهٔ احترامی که برای دوستانی چون آقای نعمت پور قائلم، خطای بزرگی خواهد بود اگر در این مورد روشنگری نفرمایند و اجازه دهند که دیگرانی چون من از این نوشتهٔ این برداشت را داشته باشند که ایشان کانتونها را در بوجود آمدن وضع موجود کوبانی مقصر می دانند.

در خاتمه، آنچه که ایشان خردِ اروپایی بعد از جنگ می نامند قاره ای را با آن همه پتانسیل به افولی گرفتار نموده است که در بخش قابلِ توجهی از آن ۶۰٪ جوانان تحصیلکرده و ۲۵٪ جمعیت جویای کار ِآن بیکارند. همین خردِ اروپایی است که این قارهٔ متمدن را به مکانی برای یارگیری داعش و امثال آن تبدیل نموده است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست